اعتکاف در مذاهب و ادیان آسمانی
اعتکاف در مذاهب اسلامی و ادیان آسمانی
محترم صفر لو
چکیده
یکی از سنتهای حسنه و مستحبات اسلامی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی احیا گردید، سنت مبارک اعتکاف است. این سنت، در طول تاریخ اسلام و ادیان آسمانی طرفداران و عاملانی داشته و در بلاد اسلامی به طور عموم و شهرهای شیعه و مراکز حوزوی به طور خاص مورد توجه بوده است.
انسان در گریز از هوای نفس و فرار از اشتغالات زندگی، در طریقت انس با معبود همواره نیازمند خلوتی است تا در انزوای وجود خویش در آثار صنع پروردگارش با دیدهی عبرت بیندیشد و با سوز دل و اشک دیده، باطن خود را از زنگار گناهان بشوید و خانه دل را مصفای حضور خالق هستی بخش سازد، و اعتکاف زمینه چنین خلوتی را فراهم میکند و فرصت و مجالی برای پرداختن به تهذیب نفس و جلوهگری نور محبت خدا در اعماق سرای وجود انسان فراهم میسازد، تا انسان بدون دلواپسی از کارهای انجام نشده و وابستگیهای روزمره، خود را در سرای معبود نظاره گر باشد.
عفلت از «خود» و «خدای خود» بستر مرگ ارزشهای انسانی و نقطه سقوط از پایگاه بلند خردورزی و عشق عرفانی و عامل پیوستن به زندگی پست و حیوانی است و اعتکاف، آب حیات بخش در کویر غفلتهاست.
واژگان کلیدی
اعتکاف، تفکر، خلوت، فرصت
مقدمه
اعتکاف در لغت به معنای حبس و توقف و رو کردن به چیزی همراه با تعظیم و تکریم است؛ اعتکاف در اصطلاح، به معنای توقف و ماندن سه روز و بیشتر از آن در مسجد جامع میباشد. (اصفهانی، ۱۴۰۴)
اعتکاف، در فرهنگ دینی خصوصا دین اسلام از جایگاه والا و عظیمیبرخوردار است. گفتنی است که واژه «اعتکاف» در قرآن کریم استعمال نشده است اما قرآن کریم در آیاتی به مسأله اعتکاف اشاره داشته و اصطلاح اعتکاف را به صورت «عکف» به کار برده که هم به معنای لغوی و هم به معنای اصطلاحی استعمال شده است.
قرآن کریم در آیه ۱۲۵ سوره بقره میفرماید : )وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَیْتَ مَثَابَهً لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِیمَ مُصَلًّى ۖ وَعَهِدْنَا إِلَىٰ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَنْ طَهِّرَا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ(؛ و هنگامی که خانه کعبه را محل بازگشت و مرکز امن برای مردم قرار دادیم (برای تجدید خاطره) از مقام ابراهیم عبادتگاهی برای خود انتخاب کنید و ما به ابراهیم و اسماعیل امر کردیم که خانه مرا برای طواف کنندگان، معتکفان و رکوع و سجدهکنندگان پاک و پاکیزه کنید.
این آیه شریفه با صراحت از اعتکاف در مسجد الحرام سخن به میان آورده است، ولی از آنجا که همه مساجد خانههای خداوند در روی زمین هستند (مجلسی، ۱۱۱۱) اعتکاف در هر یک از آنها در صورت جامع بودن مورد توجه خداوند است و دارای پاداش فراوان؛ البته با حفظ مراتب و درجات مساجد.
روایات و احادیث زیادی پیرامون اعتکاف و مسایل مربوط به آن، در جوامع روایی وارد شده است که برخی از آنها چنین است:
حضرت امام صادق(ع) میفرماید: «الی طلبک و علی انّ اسدّ فاقتک»؛ در تورات نوشته شده است: ای فرزند آمدم! برای انجام عبادت من فراغتی به وجود بیاور تا من دل تو را از بینیازی سرشار سازم و بدون اینکه تو طلب کنی، حاجتت را برآورده کنم و من خود را ملتزم میدانم که حوایجات را برطرف نمایم.
و نیز آن حضرت نقل نموده که پیامبر اکرم’ فرمودند: «افْضَلُ اَلنَّاسِ مَنْ عَشِقَ اَلْعِبَادَهَ فَعَانَقَهَا وَ أَحَبَّهَا بِقَلْبِهِ وَ بَاشَرَهَا بِجَسَدِهِ وَ تَفَرَّغَ لَهَا»؛ با فضیلت ترین مردم کسی است که عاشق عبادت باشد و با اشتیاق تمام عبادت را به آغوش بکشد و با جسمش آن را دوست بدارد و برای آن فراغتی به وجود بیاورد.
رسول خدا’ فرمود: «هر کس از روی ایمان و حسابگری معتکف شود، گناهان گذشته او بخشیده میشود و مانند انسانی که تازه از مادر تولد یافته، خواهد بود». (متقی هندی، ۱۴۰۲)
از امام صادق(ع) روایت شده است که: « رسول خدا’ وقتی ده روز آخر ماه (رمضان) فرا میرسید، در مسجد اعتکاف میکرد و مؤمنان برای او خیمهای بر پا میکردند و ایشان کمر همت بر عبادت میبست و بستر خود را جمع میکرد [وبعضی گفتهاند] و از زنان کناره میگرفت». (کلینی، ۳۲۸) پس( در ادامه) امام صادق(ع) فرمود: «اما کناره گرفتن از زنان؛ پس این طور نبود، (بلکه) حضرتش ایشان را از مکالمه، خدمت و همنشینی خود باز نمیداشت». مرحوم صدوق در این باره میگوید: «معنای سخن امام(ع) که میفرماید: «اما کناره رفتن از زنان، پس چنین نبود» ؛ این است که ایشان را از خدمت و همنشینی با ایشان منع نمیکرد ولی از مجامعت امتناع میکرد، همان طور که آن را منع فرمود؛ و از جمله «و بستر خود را جمع میکرد»؛ ترک مجامعت دانسته میشود. ( شیخ صدوق، ۳۸۱).
در قرآن و روایات در مورد اهمیت و فضیلت اعتکاف مطالب چندی بیان شده است که برخی از آنها چنین است:
اعتکاف مجموعهای مرکب از مهمترین عبادات واجب و مستحب است؛ لذا معجونی است شفابخش و سازنده؛ هم اثر نماز در آن است ـ که یاد خدا و بازدارندگی از گناهان ـ است و هم روزه ـ که سرّی از اسرار الهی است ـ چنان که حضرت رضا(ع) فرمود: «الصَّوم سرّ بینه و بین العبد»؛ روزه سری بین خدا و بنده است. و روزه برای خداست و پاداش آن با خداست: «الصَّوم لیأنا اجزی به»؛ روزه برای من است و من جزا میدهم (و یا من جزای او هستم) . (مجلسی، ۱۱۱)
مخصوصاً روزه ایام البیض در ماه رجب آثار ویژهای دارد. پیامبر اکرم’ فرمودند: «هر کس سه روز از وسط ماه رجب (سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم) را روزه بدارد و در شبهایش به نماز شب قیام کند، از دنیا رحلت نمیکند مگر با توبهی نصوح. (حر عاملی، ۱۳۹۱).
علی(ع) فرمود: «هر کس یک روز از ماه رجب را در اول یا وسط یا آخر آن روزه بگیرد، گناهان او بخشیده میشود.» ( همان)
امام صادق(ع) فرمود: «کسی که ایام البیض ماه رجب را روزه بگیرد، خداوند به ازای هر روز، ثواب روزه داری و شب زنده داری یک سال را برای او مینویسد و در روز قیامت، در جایگاه ایمن شدگان از آتش دوزخ خواهد ایستاد. » ( همان)
راستی اگر این مجموعه عبادات، با زمزمه نماز شب و اعتراف به گناهان همراه شود، چه آثار گرانسنگی در پی خواهد داشت. انسان اگر کمترین توجهی به پرونده خویش داشته باشد، میبیند کوله باری از گناهان، آن را پر کرده است. اعتکاف فرصتی است برای تخفیف بار گناهان و باید در اعتکاف عرضه داریم که:
ای عفو تو شامل گناهــــان کوی تـو پنــاه بــی پنـاهـــان
ای مرهم قلب خسته مــــن ای راز دل شکــــستـه مــــن
برخسته دلان شفـای دردی محــروم نکــرده دردمنــدی
بنگر زگنـه چــه تیره روزم چون شمع به درگهت بسوزم
و در روایت میخوانیم که «من اعتکف ایماناً و احساباً غفرله ما تقدم من ذنبه»؛ هر کس از روی ایمان و محاسبه نفس معتکف شود، گناهان گذشته او بخشیده میشود» و همچون انسانی که تازه از مادر تولد یافته، خواهد بود. این نشان میدهد که اعتکاف آن قدر اهمیت دارد که میتواند گناه گذشته انسان را پاک کند. (متقی هندی، ۹۷۷).
عاقبت به خیری یا رهایی از آتش جهنم آرزی تمام اولیا و بزرگان است. در دعای جوشن کبیر با آن عظمتش که مشتمل بر هزار اسم خداوند (و شاید اسم اعظم الهی) است، بعد از هر ده اسم مبارک خداوند، فریاد میکشیم: منزهی تو ای کسی که معبودی جز تو نیست ما را از آتش نجات بده! ای پروردگارم.(مفاتیح الجنان، ص ۱۴۴)
و در دعای مبارک مجیر که در ایام البیض هم وارد است. بعد از هر دو اسم مبارک خداوند میگوییم «اجرنا من النار یا مجیر» ؛ ما را از آتش (جهنم ) پناه ده، ای پناه دهنده» (مفاتیح الجنان، ص ۱۳۲) .
از فضیلت و عظمت اعتکاف است که انسان میتواند در این چند روز توقف در مسجد، آیندۀ خود را بیمه کند و خود را از آتش جهنم برهاند. چنان که در حدیث نبوی می خوانیم «من اعتکف یوما ابتغاء وجه الله جعفل الله بینه و بین النار ثلاثه خنادق ؛ هر کسی روزی را برای خدا اعتکاف کند، خداوند بین او و آتش (جهنم) سه خندق فاصله قرار میدهد (و او را از آتش دوزخ نجات میدهد) (متقی هندی، ۹۷۷).
خداوند برای برخی اعمال دو برابر پاداش قرار داده و برای برخی ده برابر و برای انفاق در راه خدا هفتصد برابر؛ )سَبْعَ سَنَابِلَ فِی کلِّ سُنْبُلَهٍ مِائهُ حَبَّهٍ (و برای جهاد در راه خدا، پاداش بدون حساب، یعنی پاداش بی حد و مرز قرار داده است.
یکی از اعمالی که چنین پاداش فراون دارد، اعتکاف است. در حدیثی آمده است که «المعتکف یعکف الذنوب و یجری له من الاجر کاجر عامل الحسنات کلها»؛(متقی هندی، ۹۷۷) معتکف گناهان را متوقف نموده (و از بین میبرد) و اجری همسان اجر تمام نیکیها دریافت میدارد.
و این پاداش آنگاه دو چندان خواهد شد که در کنار اعتکاف، روزه ماه رجب را هم اضافه کنیم، و آنگاه معنای «این الرجبیون» روشن میشود. حضرت صادق(ع) فرمود«اذا کانَ یومَ القیامه نادی مناد من بطنان العرش أینَ الرَّجبیون؟ یَقُومُ أناس یضییءُ وُجُوهُهُم لأهل الجمع علی رؤوسهم تیجان الملک و ذکر ثاباَ جزیلاَ الی أن قال: هذا لمن صام من رجبٍ شیئاَ ولَو یوماَ من أوله او وسطه او آخره»؛ وقتی روز قیامت شد، ندا کنندهای از درون عرش صدا می زند کجایند «ای رجبیون» (اهل ماه رجب) پس گروهی که چهره آنان در مقابل دیگران درخشان است و تاج شاهی بر سر دارند به پا خیزند. آن گاه امام صادق(ع) ثوابهای زیادی نام برد و بعد فرمود: همه اینها برای کسی است که قسمتی از ماه رجب را روزه بگیرد؛ اگرچه یک روز در اول یا وسط یا آخر آن باشد».
البته همۀ این پاداشها برای کسانی است که اعتکاف جامع الشرایط داشته باشند؛ هم احکام آن را مراعات نماید و هم آداب باطنی و ظاهری آن را و در واقع در اعتکاف به اوج رسیده باشند.
سید بن طاووس& میگوید: «بدان که اوج و کمال اعتکاف آن است که انسان عقل و دل و دیگر اعضای بدن خویش را تنها بر اعمال صالح وقف کند و آنها را بر درگاه خداوند و اراده مقدس او حبس نماید. معتکف باید فکر و جان و اعضای خود را با افسارهای مراقبت به خوبی مهار کند و از چیزهایی که روزهدار باید از آن بپرهیزد، کاملاً خودداری کند. بلکه دقت و مراقبه معتکف باید به مراتب بیشتر از روزهدار باشد؛ زیرا او هم روزه دار است و هم معتکف، و هر معتکفی خود را ملزم نموده است که با تمام وجود به خداوند متعال روی آرد و رویگردانی و غفلت از حق را یکسره کنار نهد.
بنابراین هر گاه معتکف نور عقل و جانش را به غیر خدا مشغول کند، یا عضوی از اعضای بدنش را به غیر خدا مشغول کند، یا عضوی از اعضای بدنش را در کاری که طاعت پروردگار نیست به کار گیرد، به همان میزانی که غفلت نموده، یا کوتاهی کرده، از حقیقت اعتکاف خود کاسته است.» (سید بن طاووس، ۶۴۴)
آنچه از ثوابها و پاداشها بیان شد، مربوط به مطلق اعتکاف بود و اشاره شد که این پاداشها در ماه رجب افزایش مییابد و در ماه مبارک رمضان ـ مخصوصا دهه آخرـ چندین برابر میشود؛ زیرا اعتکاف همراه با زمانی میشود که در آن نفسهای انسان تسبیح است و خوابش عبادت، و طاعاتش پذیرفته شده، و خواندن یک آیه برابر با ختم قرآن. آنگاه اگر این ثوابها همراه با ثوابهای شبها و روزهای قدر شود، سر به عرش میزند.
با توجه به آنچه گفته شد، میتوان اذعان کرد که اعتکاف در ماه رمضان از ویژگی خاصی برخوردار است که یک نمونه از ثواب آن است در روایتی از صادق(ع) به نقل از پیامبر اکرم’ آمده است: «اعتکاف عشرٍ فی شَهرِ رَمضانَ تعدلٌ حَجَّتینِ وَ عُمرتَینِ»؛ اعتکاف ده روز در ماه رمضان معادل (ثواب) دو حج و دو عمره است. (مبلغان، ۱۳۸۴).
اعتکاف یک فرصت مناسب است
در منابع دینی توصیه شده است که اوقات زندگی و شبانه روز خویش را به سه قسمت تقسیم کنید؛ بخشی برای کار و تلاش، بخشی برای استراحت و تفریح و بخشی برای عبادت و بندگی خدا (نهج البلاغه حکمت ۳۹۰).
متأسفانه حرص و ولع بشر باعث شده که کار و تلاش برای دنیا و زندگی، تمام اوقات او را پر کند و نتواند آن چنان که باید و شاید با خدا و خویشتن خویش خلوت و گفتگو داشته باشد.
اسلام برای غفلت زدایی و تقویت ارتباط انسان با خدا، علاوه بر عبادتهای روزانه مانند نمازهای یومیه، عبادت هفتگی همچون نماز جمعه و نیز عبادتهای فصلی و سالانه همچون حج و روزه ماه رمضان، عبادتهای مستحبی خاصی نیز در نظر گرفته است که از آن جمله میتوان به اعتکاف اشاره کرد و چنان چه به فضیلت و اهمیت اعتکاف از نظر قرآن و روایات در توضیحات قبل دقت شود، بهتر میتوان جایگاه اعتکاف را به عنوان یک فرصت طلایی دریافت.
اعتکاف دو فرصت مهمی ایجاد میکند؛ یک ارتباط قوی با خداوند متعال و دوم تفکر در بازبینی، بررسی، تقویت و تحکیم اعمال و افکار خود انسان.
در فرصت اول اینکه در تنهایی و خلوت، انسان به اعمال و عبادت سفارش شده در روایات، قرآن و سخنان بزرگان دین میپردازد که منجر به قرب به معبود میشود؛ در این حال معبود خود را درک کرده و بیشتر میشناسد، درد دلها و حاجت خود را با معبود خویش در میان میگذارد و با اندیشیدن به کلام و دعاهای مخصوص، جواب درددلها، حاجت و ضعفهای خود را در مییابد.
در فرصت دوم اینکه خلوت اعتکاف زمینه تفکر است. بزرگان باور دارند که در تربیت، داشتن استاد، برنامه، عزم و اراده، تمرین و مداومت، از اصول اولیه است؛ اما از آنجا که یافتن استاد و مربی مناسب در این زمانه میسور همگان نیست؛ نسخهای را برای تربیت ـ در صورت فقدان استاد ـ بیان نمودهاند که عبارت است از:
اعمال ظاهری: خلوت، صمت (سکوت)، جوع (گرسنگی)، سحرخیزی و…
اعمال باطنی: توکل، صبر، همت (عزیمت)، صدق و…
خلوت بهترین زمینه تفکر است؛ البته اگر خوراک درست برای تفکر یافت نشود، نه تنها مفید نیست بلکه مضر هم خواهد بود و اعتکاف بهترین موقعیت برای خلوت کردن است و در این خلوت میتوان به تفکر پرداخت.
محورهای اصلی تفکر
۱- تفکر در آثار خداوند؛
۲- تفکر در خود (قوتها، ضعفها، روحیات، وظایف، اختیارات، رسالتها و …)؛
۳- تفکر در دین (قرآن و عترت، عمق و محتوا، برکات و آثار دین، دستورات دین و …)؛
۴- تفکر در دنیا (پوچی، ظاهر و باطن، موقتیبودن، امانتی بودن، دو چهره بودن)؛
۵- تفکر در جهان آخرت (دائمیبودن، عمق و ظاهر و باطن آن، مراحل، احوال و …)؛
۶- تفکر در طبیعت (زیباییها، پیچیدگیها، توانمندیها، درسها و …)؛
۷- تفکر در مردم (دسته بندیها، تنوع، نوع استفاده و …)؛
۸- تفکر در دشمن ( درون و بیرون، حیلهها، راههای مقابله و …).
جدول یک: برخی تفکرات و نتایج آن
ردیف | تفکر | نتیجه |
۱ | تفکر در صفات و اسمای الهی | توکل، ایمان و اتکای به خدا |
۲ | تفکر در قیامت و جهان آخرت | تقوا، پرهیز از گناهان، توجه به زندگی اخروی و کم رنگ شدن دنیا |
۳ | تفکر در حسابرسی اعمال | دقت در اعمال (افکار، نیات، گفتار، کردار) |
۴ | تفکر در پاداشهای الهی | اخلاص، سرعت و سبقت در انجام عمل صالح |
۵ | تفکر در مصنوعات الهی | تقویت ایمان و اعتقاد به خدا، قوت در توحید |
۶ | تفکر در امدادهای الهی | تقویت روحیه و توکل استغاثه به درگاه الهی |
۷ | تفکر در بهشت و نعمات آن | رغبت و انگیزه شدید در انجام عمل صالح و خیرات |
۸ | تفکر در عفو و بخشش الهی | تقویت در روحیه استغفار و توبه و امید به رحمت الهی |
۹ | تفکر در وسعت رحمت الهی | تقویت امید به خداوند |
۱۰ | تفکر در عظمت الهی | خوف و خشیت نسبت به خداوند تبارک و تعالی |
۱۱ | تفکر در عظمت الهی | خشیت و خضوع در برابر خداوند |
۱۲ | تفکر در ویژگیهای معصومین^ | اقتدای کامل به ایشان و الگوگیری |
۱۳ | تفکر درعصمت معصومین^ | توسل همه جانبه نسبت به معصومین^ |
۱۴ | تفکر در تاریخ معصومین^ | صبر و استقامت در مسیر حق |
۱۵ | تفکر در نظارت الهی | حیا، عفت نسبت به اعمال خود در محضر خداوند |
۱۶ | تفکر در عمق گناهان | پرهیز از معاصی |
۱۷ | تفکر در باطن عبادات | تعمیق، تداوم در عبادات (واجبات و مستحبات) |
۱۸ | تفکر در بی وفایی دنیا | زهد، عدم وابستگی نسبت به دنیا |
۱۹ | تفکر در حقیقت دنیا | استفاده درست از دنیا برای آخرت بهتر |
۲۰ | تفکر در موقتی بودن دنیا | برنامهریزی دقیق از فرصتها برای ثمرات اخروی |
۲۱ | تفکر در آیات قرآن | به کارگیری فرمولهای الهی در زندگی |
۲۲ | تفکر درجامعیت قرآن و عترت | تداوم اتصال به آنها در مراحل زندگی |
۲۳ | تفکر در طولانی بودن سفر آخرت | جمع آوری آذوقه متناسب این سفر (تقوا) |
۲۴ | تفکر در مرگ (جدایی از وابستگیها) | بیداری و هوشیاری در ارتباط با دنیا |
۲۵ | تفکر در تنوع روحیات انسانها | برقراری ارتباط درست با گروهها و روحیات مختلف |
۲۶ | تفکر در ظاهر و باطن عالم | تعمیق و پرهیز از سطحی نگری |
۲۷ | تفکر در مکر و حیله شیطان | اعتصام به حبل الله |
۲۸ | تفکر در شیوههای شیطان | مراقبت، مواظبت، احتیاط در کردار، گفتار و نیات |
۲۹ | تفکر در الطاف الهی | شدت وابستگی به خدا (اشد حباً لله) |
۳۰ | تفکر در عاقبت به خیرها و عاقبت به شرها | مواظبت دایمی، استعاده و استغاثه دایمی |
۳۱ | تفکر در ابتلاآت و فلسفه آنها | تقویت ایمان به خدا، صبر در برابر بلاها و استعاذه از آنها |
۳۲ | تفکر در نعمات الهی | شکر متناسب با هر نعمت |
۳۳ | تفکر در برکات انفاق | سرمایه گذاری معنوی |
۳۴ | تفکر در فلسفه دستورات الهی | تسلیم در برابر اولیای دین و دستورات الهی |
۳۵ | تفکر در فطری بودن دین | استحکام در عمل |
۳۶ | تفکر در فرصتها در هر مقطع | استفاده دقیق از فرصتها و اغتنام از آنها |
۳۷ | تفکر در کوتاهی عمر | برنامهریزی، اولویت بندی |
۳۸ | تفکر در برندهها و بازندههای عالم | حرکت در مسیر برندههای مسابقه عالم هستی |
۳۹ | تفکر در برنامه سحرخیزی | رها نکردن بیداری سحر و استفاده از برکات آن |
بحث و نتیجهگیری
اعتکاف یکی از سنتهایی است که پیامبران ما قبل از اسلام هم از طرف خدا به این امر دعوت شدهاند و پیامبر اسلام نیز اهل بیت و اصحاب خود را به این امر دعوت کرده و روایات زیادی در این مورد بیان شده است چنان که پیامبر’ فرمود: «هنگامی که حضرت آدم، خدا را نافرمانی کرد، او را از عرش خود دور ساخت. او گریست و جبرییل آدم را به زمین آورد، در حالی که سیاه شده بود. ندایی از آسمان شنید که روزه بگیر. آدم در آن روز که سیزدهم ماه بود روزه گرفت و بدن او سفید شد. به این جهت، این سه روز از هر ماه را ایّام البیض مینامند. سپس منادی نداد داد: ای آدم! این سه روز را برای تو و فرزندانت قرار دادیم. هر کس این سه روز در هر ماه را روزه بگیرد، مانند این است که تمام عمرش را روزه گرفته است». (مجلسی، ۱۳۸۴).
اعتکاف یک امر مستحبی است که مانند مستحبات دیگر هیچ اجباری در انجام آن نیست ولی با توجه به اهمیت و فضیلتهای بیان شده برای آن از اهمیت فراوان برخوردار است.
اعتکاف خلوتگاهی است که فرصتهای فراوانی برای فرد
معتکف به وجود میآورد که با استفاده از این فرصتها زندگی دنیوی و اخروی خود را
میسازند و این سه روز که با گرفتن روزه در یک خلوتگاه و فرصتهای تفکر به وجود
آمده جبرانی است برای روزهای از دست رفته در طول زندگی.
منابع
۱. قرآن.
۲. جملات پایانی اقتباس از جواد محدثی، خیمه، ویژه نامه اعتکاف، رجب ۱۴۲۴.
۳. جوادی آملی، عبدالله، اعتکاف و حکمت آن، مجله اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی، ۱۳۸۸.
۴. حر عاملی، وسائل الشیعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی چاپ چهارم، ۱۳۹۱.
۵. راغب اصفهانی، المفردات، تهران، دفتر نشر الکتاب، چاپ دوم، ۱۴۰۴.
۶. سید بن طاووس، الاقبال الاعمال، ۶۴۴ /قیومی اصفهانی، جواد ۱۳۴۲.
۷. صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، محقق/مصحح: غفاری، علی اکبر، ج۲، ۱۳۸۹ .
۸. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق/مصحح: غفاری علی اکبر و آخندی، محمد،ج۴، ۱۳۹۲.
۹. ماندگار، محمد مهدی، اعتکاف زیباترین خلت نورانی، ۱۳۹۱ ، بی تا.
۱۰. متقی هندی، علی بن حسام، کنزالعمّال، ج۸، ح ۲۴۰۰۷ ؛ به نقل از حوزه نت، ۱۳۹۴.
۱۱. محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، بیروت، ج۸۳ و ۷۰ ، ۱۴۰۴.
۱۲. ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۰ ، ج۱۳.
۱۳. مفاتیح الجنان، دعای جوشن کبیر، ۱۳۵۹.