احکام اعتکاف با فقه امام خمینی (ره)
احکام اعتکاف با تکیه بر آرای فقهی امام خمینی (ره)
دکتر مجتبی محمدی مزرعه شاهی، حمید متولی زاده نائینی
چکیده
اعتکاف در اصطلاح عبارت است از ماندن در مسجد برای عبادت همراه با قصد تقرّب به خداوند. اعتکاف یکی از مظاهر عرفان اسلامی به شمار میرود که از جایگاه والایی برخوردار است و با راهنمایی معصومان، اصحاب ایشان و فقهای شیعه از تحریف و بدعت حفظ شده است و تاکنون آثار متعدّدی درباره آن به چاپ رسیده است. از آن جا که موضوع اعتکاف یکی از مسایل مهم فقهی نزد تمام فرق اسلامی است بر آن شدیم تا با استفاده از کتب فقهی فقهای سلف و کتب روایی، مقالهای جداگانه در این باره نگاشته و در اختیار عموم قرار دهیم تا بتوانند دربارهی احکام آن اطلاعاتی کسب کنند و وظایف خود را در این زمینه بدانند.در این مقاله پس از تعریف اعتکاف و بررسی جایگاه آن در میان سایر عبادتها، به تحلیل احکام و شرایط آن با تکیه بر آرای امام خمینی (ره) پرداخته میشود.
واژگان کلیدی
اعتکاف، احکام، امام خمینی
زمان و مدت اعتکاف
الف) زمان
صاحب جواهر& به نقل از المنتهی میفرماید: «إنَّ أفضَلَ أوقاتِهِ العَشرُ الأواخِرُ مِن شَهرِ رَمضانَ»؛ (جواهر الکلام،ج۱۷، ص ۱۶۰) بهترین زمان اعتکاف دهه آخر ماه رمضان است. و از مجموع روایات که در مستدرک الوسائل، من لا یحضر الفقیه و تهذیب الاحکام آمده است، همین مطلب که دهه آخر ماه رمضان اهمیت خاصی برای اعتکاف دارد، استنباط میشود. «ابی العباس» از امام صادق همان روایت دوم که از مستدرک الوسائل نقل شد را روایت میکند و در پایان میفرماید: «ثُمَّ لَم یَزَل’ یَعتَکِفُ فیالعَشرِ الأواخِرِ»؛ (جواهرالکلام، ج۱۷، ص۱۶۰) پس پیوسته پیامبر’ در دهه آخر ماه رمضان اعتکاف میکردند.
صاحب جواهر اضافه میکند: ظاهرترین دلال بر فضیلت دهه آخر رمضان این روایت است: «بَل فی قَولِهِ× فی خَبَرِ داودَ بنِ سَرحانَ: لا اعتکافَ إلّا فیالعَشرِ الأواخِرِ مِن شَهرِ رَمضانَ»؛ (جواهرالکلام، ج۱۷، ص۱۶۰ ـ ۱۶۱و تهذیب، ج۴، ص ۲۹۱) از فرمایش امام صادق× به روایت داوود بن سرحان که: اعتکافی نیست مگر در دهه آخر ماه رمضان؛ معلوم میشود که دهه آخر با فضیلتترین ایام برای اعتکاف است.
مؤید بر این مطلب، شیخ طوسی در تهذیب الاحکام، روایتی را با اسناد آن از حلبی و او هم از امام صادق× ذکر میکند که «… إذا کانَ العَشرُ الأواخِرُ اعتَکَفَ فی المَسجِدِ… »؛ (تهذیب الأحکام، ج۴، ص۲۸۷) پیامبر در دهه آخر ماه رمضان اعتکاف میکرد.
امام خمینی (ره) میفرماید:
«و یَصِحُّ فی کُلِّ وَقتٍ یَصِحُّ فیهِ الصَّومُ و أفضَلُ أوقاتِهِ شَهرُ رَمضانَ و أفضلُهُ العَشرُ الآخِرُ مِنهُ»؛ (تحریرالوسیله، ج۱ با ترجمه، ص۵۵۵ ـ ۵۵۶) در هر زمانی که روزهگرفتن صحیح باشد، اعتکاف نیز صحیح است، ولی با فضیلتترین اوقات آن ماه رمضان است و برترین ایام ماه رمضان دهه آخر آن است.
در کتاب شرح لمعه نیز آمده است: «هُوَ مُستَحَبٌّ استِحباباً مُؤَکَّداً ـ خُصوصاً فی العَشرِ الأواخِرِ مِن شَهرِ رَمضانَ تَأَسِّیاً بِالنَّبیِّ’ فَقَد کانَ یُواظِبُ عَلَیهِ فیها»؛ (شرح لمعه، ج۱، ص۲۰۲) اعتکاف مستحب است؛ آن هم مستحب مؤکد بخصوص در دهه آخر ماه رمضان که انسان تأسی نماید به فعل پیامبر اسلام چون آن حضرت بر اعتکاف در دهه آخر ماه رمضان دقت نظر داشت.
همچنین در خصوص ایام دیگری از سال که اعتکاف در آن ممکن است آمده است: «مستحب است تمام ایام سال به غیر از عید قربان و عید فطر به طور مطلق و ایام تشریق (سه روز پس از عید قربان) برای کسی که در منا اعمالی از حج را انجام میدهد. ایامی از سال که اعتکاف در آنها تأکید شده است عبارتاند از اولین و آخرین پنجشنبه هر ماه قمری، چهارشنبه اول دهه دوم هر ماه ـ قضای این ایام اگر اعتکاف در آنها فوت شود ـ ایام بیض از هر ماه که روز سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم ماههای قمری است، عید غدیر ـ روز هیجدهم ذیحجه ـ روز ولادت پیامبر’ ـ هفدهم ربیعالاول ـ عید مبعث ـ روز بیست و هفتم رجب ـ روز دحوالارض (گسترش زمین) ـ روز بیست و پنجم ذی قعده ـ روز عاشورا به خاطر حزن و اندوه این روز، روز مباهله ـ هر پنجشنبه و هر جمعه، اول ذیحجه، تمام ماه رجب و ماه شعبان». (سلسله الینابیع الفقیه، ج۲۹، ص۱۴۲ کتاب صوم)
ب) مدت
حداقل ایام اعتکاف سه روز است و کمتر از سه روز نمیشود. صاحب جواهر راجع به تعداد روزهای اعتکاف میفرماید: «لا یَصِحُّ الإعتِکافُ إلّا ثَلاثَهَ أیّامٍ»؛ اعتکاف صحیح نیست مگر این که سه روز باشد و در دنبال آن به روایاتی اشاره میشود:
۱. فی خَبَرِ أبیبَصیرٍ و موثقِ عُمَرَبنِ یَزیدَ: «لا یَکونُ الإعتِکافُ أقَلَّ مِن ثَلاثَهِ أیّامٍ»؛ (جواهرالکلام، ج۱۷، ص۱۶۶) در خبر ابن بصیر و موثق عمر بن یزید آمده است که: اعتکاف کمتر از سه روز نمیباشد و همچنین در خبر داوود بن سرحانی که از امام صادق ذکر میکند، اعتکاف سه روز در سال است.
۲. در من لا یحضره الفقیه روایت ابیعبیده از امام باقر× نقل کرده است: «… مَن اعتَکَفَ ثَلاثهَ أیّامٍ فَهُوَ فی یَومِ الرّابِعِ بالخِیارِ، إن شاءَ زادَ ثالِثهً أُخرَی و إن شاءَ خَرَجَ مِنَالمَسجِدِ و إن قامَ یَومَینِ بَعدَ الثَّلاثهِ فَلا یَخرُجُ مِنَ المَسجِدِ حَتَّی یَتِمَّ ثَلاثهُ أیّامٍ أُخَرَ»؛ (من لا یحضره الفقیه،ج۲، ص۱۲۱ و ۱۲۲) هر کس سه روز اعتکاف کرد، در روز چهارم میتواند از مسجد خارج شود یا سه روز دیگر بر آن بیفزاید ولی اگر دو روز بعد از سه روز یعنی پنج روز ماند باید سه روز دوم را کامل کند و بعد از مسجد خارج شود (همین روایت در جواهرالکلام، ج۱۷، ص۱۶۶ نیز آمده است).
۳. صاحب شرایع نیز همین نظر را دارد. (شرایعالاسلام، ج۱، ص۲۱۶).
۴. امام خمینی همین رأی را انتخاب کردهاند و میفرماید: «أن لا یَکونَ أقَلَّ مِن ثَلاثهِ أیّامٍ بِلَیالِیها المُتَوَسِّطَهِ و أمّا الأزیَدُ فَلا بَأسَ بِهِ وَ لا حَدَّ لِأکثَرِهِ و إن وَجَبَ الثّالِثُ لِکُلِّ الإثنَینِ فَإذا اعتَکَفَ خَمسهَ أیّامٍ وَجَبَ السّادِسُ و إذا صارَ ثَمانیهً وَجَبَ التّاسِعُ عَلی الأحوَطِ و هَکَذا»؛ (تحریر الوسیله،ج۱،ص۵۵۶ ـ ۵۵۷) اعتکاف باید کمتر از سه روز و شبهای مابین آنها نباشد، اما بیشتر از آن مانعی ندارد و محدود به حد معینی نیست، اگرچه بعد از هر دو روز، سومین روز آن واجب است. پس اگر پنج روز اعتکاف کند، روز ششم واجب است و اگر هشت روز اعتکاف کند، روز نهم بنابر احتیاط واجب، واجب است و همچنین. [اگر دو روز دیگر را به آن اضافه کرد روز سوم آن را باید به پایان رساند].
شرایط اعتکاف
اعتکاف در صورتی محقق میشود که معتکف از شرایط زیر برخوردار باشد:
۱. معتکف باید مسلمان باشد؛ بنابراین از غیر مسلمان پذیرفته نیست. صاحب شرایط الإسلام میگوید: «لا یَصِحُّ إلّا مِن مُکَلَّفٍ مُسلِمٍ»؛ (جواهر الکلام، ج۱، ص۲۱۵) فقط اعتکاف مسلمان به سن تکلیف رسیده صحیح است.
شهید محمد بن جمالالدین مکی عاملی ـ شهیداول ـ در کتاب «دروس» میگوید: «یَشتَرِطُ الإسلامُ، فَلا یَصِحُّ مِنَ الکافِرَ»؛ (سلسله الینابیع الفقیه، ج۲۹، ص ۱۶۷) یکی از شرایط اعتکاف، اسلام است بنابراین از کافر قبول نیست.
۲. معتکف به سن تکلیف رسیده باشد. همان طور که در شرط اول ذکر شد، مکلف بودن یک مسلمان نیز شرط صحت اعتکاف است و صاحب شرایع و صاحب جواهر نظرشان در این باره یکی میباشد. شهید ثانی هم در شرح لمعه نظر شهید اول را پذیرفته است و میفرماید «فَلا یَصِحُّ إلّا مِن مُکَلَّفٍ…»؛ ( شرح لمعه، ج ۱، ص۲۰۲) اعتکاف غیر مکلَّف صحیح نیست. البته صاحب تذکره، اعتکاف طفل ممیّز را همانند روزهاش که صحیح است جایز میداند (جواهرالکلام، ج۱۷، ص۱۶۱).
شهید ثانی نیز بعد از نقل قول شهید اول، اعتکاف طفل ممیّز را برای تمرین دادن او به این سنّت حسنه جایز میداند و میگوید: «لا شُبهَهَ فی صِحَّتِهِ»؛ (شرح لمعه،ج۱، ص۲۰۳) شبههای در صحت اعتکاف او نیست.
امام رضوانالله تعالی علیه در تحریر الوسیله میفرماید: «لا یَشتَرِطُ فی صِحَّهِ الإعتِکافِ البُلوغُ، فَیَصِحُّ مِنَ الصَّبیِّ المُمَیِّزِ عَلى الأقوَى»؛ (تحریر الوسیله،ج اول، ص۵۵۸ ـ ۵۵۹) برای صحیح بودن اعتکاف، بلوغ شرط نیست و بنا بر اقوا از کودک ممیّز هم صحیح است.
بنابراین اعتکاف از غیر مکلَّف ممیز بر اساس فرمایش بعضی بزرگان فقه شیعه قابل قبول است و شرط دوم آنچنان لزومی هم ندارد.
۳. عقل؛ یکی از شرایط صحت اعتکاف عقل است. بنابراین از انسان مجنون، بیهوش شده و مست قبول نیست. «و أمّا التَّکلیفُ فَلا رَیبَ فی اعتِبارِهِ مِن حَیثُ العَقلُ لِمَعلومیَّهِ عَدَمِ وُقوعِها مِن فاقِدِه حَتَّی السَّکران»؛ (جواهرالکلام، ج۱۷، ص۱۶۱) شکی نیست که اعتبار تکلیف از جهت عقل میباشد برای اینکه روشن و مسجل است حتی انسان مست و بیهوش که فاقد عقل است تکلیفی بر او نیست.
امام خمینی (ره) در تحریر الوسیله میفرماید: «یَشتَرِطُ فی صِحَّتِهِ أمورٌ: الأوَّلُ: العَقلُ، فَلا یَصِحُّ مِن مَجنونٍ وَلَو أدواراً فی دَورِ جُنونِهِ و لا مِن سَکرانَ وَ غَیرِهِ مِن فَاقِدِی العَقلِ»؛ (تحریر الوسیله،ج۱، با ترجمه، ص۵۵۶ ـ ۵۵۷) برای صحیح بودن اعتکاف چند چیز شرط است: اول عقل، بنابراین اعتکاف از شخص دیوانه اگرچه ادواری باشد در زمان دیوانگی و از شخص مست و مانند او از کسانی که فاقد عقل میباشد، صحیح نیست
۴. نیت؛ یکی دیگر از شرایط صحت اعتکاف نیت است یعنی شخص معتکف لازم است نیت اعتکاف کند. امام خمینی نیز آن را یکی از شرایط شمرده است و میفرماید: بعد از مشخص کردن اینکه میخواهد اعتکاف نماید فقط قصد قربت و اخلاص ـ برای خدا نه برای ریا انجام دادن ـ لازم است ولی اینکه آیا اعتکاف واجب ـ بر اثر نذر و امثال آن را به جای میآورد ـ یا اعتکاف مستحبی را انجام میدهد، نیازی به معیّن کردن این دو وجه همانند عبادات که برای واجب قصد واجبات و برای مستحبات قصد مستحبی مینماید، نیست. همان نیت اعتکاف (قصد قربت و اخلاص) کفایت میکند. اگرچه اعتکاف مستحبی در روز سوم بر معتکف واجب میشود و بهتر است از همان روز اول اعتکاف، توجه به وجوب روز سوم داشته باشد بلکه در روز سوم نیتش را ـ به قصد وجوب ـ تجدید نماید. (تحریرالوسیله با ترجمه، ج۱، ص۵۵۶).
صاحب شرایع الاسلام درباره نیت میگوید: «یَجِبُ فیهِ، نِیَّهُ القُربهِ، ثُمَّ إن کانَ مَنذوراً نَواهُ واجِباً و إن کانَ مَندوباً نَوَی النّدبَ وإذا مَضَی لَهُ یَومانِ وَجَبَ الثّالِثُ، علی الأظهَرِ، و جَدَّدَ نِیَّهَ الوُجوبِ»؛ (شرایع الاسلام، ج۱، ص۲۱۵) در اعتکاف واجب است نیت قربت نمودن؛ اگر اعتکاف او نذری است نیت وجوب میخواهد و اگر مستحبی است نیت استحبابی مینماید و بعد از دو روز از اعتکاف برای روز سوم نیت واجب را تجدید میکند.
صاحب جواهر هم که کتابش شرح شرایع است قول صاحب شرایع را پسندیده است. (جواهرالکلام، ج۱۷، ص۱۶۲)
شیخ طوسی در کتاب مبسوط به نیت وجوب روز سوم اشاره نکرده و فقط میفرماید: اگر دو روز اعتکاف تمام شد، واجب است روز سوم را بجای آورد: «فإن مَضَی بِهِ یَومانِ وَجَبَ عَلَیهِ تَمامُ الثّالِثِ». (سلسله الینابیع الفقهیه، ج۲۹، ص۱۰۰ کتاب صوم).
صاحب تلخیص المرام علامه حلی نیز نیت با قصد قربت و مشخصکردن اعتکاف مستحبی یا واجب را شرط اعتکاف دانسته و برای نیت روز سوم فرموده است: «نَدَبَ إلی یَومَینِ فَقیلَ یَجِبُ الثّالِثُ…»؛ (سلسله الینابیع الفقهیه، ج۲۹، ۱۳۶ کتاب صوم) گفته شده برای روز سوم باید نیت واجب کرد و روشن است نیت واجب را قبول ندارد.
ولی در «الرساله الفخریه» درباره نیت نظر دیگری عنوان شده است: اعتکاف مستحبی قصد قربت میخواهد و در روز سوم آن نیت وجوب شرط است: «و نِیَّهُ المَندوبِ اعتَکَفَ کَذا کَذا یَوماً لِنُدبهِ قُربهٍ إلیاللهِ و یَنوی الوُجوبَ فیالیَومِ الثّالِثِ مَعَ نُدبیه الإعتِکافِ». (سلسله الینابیعالفقهیه، ج۲۹، ص۱۴۲ و ۱۶۷، کتاب صوم)
شهید اول در «دروس» فقط نیت ابتدای اعتکاف را شرط دانسته است: «تَشتَرِطُ النِّیَّهُ فی ابتِدائِهِ». (سلسله الینابیعالفقهیه، ج۲۹، ص۱۴۲ و ۱۶۷، کتاب صوم)
زمان نیت
امام خمینی درباره وقت نیت میفرماید: «وَقتُها فی ابتِداءِ الإعتِکافِ أوَّلُ الفَجرِ مِن یَومِ الأوَّلِ بِهِ یَعنی عَدَمَ جَوازِ تَأخیرِها عَنهُ و یَجوزُ أن یَشرَعَ فیهِ، فی أوَّلِ اللَّیلِ أو أثنائِهِ فَیَنویهِ حینَ الشُّروعِ بَل الأحوَطُ إدخالُ اللَّیلهِ الأُولَی أیضاً و النِّیَّهُ مِن أوَّلِها»؛ (تحریرالوسیله با ترجمه، ج۱، ص۵۵۶ ـ ۵۵۷)
وقت نیت در آغاز اعتکاف، اول طول فجر روز اول است، یعنی، تأخیرش از آن جایز نیست ولی جایز است که در اوایل شب یا در بین شب، اعتکاف را شروع کند و از همان زمان شروع نیت اعتکاف میکند، بلکه احتیاط آن است که شب اول را نیز در اعتکاف داخل کند و از اول شب نیت کند.
شهید اول در «دروس» وقت نیت را قبل از طلوع فجر روز اول میداند: «تَشتَرِطُ النِّیَّهُ فی ابتِدائِهِ و هُوَ قَبلَ طُلوعِ الفَجرِ». (سلسله الینابیع الفقهیه، ج۲۹،ص۱۶۷).
۱. روزهگرفتن؛ یکی دیگر از شرایط صحت اعتکاف، روزهگرفتن است و بدون روزه، اعتکاف تحقق نمییابد.
امام خمینی (ره) میفرماید: پس اعتکاف بدون روزه صحیح نیست و لازم نیست که روزه برای اعتکاف باشد، بلکه روزه غیر اعتکاف هم کفایت میکند، چه واجب باشد، چه مستحب؛ خواه برای خودش انجام دهد و خواه از دیگری به عهده گرفته باشد، بدون این که فرقی بین اقسام اعتکاف و انواع روزه باشد، حتی صحیح است که اعتکافی را که نذر کرده یا برای انجام آن اجیر شده است در ماه رمضان انجام دهد؛ اگر قرینهای که آن را منصرف به غیر ماه رمضان کند در بین نباشد، بلکه اگر اعتکافی در روزهای معینی را نذر کند و روزه نذر هم به گردنش باشد، اگر روزه نذری را در ایام اعتکاف بگیرد، مجزی است. (تحریرالوسیله، ج۱، با ترجمه، ص۵۵۶ و ۵۵۷)
از امام جعفر صادق× روایت شده: «لا اعتِکافَ إلّا بِصَومٍ»؛ (المستدرک الوسائل، ج۷، ص۵۶۱، چند روایت در این باره از ائمه^ در آن آمده است) اعتکاف فقط با روزه [صحیح] است.
اجماع علمای شیعه، اعتکاف را با روزه ذکر کردهاند و همه آنان تصریح کردهاند که امکان انجام اعتکاف در ایامی حاصل میشود که انسان بتواند روزه بگیرد؛ نه مثل عید اضحی و عید فطر و… که روزهگرفتن در آنها حرام است. این یک امر متفقٌ علیه از طرف همه علمای امامیه است.
شیخ طوسی در کتاب «الخلاف» نظر علمای اهل سنت را نیز ذکر کرده و به غیر از شافعی، بقیه نظرشان با امامیه یکی است. شافعی اعتکاف بدون روزه را صحیح میداند و میگوید: روزهای دو عید و ایام تشریق را نیز میتوان معتکف شده و ادلهای ذکر میکند. شیخ در پایان دلایلش را بر رد نظر شافعی میآورد و حتی از عایشه روایت پیامبر’ که میفرماید: «لا اعتِکافَ إلّا بِصَومٍ» را یادآور میشود. (سلسله الینابیع الفقهیه، ج۲۹، ص۶۱ و ۶۲ کتاب صوم)
شیخ طوسی در کتاب «مبسوط» نیز میگوید: اعتکاف در روزهایی که روزهگرفتن در آن صحیح نیست مثل دو روز عید جایز نمیباشد زیرا شرط اعتکاف روزهگرفتن است: «لا یَجوزُ الإعتِکافُ فی الأیّامِ الَّتی لا یَصِحُّ صَومُها کَالعِیدَینِ لأنَّ مِن شَرطِهِ الصَّومَ». (سلسله الینابیعالفقهیه، ج۲۹، ص۱۰۰ کتاب صوم)
صاحب جواهر دربارهی اعتکاف دو عید بزرگ مسلمانان که روزه در آن صحیح نیست اشاره دارند و حتی اعتکاف زن حایض در ایام عادت و نفسا ـ زنی که خون نفاس میبیند ـ و مسافری که در ایام سفر نمیتواند روزه بگیرد را درست نمیداند. (جواهرالکلام، ج۱۷، ص۱۶۵ و ۱۶۶)
۲. اعتکاف نباید کمتر از سه روز و شبهای بین آن سه روز باشد؛ در غیر این صورت اعتکاف تحقق پیدا نمیکند.
۳. مکان: مکان اعتکاف باید مسجد جامع باشد.
اکثر
علما مساجد چهارگانه ـ مسجدالحرام، مسجد النبی، مسجد کوفه و
مسجد بصره ـ را محل اعتکاف دانستهاند و به روایاتی استناد کردهاند. بعضی مسجد
مدائن ـ بغداد فعلی ـ را نیز ضمیمه کردهاند.
امام خمینی (ره) میفرمایند: آن که اعتکاف در یکی از مساجد
چهارگانه ـ مسجدالحرام ـ مسجد النبی’ مسجد کوفه و مسجد بصره ـ باشد و در غیر این مساجد محلّ اشکال است، پس در سایر مساجد جامع بنابر احتیاط واجب باید به قصد رجا و احتمال مطلوبیت آورده شود اما در غیر مساجد جامع، مانند مسجد قبلیه یا بازار جایز نیست. (تحریرالوسیله، ج۱، با ترجمه، ص۵۵۸ و ۵۵۹).
مستدرکالوسائل روایتی از فقهالرضا آورده: «لا یَجوزُ الإعتِکافُ إلّا فی المَسجِدِ الحَرامِ و مَسجِدِ الرَّسولِ’ و مَسجِدِ الکوفهِ و مَسجِدِ المَدائنِ، و لَعلَّهُ فی ذَلِکَ: أنَّهُ لا یُعتَکَفُ إلّا فی مَسجِدٍ جُمِعَ فیهِ إمامٌ عَدلٌ و جُمِعَ رَسولُ اللهِ’ فی مَکَّهَ و المَدینهِ و أمیرالمؤمنینَ× فی هَذِهِ الثلاثهِ المَساجِدِ، و قد رُوِیَ فی مَسجِدَ البَصرَهِ ». (مستدرک الوسائل،ج۷، ص۵۶۲)
در این روایت مشاهده میکنید:
نخست، پنج مسجد آمده است.
دوم، مسجدی که در آن امام عدل نماز جماعت برپا داشته باشد، که امام عدل را نکره آورده و آن یک نظریه است لذا میتوان استنباط کرد که اعتکاف منحصر در آن چهار مسجد مذکور نیست.
بنابراین حصر چند مسجد مذکور را نمیرساند که فقط اعتکاف در آنها واجب باشد. در روایت بعدی غیر مسجدالحرام و مسجدالرسول و مسجد کوفه، گفته است: «مسجد جماعه». (مستدرک الوسائل، ج۷، ص۵۶۲) مسجد جامع، بدون اینکه قید امام عدل را برای آن آورده باشد. بنابراین هر مسجد جامعی را در هر شهری و منطقهای میرساند که اعتکاف در آن جایز است.
از این دو روایت برداشت میشود که ایرادی ندارد اعتکاف در مساجد جامعی همانند مساجد ایران انجام شود، علاوه بر این میتوان برداشت کرد تأکید ائمه بر روی این مساجد مشخص شده و خاص، برای زنده کردن یاد پیامبر اسلام’ و حضرت امیر× است تا مساجد بنا شده توسط حاکمان از چشم مؤمنان بیفتند و کم توجهی به آنها شود نه این که فقط اعتکاف در آن چند مسجد صحیح باشد و در غیر آن درست نباشد. مؤید بر این مطلب در من لا یحضره الفقیه روایتی از امام صادق است که سندش به حلبی میرسد: «لا اعتِکافَ إلّا بِالصَّومِ فی مَسجِدِ الجامِعِ». (من لا یحضره الفقیه،ج۲، ص ۱۱۹)
همانطور که معلوم است اعتکاف در مسجد جامع را صحیح میداند و غیر مسجد جامع را از دلیل خارج میکند.
در جواهر الکلام نیز مؤید بر قول مختار ما آمده است: «فَمِن ابن ابی عقیلٍ أنَّهُ کُلُّ مَسجِدٍ، قالَ: ” الإعتِکافُ عِندَ آلِ الرَّسولِ’ لا یَکونُ إلّا فی المَساجِدِ و أفضَلُهُ المَسجِدُ الحَرامُ و مَسجِدُ الرَّسولِ و مَسجِدُ الکوفهِ و سائرُ الأمصارِ مَساجِدُ الجماعاتِ»؛ (جواهرالکلام، ج۱۷، ص۱۷۰). ابن ابیعقیل میگوید: اعتکاف در هر مسجدی ممکن است. نظر آل رسول الله’ این است که اعتکاف در غیر از مساجد صحیح نیست و بهترین مسجدها برای اعتکاف، مسجدالحرام، مسجدالنبی و مسجداکوفه و در سایر شهرها مساجد جامع است.
صاحب جواهر روایت داوودبن سرحان از امام صادق را آورده که: «لا أری الإعتِکافَ إلّا فی مَسجِدِ الحَرامِ و مَسجِدِ الرَّسولِ أو فی مَسجِدِ جامع». (جواهرالکلام، ج۱۷، ص۱۷۲) اعتکاف فقط در مسجدالحرام و مسجدالرسول یا در مسجد جامع امکانپذیر است.
او همچنین روایت یحیی بن العلا رازی را در تأیید نظرش آورده است: «لایَکونُ الإعتِکافُ إلّا فی مَسجِدِ جَماعهٍ»؛ (جواهرالکلام، ج۱۷، ص۱۷۲) اعتکاف صحیح نیست مگر اینکه در مسجد جامع باشد. صاحب جواهر نتیجهگیری میکند که برای اعتکاف مسجد جامع ضرورت دارد و باید مسجد جامع برای فرقه حقه باشد. (جواهرالکلام، ج۱۷، ص۱۷۳) بنابراین اعتکاف در مسجد جامع فرقه ناجیه صحیح است. شهید اول و شهید ثانی نظر اکثر فقها را پیرامون مساجد اربعه که اعتکاف فقط در آنها صحیح است رد میکنند و میفرمایند: انحصار محل اعتکاف به چهار مسجد ـ مسجد الحرام، مسجد النبی، مسجد کوفه و مسجد بصره یا مسجد مدائن به جای بصره ـ که پیامبر’ و امام× در آنها اقامه نماز جمعه و جماعت کردهاند و این نکته را شرط مسجد برای اعتکاف دانستهاند، ضعیف است زیرا ذکر این مساجد بر حصر دلالت نمیکند. (شرح لمعه، ج۱، ص۲۰۳).
ایشان نظرشان این است: در مسجد جامعی که اهل شهر در آن برای جماعت تجمع میکنند، اعتکاف صحیح است حتی اگر مسجد بزرگی هم نباشد: «المَسجِدُ الجامِعُ وهُوَ ما یَجتَمِعُ فیهِ أهلُ البَلدونَ لم یَکُن اعظَمَ». (شرح لمعه، ج۱، ص۲۰۳).
شهید اول در کتاب «دروس» هم نظرشان اعتکاف در مسجد جامع است و اعتکاف را حصر به مساجد چهارگانه یا پنجگانه مذکور در روایات ندانستهاند. (سلسلهالینابیعالفقهیه، ج۲۹، ص۱۶۷ کتاب صوم) در «تهذیب» نیز مسجد اعظم برای اعتکاف ذکر شده است و استناد به روایتی از علی بن حسن کرده که از احمد بن صبیح، از علی بن عمران و او هم از امام صادق× و آن حضرت از پدر بزرگوارش× نقل فرموده: «المُعتَکِفُ یَعتَکِفُ فیالمَسجِدِ الجامِعِ». (تهذیبالأحکام، ج۴، ص۲۹۰)
۱. استمرار اقامت در مسجد؛ شخص معتکف در ایام اعتکاف خود نمیتواند از مسجد خارج شود مگر به ضرورت و اضطرار در غیر این صورت اعتکاف او باطل میشود.
امام خمینی (ره) درباره استمرار داشتن ماندن در مسجد میفرماید: بنابراین اگر عمداً و با اختیار برای غیر آن جهاتی که بیرون رفتن را تجویز میکند از مسجد بیرون رود، اعتکاف باطل میشود؛ اگرچه جاهل به حکم باشد. البته اگر از روی فراموشی یا اکراه بیرون رود، باطل نمی شود. همچنین است اگر به حکم عقل یا شرع و یا به حسب متعارف ناچار باشد و بیرون رود. مانند اینکه قضای حاجت، بول یا غایط کند و یا برای غسل جنابت و مانند اینها خارج شود (اعتکافش باطل نمی شود) و غسل کردن در مسجدالحرام و مسجدالنبی’ جایز نیست و بر او واجب است تیمم کند و برای غسل کردن از مسجد خارج شود و در سایر مساجد هم اگر لازمه غسل کردن توقف یا آلوده کردن مسجد باشد، جایز نیست، وگرنه جایز است. بلکه (در این صورت) غسل کردن در مسجد احوط است، اگرچه برای غسل بیرون رفتن جایز است. (تحریرالوسیله، ج۱، با ترجمه، ص۵۵۸ ـ ۵۵۹).
علمای شیعه درباره لبث ـ توقف ـ در مسجد در ایام اعتکاف اجماع دارند. همه بزرگان فقط خروج اضطراری یا ضروری را مبطل اعتکاف نمیدانند. حتی برای تشییع جنازه، عیادت مریض، اقامه شهادت یا نماز جمعه اگر در مسجد دیگری اقامه شود، خروج از محل اعتکاف را جایز میدانند. امور ضروری مثل قضای حاجت، غسل واجب و… میباشد. (شرایعالاسلام، ج۱، ص۲۱۷).
در جواهرالکلام به روایاتی استناد شده است که امام صادق× به داوود بن سرحان فرمود: «معتکف درست نیست از مسجد جامع خارج شود مگر این که برای حاجتی باشد که ناچار باید آن را انجام دهد و نباید در مکانی بنشیند تا وقتی که به مسجد بر میگردد و برای زن نیز چنین است». (این روایت در تهذیب، ج۴، ص۲۹۱، و در من لا یحضرهالفقیه ج۲، ص۱۲۰ آمده است)
همچنین در خبر صحیح حلبی اضافه بر مطالب روایت قبل این نکات آمده است:
«معتکف نباید از مسجد برای چیزی بیرون رود مگر برای تشییع جنازه یا عیادت مریض و تا وقتی به مسجد بر میگردد نباید جایی بنشیند». امام صادق× به داوود بن سرحان در خبر دیگری میفرماید: «از مسجد بیرون مرو مگر برای حاجتی که به ناچار باید آن را انجام دهی و در زیر سایهای ننشین تا وقتی که به مسجد مراجعت میکنی».
پر مسلّم است اگر انسان معتکف غیر از مواردی که براساس دلیلی شرعی مجوز خروجی از مسجد داده شده است، از آن خارج شود، اعتکاف او باطل میشود. صاحب شرایع میفرماید اگر سهواً از مسجد خارج شود اعتکافش باطل نمیشود (شرح لمعه، ج۱، ص۲۰۳) ولی اگر عمداً یا از روی اجبار بیرون رود اعتکاف باطل میشود. (شرایعالاسلام، ج۱، ص۲۱۷). ولی صاحب جواهر نظر محقق حلی صاحب شرایع را رد میکند و میفرماید: بیان او، با ادلهای که اجازه خروج میدهند منافات دارد و خروج از مسجد برای امور ضروری بسا آسانتر از خروج اجباری است. (جواهرالکلام، ج۱۷، ص۱۷۸)
همانطور که صاحب جواهر میفرماید شیخ در کتاب مبسوط خود آورده است: «اگر حاکم معتکف را به زور از مسجد خارج کند، مبطل اعتکاف نیست ولی آنچه را از او فوت شده باید قضا کند ولی اگر برای اجرای حد شرعی یا ادا کردن دین و قرضی خارج شود که میتواند قضای آن را به جای آورد اعتکافش باطل است چون این اخراج همانند خروج اختیاری میباشد. (سلسله الینابیع الفقهیه، ج۲۹، ص۱۰۵ کتاب صوم).
۲. اذن کسی که بر معتکف ولایت دارد مانند زوجه انسان که باید از زوج خود برای اعتکاف اجازه بگیرد تا به منافع زندگی اشتراکی آنها ضرری واقع نگردد و حقی از شوهرش ضایع نشود. فقها در این باره اتفاق نظر دارند. (جواهرالکلام، ج۱۷، ص۱۵۷) ولی بعید نیست که زوجه هم چنین حقی داشته باشد اگرچه دلیلی بر این نظر نداریم. البته از ظاهر آیه ۱۹ سوره نسا که میفرماید: )عاشِروهُنَّ بالمَعروفِ( با آنان خوشرفتاری نمایید و آیه ۲۳۸ بقره: )و لَهُنَّ مِثلُ الَّذی عَلَیهِنَّ بالمَعروفِ( نظیر همان حقوقی که مردان بر زنان دارند، زنان نیز ـ به طور متعارف ـ بر مردان دارند. (ازدواج در اسلام، حضرت آیتالله مشکینی، ص۱۱۶)، میشود در این باره استفاده کرد، اگر معتکف، اعتکافش باعث اذیت و آزار و زحمت زوجهاش شود از نظر عقل بعید است اعتکاف او صحیح باشد. رسول اکرم’ میفرماید: «مَن کانَ له امراهٌ تُؤذیهِ لَم یَقبَل اللهُ صَلاتَها و لا حَسَنهً مِن عَمَلِها حَتَّی تُعینَهُ و تُرضیهِ و إن صامَتِ الدَّهرَ… و عَلی الرِّجالِ مِثلُ ذلکَ الوِزرِ إذا کانَ لها مُؤذیاً ظالِماً »؛ (میزانالحکمه، ج۴، ص.۲۸۷ روایت از وسائلالشیعه، ج۱۴، ص۱۱۶ میباشد) هر کسی همسرش را اذیت کند خداوند نماز و حسنهای از اعمالش را نمیپذیرد حتی اگر عمر خود را روزهدار باشد مگر این که او را مورد توجه قرار دهد و خشنودش کند… و مرد هم اگر به همسرش ظلم نماید و او را اذیت و آزاد دهد، همین وزر و گناه بر اوست. از این روایت استفاده میشود اگر عمل مستحبی انسان باعث اذیت و آزار زوجه او شود، صحت آن بعید است و مقبول درگاه حضرت احدیت نخواهد بود.
امام خمینی (ره) درباره این شرط میفرماید: اذن کسی که اذنش معتبر است، مانند مستأجر نسبت به اجیر خاص که اگر اجاره طوری باشد که مالک منفعت اعتکاف باشد وگرنه اعتبار اذن او معلوم نیست، بلکه در بعضی موارد معتبر نبودن آن معلوم است. و مانند شوهر نسبت به زن اگر اعتکاف با حق شوهر منافات داشته باشد اگرچه محل اشکال است، لیکن بنا بر احتیاط رعایت اذن شوهر ترک نشود و مانند پدر و مادر نسبت به فرزندشان اگر باعث اذیت آنان باشد وگرنه اذن آنان معتبر نیست، اگرچه احتیاط (مستحب) است. (تحریرالوسیله، ج۱، ص۵۵۸ ـ ۵۵۹).
مبطلات اعتکاف
۱. عدم شرایط عنوان شده در قبل؛ چنان که یکی از شرایط استمرار توقف در ایام اعتکاف بود بنابر این اگر بین روزهای آن فاصله بیفتد یا دو شب آن را در مسجد نماند اعتکاف باطل میشود؛
۲. مباشرت با زنان و بالعکس؛
۳. لمس کردن زنان و بالعکس با شهوت؛
۴. بوسه با شهوت؛ (تحریرالوسیله، ج۱، با ترجمه، ص۵۶۵، جواهرالکلام، ج۱۷، ص۱۹۹ تا ۲۰۱) ـ هر عمل شهوتانگیز و لذت جنسی مبطل اعتکاف است. ـ
۵. استمنا؛ در تحریرالوسیله امام خمینی (ره) استمنا را بنابر احتیاط واجب مبطل میداند و صاحب جواهر میگوید نصی مخصوص بر آن نداریم. شرایع الاسلام که آن را مبطل اعتکاف میداند از شیخ طوسی پیروی کرده است. (شرایع الاسلام،ج۱۷، ص۲۰۲).
۶. بوییدن گل و بوی خوش برای لذت بردن. امام (ره) نیز نظرشان در تحریر همین است و همچنین صاحب شرایع.
۷. خرید و فروش؛ امام (ره) درباره سایر انواع کسب و تجارت مثل صلح و اجاره و… احتیاط واجب فرمودهاند.
صاحب جواهر با استناد به صحیحه ابی عبیده از ابیجعفر× کرده است: «المُعتَکِفُ لا یَشُمُّ الطِّیبَ و لا یَتَلَذَّذُ بالرَّیحانِ و لا یُماری و لا یَشتَری و لا یَبیعُ»؛ (جواهر الکلام، ج۱۷، ص۲۰۲) معتکف نباید بوی خوشی را ببوید وگلی را برای لذت بردن بو کند، جدال ننماید و خرید و فروش نکند.
۸. جدال کردن؛ فرق نمیکند در امور دنیوی باشد یا دینی ؛ البته اگر برای غلبه یا اظهار فضل باشد ولی اگر برای اظهار حق باشد اشکالی ندارد. نظر صاحب جواهر و امام (ره) هر دو یکی است (جواهرالکلام، ج۱۷، ص۲۰۳ و تحریرالوسیله، ج۱، ص۵۶۴). فقط صاحب جواهر آن را از افضل اطاعات میداند. جدال کردن حتی بنا به فرمایش بعضی از بزرگان شامل فحش دادن نیز میشود ـ شهید اول در دروس ـ .
۹. هر چه مبطل روزه است؛ مثل دروغ بستن بر خداوند، پیامبر، ائمه^ و… که فقها در بحث صوم به آن پرداختهاند. صاحب جواهرالکلام میفرماید: «درباره هر چه روزه را باطل میکند مسأله خلافی و اشکالی از فقها مطرح نشده یعنی همه بر آن اتفاق دارند». (جواهر الکلام،ج۱۷، ص۲۰۷)
۱۰. جنب ماندن در مسجد؛ اگر معتکف در مسجد جنب شد، نمیتواند در مسجد بماند، باید برای غسل از مسجد خارج شود، در غیر این صورت اعتکافش باطل میشود؛ البته اگر در مسجد بتواند غسل کند و مسجد را آلوده یا نجس نکند میتواند در آنجا غسل کند ولی غسل کردن در مسجدالحرام و مسجدالنبی هم مبطل اعتکاف است.
نظر امام (ره) قبلاً مطرح شد.
به این بند اضافه میشود زنی که در حال اعتکاف حایض میشود و باید از مسجد خارج شود.
۱۱. طولانی شدن خروج مجاز در حال اعتکاف از مسجد؛ امام (ره) در مسأله ۱۲ فرمودهاند که خروج از روی ناچاری اگر طولانی شود به طوری که صورت اعتکاف محو گردد اعتکاف باطل میشود. صاحب جواهر نیز میگوید: برای امور ناچاری اقرب طرق را انتخاب کند. (جواهرالکلام، ج۱۷، ص۱۸۰)
۱۲. خروج اختیاری و عمدی؛ قبلاً گذشت که خروج اختیاری از مسجد برای معتکف جایز نیست و مبطل آن است ـ .
۱۳. احتیاط از چیزهایی که بر شخص محرم در ایام حج حرام است: امام (ره) میفرماید: «بنا بر احتیاط کسی که اعتکاف میکند باید از چیزهایی که محرم اجتناب میکند، اجتناب نماید، لیکن بنا بر اقوا اجتناب لازم نیست مخصوصاً پوشیدن لباس دوخته و برطرف کردن موی بدن و گوشت شکار و عقد نکاح، که تمام اینها بر او جایز است. (تحریرالوسیله، ج۱، ص۵۶۵ ـ ۵۶۷).
همانطور که قبلاً اشاره شد اعتکاف در اصل عمل مستحبی است ولی اگر انسان نذر کند واجب میشود لذا دو نوع اعتکاف داریم: مستحبی و واجب. و در نیت آن مشخص میشود. (جواهرالکلام، ج۱۷، ص۱۶۲).
موارد کفاره اعتکاف
انسان معتکف اگر اعتکاف خود را باطل کند باید با شرایطی که مطرح میشود کفاره بدهد. کفاره اعتکاف مانند کفاره ماه رمضان است.
شیخ طوسی در کتاب الاقتصاد میفرماید: «مجامعت معتکف در روز دو کفاره دارد، مثل کفاره انسان مفطر روزه در ماه رمضان؛ یک کفاره به خاطر روزه و دیگری برای اعتکاف. اگر در شب این عمل را انجام داد، یک کفاره برای حرمت اعتکاف بر او واجب میشود«. (سلسله الینابیع الفقهیه، ج۲۹، ص۱۵ و ۱۶ کتاب صوم). در مبسوط نیز نظر شیخ همین است: «اعتکاف با جماع باطل میگردد و کفاره و قضای آن واجب میشود ولی ابطال اعتکاف به غیر از مجامعت فقط کفاره دارد اگر در روز اعتکاف، مباشرت کرد دو کفاره دارد و در شب یک کفاره». (سلسله الینابیع الفقهیه، ج۲۹، ص۱۰۶ کتاب صوم).
علامه حلی در تبصره المتعلمین میگوید: «اگر در اعتکاف مجامعت کرد مثل ماه رمضان، کفاره بر او واجب میشود البته در شب و در روز ماه رمضان کفاره دو برابر میشود، اگر اعتکاف واجب ـ به وسیله نذر ـ باشد، کفاره دارد و اعتکاف مستحبی در روز سوم کفاره دارد. (سلسله الینابیع الفقهیه، ج۲۹، ص۱۲۰ کتاب صوم).
در کتاب تلخیص المرام نیز علامه معتقد به کفاره رمضان در اعتکاف واجب است (سلسله الینابیع الفقهیه، ج۲۹، ص۱۳۶ کتاب صوم).
شهید اول در دروس: کفاره اعتکاف بعد از گذشت دو روز اول آن است و کفاره به خاطر جماع یا انزال و غیر آن که روزه را فاسد میکند، لازم میشود… و اعتکاف واجب نیز ـ در دو روز اولش هم ـ اگر جماع صورت گرفت کفاره دارد (سلسله الینابیع الفقهیه، ج۲۹، ص۱۷۰ کتاب صوم).
صاحب جواهر در کتابش میگوید: «در روز اول یا دوم، اعتکاف مفطری را انجام دادن کفاره ندارد مگر اینکه اعتکاف واجب باشد… ولی اکثر علما کفاره را فقط برای مفطر مجاهدت مطرح کردهاند و من خلافی بر این نظر ندیدم، روایات مستفیضه و صحیح نیز دلالت بر این مطلب میکنند». ایشان نظر سید مرتضی و مفید را ذکر میکند هر مفطری که روزه را باطل میکند کفاره دارد. ولی این قول را رد میکند و میگوید: «دلیلی که به آن استناد کردهاند به دست نیاوردم و نظرم به تفصیل است یعنی کفاره برای مبطلی چون مجامعت میباشد و اگر در ماه رمضان اعتکاف صورت گرفت کفاره بر هر مبطلی مطرح است و در اعتکاف واجب معیّن نیز که چنین حکمی دارد کفاره واجب میشود و اگر اعتکاف مستحبی یا واجب غیر معیّن در یک زمان مخصوص بود کفاره واجب نمیشود مگر این که بوسیله مجامعت باطل شود. در شب اعتکاف و در روز غیر رمضان یا غیر روزه قضای ماه رمضان یک کفاره دارد. ولی در ماه رمضان یا در ایام اعتکاف اگر روزه قضای ماه رمضان را میگرفت برای مجامعت که مبطل است دو کفاره واجب میشود. همچنین اگر روزه نذری باشد حکمش همین است. خبر عبدالاعلی که از امام صادق× سؤالی کرده است درباره معتکفی که با همسرش در روز ماه رمضان مجامعت داشته؟ امام× در پاسخ میفرماید: عَلَیهِ الکفاره؛ بر معتکف کفاره واجب میشود. سپس میپرسد در روز مباشرت کرده؟ امام× میفرماید: عَلَیهِ کَفّارَتانِ؛ دو کفاره باید بدهد».
… اجماع علما بر کفاره اعتکاف، کفاره ماه رمضان است و دلیل آن در موثق سماعه است که از امام صادق× درباره معتکفی که مباشرت با همسرش نموده است؟ میفرماید: «بر چنین معتکفی کفاره روز ماه رمضان است که یک برده آزاد کند یا دو ماه پیدرپی روزه بگیرد یا شصت مسکین را اطعام نماید».
این روایت وجوب کفاره و برتری مراعات ترتیب نوع کفاره را میرساند ولی علما اجماع دارند که معتکف در انجام یکی از این سه نوع کفاره مخیر است. (جواهر الکلام، ج۱۷ ، ص۲۰۸ تا۲۱۰)
پس از نقل اقوال بزرگان نتیجه میگیریم:
۱. اعتکاف کفاره دارد (اگر مطلبی چون مجامعت و مانند آن انزال، استمنا آن را باطل کند)؛
۲. کفاره اعتکاف همان کفاره مبطل روزه ماه رمضان است؛
۳. کفاره اعتکاف در ارتباط با مسایل جنسی است؛
۴. مبطلات دیگر کفاره آورنیست؛
۵. مجامعت در روز سوم اعتکاف چه واجب و چه مستحب باشد دو کفاره دارد؛
۶. مجامعت روزه ماه رمضان یا قضای آن و اعتکاف واجب نیز دو کفاره دارد؛
۷. مجامعت در دو روز اول اعتکاف مستحبی اگر غیر از روزه رمضان و قضای آن باشد کفاره ندارد؛
۸. مجامعت در شب یک کفاره دارد.
*. عضو هیأت علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم (دانشکده علوم قرآنی میبد )، ایمیل: .mojtaba63mohammadi@gmail.com
**. دانشجوی دکترای زبان و ادبیات عرب، دانشگاه یزد.