اعتکاف و معنویت گرایی مدرن
اعتکاف و معنویت گرایی مدرن
محمد کاظم کریمی
چکیده
پاسخ به نیازهای درونی و معنوی انسان، از دغدغههای مهم جوامع بشری در عصر جدید است و از گذشتههای دور گزینههای مختلفی برای تأمین این نیازها در میان جوامع و ملل مختلف مرسوم و متداول بوده است. در دورۀ معاصر، متأثر از خلأ معنویتی ناشی از انقلاب صنعتی و گسترش مدرنیته، اقبال به معنویت گرایی وجه گوناگونی پیدا کرد است و موضوع معنویتهای کاذب که نشان از بی هویتی و بی مبنایی انسان در جامعه مدرن است نیز در همین فضا مطرح و عدهای را به سمت خود کشانده است. در برابر این گرایش، آسلام برنامههای منطقی و موجّهی برای تأمین نیازهای معنوی انسان در نظر گرفته است که در صیقلی دادن روح انسان و رشد و کمال آن نقش مهمی به عهده دارند و در آن عبادت و ارتباط با معبود واقعی رکن اصلی است. اعتکاف در زمره برنامهها و عبادتهایی است که از طریق آن افراد به روش صحیح شرعی، به خلوت و ارتباط با معبود همت گمارده و به این وسیله حس کمال جویی، پرستش و خداجویی را در خود پرورش داده و به نیازهای معنویشان پاسخ مثبت میدهند.
واژگان کلیدی
اعتکاف، معنویت، سیر و سلوک، معنویت کاذب، معنویت مدرن، معنویت اعتکاف، مبانی اعتکاف.
مقدمه
پرستش امری نهادینه در وجود آدمی است و معنویت، نیاز درونی انسان که منبعث از روح پرستش اوست و پیام آوران الهی با الهام از همین زمینههای گرایشی فطری در وجود انسانها به ابلاغ دعوت خداوند مبادرت ورزیدهاند. با وجود این، انسانها به دلایل گوناگون کم و بیش در شناخت و گرایش به معبود حقیقی دچار تزلزل شده و اسباب انحراف آنها فراهم گردیده است . امروزه انسانهای سرگشته در بی هویتی دنیای مدرن به دنبال ملجأ و پناهگاهی حصین برای یافتن گمشده وجود خویشاند تا از طریق آن عطش وجودی خود را تسکین داده و آمال خود را تحقق بخشند. پیشنهاد نظام سرمایهداری غرب برای درمان این سرگشتگی، معنویتهای کاذب است. اوشو، سای بابا، عرفان سرخ پوستی و مانند آن که ارمغانهای دنیای شرق و غرب برای جبران ناتوانیهای خود در رشد و تعالی انسان مدرن هستند، به دلیل خالی بودن از محتوا و نداشتن مبنای نظری متصل به غیب، دیر یا زود پیروان سرگردان خود را با انبوهی از ابهام و سؤال رها خواهند کرد. این در حالی است که اسلام رشد و کمال انسان را در گروه برنامههای معنوی مبتنی بر آموزههای دینی دانسته و معتقد است، کام تشنه انسان مدرن تنها بر چشمهسار عرفان ناب و متصل به غیب که توسط فرستادگان الهی معرفی گردیده است امکان سیرابی خواهد داشت.
اعتکاف برترین گزینه منتخب اولیای دین برای راز و نیاز و خلوت با محبوب است که در فراسوی مشکلات و مسایل پیچیده زندگی ماشینی عصر جدید، فرصتی برای خلوت، تفکر، درددل، عبادت و توجه به خالق خوبیها در اختیار بشر قرار میدهد تا چند شبانه روز را به دور از دغدغههای زندگی روزمره سپری نموده و از طریق خلوت و ارتباط با معبود، زنگارهای ناشی از فشارها، استرسها و آلودگیهای زندگی مدرن را زدوده و با خاطری آرام و ذخیرهای از معنویت، واجد نگاهی نو به زندگی شود.
چیستی معنویت
انسان متشکل از دو بعد روحانی و جسمانی است؛ جسم انسان برای بقا نیاز به خوراک، پوشاک و مراقبت دارد و روح نیز که اسباب کمال و سعادت انسان را فراهم میسازد، نیازمند توجه و مراقبت خاص است. گرایش به معنویت، مسیری برای پاکیزگی، تصفیه، حفظ و مراقبت روح است و از آن جا که این گرایش برآمده از نیازهای درونی و حقیقی انسان است از گذشته تاکنون کم و بیش مورد توجه ادیان و ملتها بوده و بویژه در ادیان مختلف لایههایی از آن به صورت آشکار وپنهان وجود داشته است. برای نمونه دین بودایی، ریاضتهای سختی برای نیرومند سازی روح توصیه کرده است. (انوری، ج۷، ص ۶۸۷۲) و دین مسیحیت ترک دنیا و دوری جستن از تنعمات آن را که به « رهبانیت» شهرت یافته، مورد تأکید قرار داده است ( همان، ج۴، ص ۳۷۶۰).
مفهوم «معنویت» مصدر جعلی از کلمه «معنوی» است .(معین، ج۴، ص ۴۲۴۵) معنوی منسوب به «معنی»، به معنای مقصود و مراد، در برابر مادی، ظاهری و صوری است و در معانی دیگری مانند حقیقی، باطنی و روحانی نیز استعمال میشود و در اصطلاح به شخصی که در عالم معنی و باطن سیر میکند، اطلاق گردد (همان، ص ۴۲۴۴) این مفهوم در لاتین معادل spirituality است که از اسم spirit به معنی روح، روان، دل و ذهن اخذ شده است (حق شناس، ص ۱۶۴۱) .
معنویت گرایی به معنای خاص، امروزه در سطح جهانی به عنوان یک پدیده نوظهور، ذهن و اندیشه برنامهریزان اجتماعی را به خود مشغول ساخته و انواع و اقسام مختلفی از اعمال به ظاهر معنوی در میان اقشار مختلف جوامع شرقی و غربی رواج یافته است که حتی بخش عمدهای از آن اسباب راهاندازی دکانهای بزرگی در سطح بینالمللی است. بدیهی است این امر ناشی از وجود تشنگی در زمینه معنویت است و روشن است که انسان تشنه اگر به آب گل آلود هم دسترسی پیدا کرد از آن استفاده میکند.
از این رو باید گفت معنویت به دو بخش دینی و انسانی قابل تقسیم است. معنویتهای انسانی ساخته دست انسانها و فاقد پشتوانههای دینی و نظری هستند و متأسفانه امروزه به صورت چشمگیری رو به گسترشاند اما معنویت دینی، معنویتی است که متخذ از دین حق باشد و بر سفره عرفان ناب به فعلیت رسیده باشد. خداخواهی، عشق و پرستش، کمال طلبی و گرایش به معنویت همه از تعالیم دینی است که ریشه در فطرت انسانی دارد. انسان از درون خویش احساس میکند که به معنویت و قرب به خدا نیاز دارد و هنگامی هویت خویش را باز مییابد که رابطهای عمیق و عاشقانهای با خداوند برقرار کرده باشد.
در سنت اسلامی، دستیابی به معنویت از مسیر و مجرای عرفان حقیقی میسر است. عرفان عبارت است از شناخت باطن عالم از طریق کشف و شهود، و کشف و شهود نیز با ابزار سیر و سلوک حاصل میشود و به دو بخش عرفان نظری و عرفان عملی تقسیم میگردد. عرفان نظری تبیین عقلانی کشف و شهود و عرفان عملی نیز همان سیر و سلوک است ( کریمی، ۱۳۹۲ ، ص ۷۴ ـ ۷۵ ) . بر این اساس، اگر عرفان از مسیر صحیح و مبتنی بر دین حق به دست آید، عرفان حقیقی و معنویت اصیل خواهد بود، و در صورتی که از مسیر غیر دینی یا مبتنی بر دین محرّف باشد، به عرفان غیر حقیقی و معنویت کاذب منجر میشود ( همان، ص ۷۶).
در فرهنگ شیعی به طور خاص، درون مایههای بزرگی در زمینه معنویت وجود دارد و نمودهای آن در گفتار و آثار عارفان و شاعران مشهور به گونههای مختلف تجلّی و عینیت یافته، به گونهای که نه تنها در حوزههای روابط اجتماعی و فردی، بلکه در حوزههای بین المللی نیز میتوانند ظرفیت بزرگی ایجاد کنند؛ بویژه اگر این درون مایهها، متصل به اهل بیت عصمت و طهارت^ که اعلام التقی و مصابیح الدجی (مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره) هستند، بشوند؛ میتوانند تأثیر معنوی عمیقتری از خود برجای بگذارند.
اسباب و ابزار معنویت
کسب معنویت از راههای گوناگون و با ابزار و وسایل مختلف قابل حصول است. یکی از طرق اطمینان بخش برای تحقق معنویت صادق، گام نهادن در مسیری است که مورد توصیه و تأکید عارفان حقیقی و به حق پیوستگان باشد که از آن به سیر و سلوک تعبیر میشود. تجسم واقعی چنین معنویتی در بیان شهید مطهری، وجود مقدس امام زین العابدین× است چون به خاطر خوفی که از خداوند داشت وقتی به نماز میایستاد، گویا اصلاً روح از کالبدشان بیرون میرفت و از این جهت او را باید قهرمان معنویت به معنی صحیح آن دانست. (مطهری، ج۱۸، ص ۳۱) .
خواجه نصیرالدین طوسی& در کتاب اوصاف الاشراف، احوال و اسباب سیر و سلوک را در شش مرحله بیان کرده است: «لا ریب أنّ من نظر الی جوده و احواله علم أنه محتاج الی غیره و کلُ محتاج الی غیره فهو ناقص فی نفسه و اذا علم نقصان نفسه إنبعث فی باطنه شوق ای کماله یدعوه الی طلبه فیحتاج فی ذلک الطلب الی حرکه تسمّیها اهل الطریقه السّلوک و کل من رغب فی هذه الحرکه یلزمه سته اشیاء…» ( طوسی، ص ۳۱) .
هر کسی با نظر در وجود خود متوجه احتیاج خود به غیر میشود و هر محتاج به غیری، ناقص است، به این سبب، در درونش شوقی به سوی کمال برانگیخته میشود که او را به سوی طلب آن سوق میدهد. در این صورت، برای این طلب، نیاز به حرکتی است که اهل طریقت آن را سلوک گویند و خواهان آن باید به شش چیز ملتزم باشد.
وی در ادمه ضمن بیان مراحل این سیر، به شرح و بسط متعلقات هر کدام پرداخته و هر یک را دارای شش جزء دانسته که سالکان طریق حقیقت معنویت برای رسیدن به مقام قرب الهی میبایست نسبت به رعایت آنها همت گمارند:
۱. شروع حرکت؛ شامل ایمان، ثبات، نیت، صدق، انابه و اخلاص؛
۲. دفع موانع حرکت؛ شامل توبه، زهد، فقر، ریاضت، محاسبه و تقوا؛
۳. حرکت یا سیر و سلوک؛ شامل خلوت، تفکر، خوف، رجا، صبر و شکر؛
۴. مسیر سلوک؛ شامل مراحل اراده، شوق، محبت، معرفت، یقین و سکون؛
۵. آثار و نتایج سلوک؛ شامل توکل، رضا، تسلیم، توحید ، اتحاد و وحدت؛
۶. غایت سلوک؛ که فنای در توحید است. ( همان، ص ۳۱-۳۳)
اسلام برای تقویت و گسترش معنویت در جامعه، دستورات و برنامههای گوناگونی را تعیین کرده است تا از آن طریق، ارتباط بندگان با خالق محفوظ بماند و زمینه برای ارتقا و سعادت معنوی آنها فراهم گردد. پای بندی به واجبات و انجام مستحبات در حد توان، نماز اول وقت و حتی الامکان به جماعت و در مسجد خواندن، انجام نوافل نمازها، قرائت قرآن، توسل و ارتباط با معصومین^ و زیارت ایشان؛ بویژه زیارت جامعه کبیره که ریشههای مودت و کرامت را مطرح میکند، استمداد از مقام ولایت به خصوص امام عصر#، دائم الوضو بودن و خواندن دعا، مناجات و اعتکاف در اماکن مقدس در زمره اموری است که ارتباط عبد و معبود را به شکل صحیح برقرار میکند و ارتقای معنویت در جامعه را به دنبال دارد و زمینه رشد و تعالی در دنیا و حسن عاقبت و سرافرازی در آخرت را فراهم میسازد.
پیشنهاد غرب
نظام سرمایه داری غرب، متکی بر رفاه مادی، جمع ثروت و آزادی مطلق است و معیارهای غیر مادی و معنوی در این نظام جایگاهی نداشته و مجالی برای تعالی انسان از طریق معنویت اصیل در آن وجود ندارد. مع الوصف، به دلیل اذعان به نیازهای درونی انسان، اسباب تأمین این نیازها را از طریق روآوردن به معنویتهای منفعل و کنترل شده فراهم ساختهاند؛ معنویتهایی که فاقد بنیان دینی است و به جز ارضاهای کاذب، رهاوردی برای انسان ندارد. از این رو، گرایش به معنویت در غرب تنها محملی برای انحراف افکار عمومی از درک واقعیتهای جامعه و سرپوشی برای غفلت از نیازهای واقعی و درونی از طریق ارضای ناصحیح روحی و روانی است. به این سبب، رواج و گسترش معنویتهای تحریف شده غیر واقعی با عنوان جعلی « عرفان»، برنامهای حساب شده برای مدیریت نیازهای روحی و معنوی جامعه در غرب معاصر است و برای بسط و گسترش آنها سرمایه گذاریهای کلانی نیز صورت میگیرد.
امروزه آن چه با عنوان عرفانهای انحرافی یا معنویتهای کاذب در غرب رایج است، به چهار دسته عمده تقسیم میشوند:
اول، معنویتهای آمریکایی؛ مانند اکنکار (eckankar)، پست مدرن ( TM ) و عرفان سرخپوستی که از آمریکای لاتین وارد شدهاند.
دوم، معنویتهای شرقی، مانند تائوئیزم در چین و هندوئیزم در هند که اصلیترین و قدیمیترین معنویتهای شرقی هستند و دست کم از قرن پنجم پیش از میلاد، متون و آموزههایی دارند و امروزه با شکلهای جدیدی وارد دنیای معاصر و بخصوص ایران شدهاند. بعضی از اشکال این معنویتها مثل اوشو، سای بابا، مهربابا، رام الله و گشنا نیز جدید هستند.
سوم، معنویتهای فراوان شناختی؛ مثل NLP ، طالع بینی و معنادرمانی.
چهارم، معنویتهای منبعث از ادیان دیگر مثل مسیحیت، زرتشت و یهود (کریمی: همان، ۷۰ و ۸۰-۸۱). اشکال عمده تمام این معنویتها آن است که منبع سیر و سلوکشان منبعث از دین الهی نیست و اگر هم از دین گرفته شده باشد از دین تحریف شده است.
اعتکاف؛ معنویتی ویژه
اعتکاف از ماده « عکف» در لغت به معنی مقیم شدن، ماندن و حبس در یک محل معین گرفته شده است (ابن منظور، ج۹ ، ص ۲۵۵ ) و در اصطلاح فقهی گفته شده است : «هو اللبث فی المسجد بقصد التعبد به»؛ (امام خمینی، ج۱، ص ۳۰۴) اعتکاف عبارت است از ماندن در مسجد به قصد عبادت. بر اساس این تعریف، منظور از ماندن در مسجد، فقط برای بندگی و عبودیت است و باید همراه با انجام اعمال و عبادات خاص باشد و صرف ماندن در مسجد کافی نیست. از این رو میتوان گفت اعتکاف ماندن به طور خاص در مسجد برای عبادت به مدت حداقل سه شبانه روز است که به طور مداوم و به قصد تقرب به خداوند طبق شرایط خاص انجام میگیرد. از شرایط صحت آن عقل، قصد قرب، ماندن حداقل سه روز در مسجد، روزه داری و خارج نشدن بدون عذر از مسجد است (امام خمینی، همان، ص ۳۰۴- ۳۰۶ ) .
اعتکاف در قرآن کریم نیز به طور خاص مورد اشاره واقع شده است و مشتقات آن ۹ بار در قرآن آمد است. از جمله میفرماید: )ما هذه التماثیل التی انتم لها عاکفون(؛ (انبیا (۲۱) : ۵۲) این تصویرها چیست که شما آنها را عبادت میکنید. و نیز فرمود: )وجاوزنا ببنی اسرائیل البحر فأتوا علی قوم یعکفون علی اصنام لهم( ؛ (اعراف(۷) : ۱۳۸) چون بنی اسراییل را از دریا گذراندیم به قومی برخورد کردند که بتهای خویش را پرستش میکردند. همچنین است: )و لا تباشروهن و أنتم عاکفون فی المساجد(؛( بقره(۲): ۱۸۷) هنگامی که در مساجد معتکف هستید با زنانتان آمیزش نکنید.
به هر صورت، اعتکاف عبادتی مستحب است که جوهر آن خلوت گزیدن با معبود است و الزاماً باید با قصد تقرب انجام گیرد. بریدن از خود و خلق در فضایی آکنده از معنویت در جمع دلشدگان و مشتاقان حضرت دوست و به دور از دغدغههای دنیا و دنیاگرایان، از اختصاصات این عمل عبادی است. سیر معنوی از خلق به سوی حق به قصد بهره مندی از فیض وجود حضرت حق و مأموا گرفتن در جوار حضرتش تا جلب رضایتش و راه یافتن به حریم امن و بارگاه لطف و کرمش تا با اندوختهای گرانسنگ از امید سرشار به الطاف بیکرانش سیر خود از حق به سوی خلق را با نگاهی تازه به زندگی و هستی آغاز کند.
آن چه بر قدر اعتکاف میافزاید، فاصلهگرفتن از همه تعلقات دنیوی و قطع ارتباط با خلق و ارتباط کامل با خالق است. ارتباطی که محصول آن گریز از لذایذ دنیوی، مهار خود محوری و برتری جوی، بازگشت به خویشتن خویش و حضور در حریم معبود است و خانه تکانی دل، خودسازی، محاسبه نفس، توبه و نیایش، صیام و قیام و تلاوت قرآن و استمداد از آستان قدس ربوبی.
گرچه ترک دنیا و کناره گیری از مردم که در ادیان دیگر « رهبانیت» نام گرفته در اسلام مردود است، اما معتکف شدن در زمان و مکان معین به عنوان فرصتی برای بازگشت به خویش و خدای خویش و تربیت نفس سرکش تلقی شده است تا بندگان، فارغ از تعلقات زندگی مادی، ایامی با خدای خود خلوت کرده و جان و روح خود را در ارتباط با خالق هستی جلایی تازه بخشیده و از آن زنگارزدایی کنند. این فرصت شرایطی را فراهم میآورد تا معتکف با توشهی معنوی و اعتقادی راسخ و امیدی مضاعف، زندگی تازهای آغاز کند و بیش از پیش خود را در محضر پروردگار احساس کرده و از نافرمانی او بپرهیزد و در مسیر سعادت و کمال واقعی قرار دهد.
اعتکاف فرصتی است برای پاک ساختن دل از دلبستگی و وابستگی به دنیا و مظاهر آن. کناره گیری و دور شدن از تنعمات دنیا و کام جویی از لذتهای آن؛ هر چند در مدت زمانی کوتاه و ممارستی برای دل کندن و عدم وابستگی به دنیا. به این سبب، امام صادق× زیاده خواهی و طمع نسبت به دنیا را موجب خروج ایمان از دل دانسته و در برابر آن، چشم پوشی و خود نگهداری نسبت به وسوسههای دنیوی را باعث تحکیم و تثبیت ایمان در دل بیان کرده است.
به سخن خواجه شیراز:
ما درس سحر در ره میخانه نهادیــــــم محصول دعا در ره جانانه نهادیــــــم
در خرمن صد زاهدِ عاقل زند آتــــــش این داغ که ما بر دل دیوانه نهادیـــــم
چون میرود این کشتی سرگشته که آخر جان در سر آن گوهر یک دانه نهادیـم
در دل ندهم ره پس از این مهر بتـــــان را مهر لب او بر در این خانه نهادیـــــــم
ویژگیهای اعتکاف
۱. اعتکاف به معنی گوشه گیری و جدایی از جامعه نیست؛ و هر چند به ظاهر بریدن از بخشی از جامعه است، اما در واقع اتصال به بخش دیگری از آن برای لبیک گویی به دعوت معبود است؛
۲. اعتکاف تنها خلوتگزینی نیست؛ بلکه تکلیف مدار است و باید علاوه بر خلوتگزینی، به اعمال و عبادات ویژه آن همت گمارد؛
۳. اعتکاف فرار از مسؤولیت نیست؛ بلکه افراد در حین اعتکاف نیز دارای مسؤولیت اجتماعی هستند و برای اقامه شهادت، قضای حاجت مؤمن، عیادت بیمار و تشییع جنازه برادران دینی، شرکت در نماز جمعه و حتی بدرقه و استقبال مسافر مشروط به رعایت شرایط آن میتوان از محل اعتکاف خارج شد (نوری، ج۷، ص ۵۶۴ و امام خمینی، ج۱، ص ۳۰۷).
۴. اعتکاف زمان مند است و معتکف پس از خانه تکانی دل و گام نهادن در مسیر خودسازی در مدت زمان معین، به زندگی عادی بر میگردد تا اندوختهاش از این سفر معنوی، چراغ راه آیندهاش باشد؛
۵. اعتکاف دارای پویایی است و آثار و نتایج آن در وجود فرد آشکار میشود، جان تشنه انسان مشتاق را از معنویت سیراب میسازد و از این رهگذر، زمینه گسترش معنویت در جامعه نیز فراهم میگرداند.
بعد عبادی اعتکاف
عبادت و پرستش پل ارتباطی بنده با خداوند و یگانه راه تقویت ایمان و معرفت به اوست. اعتکاف که مستلزم دوری گزینی از مظاهر و تجلیات زندگی مادی و خلوت با معبود است ارزشمندترین موقعیت عبادت و بندگی خداوند را برای معتکف فراهم میآورد تا فارغ از دغدغههای زندگی روزمره، خالصانه ترین عبادت خود را به درگاه الهی تقدیم نماید. اعتکاف در هر زمانی که انسان بتواند حداقل سه روز در مسجد بماند و به عبادت خداوند مشغول شود صحیح است و بهترین زمان برای آن، ماه مبارک رمضان و بخصوص دهه آخر آن است (حر عاملی، ج۱۰، ص ۵۳۴ ) .
بر اساس مفاد آیات قرآن کریم، اعتکاف در زمره عباداتی است که در میان پیامبران و شرایع پیشین نیز وجود داشته و مطالعه تاریخ زندگی انبیای الهی، به این واقعیت دلالت دارد که آنان به اعتکاف توجه ویژهای نشان میدادند. چنانکه که خداوند به حضرت ابراهیم× پس از بنیانگذاری کعبه دستور میدهد تا آن را برای طواف کنندگان و معتکفین آماده سازد : )وعهدنا الی ابراهیم و إسماعیل أن طهرا بیتی للطائفین و العاکفین الرکع السجود( ؛ ( بقره(۲) : ۱۲۵) از ابراهیم و اسماعیل پیمان گرفتیم تا خانه خدا را برای طواف کنندگان، آنها که معتکف میشوند و نمازگزاران که رکوع و سجود میکنند پاک کنید.
در احوال حضرت موسی× و یارانش نیز میقات چهل روزه وی در کوه طور گزارش شده است که حکایت از نوعی خلوتگزینی و اعتکاف در محضر پروردگار دارد: )و واعدنا موسی ثلاثین لیله و أتممناها بعشر فتم میفات ربه اربعین لیله(؛ (اعراف(۷) : ۱۴۲) و با موسی سی شب وعده کردیم و آن را به ده شب دیگر کامل کردیم، و وعده پروردگارش چهل شب تمام شد. این دیدار چنان برای موسی× لذت بخش بود که خود را با شتاب و پیش از رسیدن اصحاب، به کوه طور رساند، به گونهای که مورد خطاب خداوند قرار گرفت که چرا با شتاب و پیش از آمدن قومت آمدی؟ عرض کرد: )و عجلت إلیک رب لترضی(؛ (طه (۲۰) 83 و ۸۴ ) خدایا برای جلب رضایت تو شتاب کردم.
مرحوم طبرسی در تفسیر شریف مجمع البیان درباره اعتکاف حضرت سلیمان× آورده است: «و قیل أن سلیمان کان یعتکف فی مسجد بیتالمقدس السنه و السنتین و الشهر و الشهرین و أقل و أکثر یدخل فیه طعامه و شرابه و یتعبد فیه»؛ (طبرسی، ج۸، ص ۶۰۰ ) گفتهاند که حضرت سلیمان× یک سال و دو سال و یک ماه و دوماه و کمتر و بیشتر در مسجد بیتالمقدس اعتکاف میکرد و از آن خارج نمیشد و غذای او را از آب و خوراک، برایش به مسجد میبردند و او در آنجا مشغول به عبادت بود.
در ادامه این روایت آمده است که حتی مرگ حضرت سلیمان× نیز در همان جا و در حال اعتکاف اتفاق افتاد ( همان، ص ۶۰۱ ) .
خداوند درباره حضرت مریم÷ نیز میفرماید: ) وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مَرْیَمَ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَکَانًا شَرْقِیًّا* فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَابًا (؛ در این کتاب، مریم را یاد کن، آن زمان که در مکانی در طرف شرقی مسجد از کسان خود کناره گرفت، پس در مقابل آنان پردهای آویخت. (مریم (۱۹) : ۱۶ ـ ۱۷) .
علامه طباطبایی& با اشاره به کلمه «حجاب» در این آیات میگوید: «این کلمه به معنای هر چیزی است که چیزی را از غیر بپوشاند و از آن بر میآید که گویا مریم خود را از اهل خویش پوشیده داشت تا از آنها کناره گیرد و برای عبادت معتکف شود» ( طباطبایی، ج۱۴، ص ۳۴ و ۳۵) .
یکی از رایجترین آداب و مناسک مسیحیان، رهبانیت به معنی خلوت نشینی، گوشهگیری و پرهیزاز دنیا و پرداختن به عبادت است. قرآن کریم درباره این کار مسیحیان میفرماید: )… و جعلنا فی قلوب الذین اتبعوه رأفه و رحمه و رهبانیه ابتدعوها ما کتناها علیهم الا ابتغاء رضوان الله فما رعوها حق رعایتها فاتینا الذین آمنوا منهم أجرهم و کثیر منهم فاسقون(؛ (حدید (۵۷) :۲۷ ) و در دل پیروانش(حضرت عیسی) رأفت، رحمت و رهبانیتی که خودشان بدعت نهاده بودند قرار دادیم و ما بر آنان واجب نکرده بودیم، اما منظور آنان هم جز رضای خدا نبود، اما آن طور که باید آن رهبانیت را رعایت نکردند و در نتیجه به کسانی که از ایشان ایمان آورده بودند، اجرشان را دادیم و بسیاری از ایشان فاسق شدند.
کلمه «رهبانیت» از ماده « رهبت» به معنای خشیت و خوف است و عرفا بر این که انسان به خاطر ترس از خدا رابطهاش را با مردم قطع کند تا به عبادت خدا بپردازد، اطلاق میشود ( طباطبایی، ج۱۹، ص ۱۷۳) .
همان گونه که از این آیه کریمه استفاده میشود مسأله رهبانیت از تعالیم حضرت مسیح× نبوده ـ اگر چه زمینه پرهیز از دنیا و زهدگرایی در آیین آن حضرت وجود داشته ـ ولی گروهی از مسیحیان به خاطر رضای خدا به آن روی آوردند و قرآن کریم هم کار آنها را رد نکرده است، ولی آنان خودشان به این سنت پای بند نماندند.
همچنین رسول خدا’ پیش از بعثت هر سال چند ماه را در غار حرا اعتکاف میکردند. در کتاب شریف کافی از حضرت صادق× در خصوص اعتکاف پیامبر خدا×’ نقل شده است که فرمود: «لم یزل یعتکف فی العشر الأواخر»؛ ( کلینی، ج۴، ص ۱۷۵ » رسول خدا همواره دهه آخر ماه رمضان در حال اعتکاف بود . و نیز از آن حضرت نقل است: «رسول خدا’ چون دهه آخر ماه رمضان میشد، در مسجد اعتکاف میکرد و برایش خیمهای از مو بر پا میکردند و آن حضرت کمرش را برای عبادت میبست و بستر خوابش را جمع میکرد». ( کلینی، ج۴، ص ۱۷۵).
فلسفه اعتکاف
بر خلاف معنویتهای کاذب که فاقد مبنا بوده و ارمغان دنیای غرب هستند، اعتکاف دارای معنویتی صادق است و معیار صدق آن، ابتنایش بر مبانی معرفتی متخذ از دین حق است، این مبانی دارای ابعاد هستی شناسی، معرفت شناسی، انسان شناسی، روش شناسی، ارزش شناسی و غایت شناسی است که به اختصار مورد اشاره قرار میگیرند:
هستی شناسی
اعتکاف عالی ترین جلوه خداباوری در وجود انسان متبلور است. در خلوتگاه اعتکاف، معتکف هم ندا با سایر ملکوتیان و پرده نشینان سرادق قدس سر تعظیم بر آستان جانان و بارگان قدس ربوبی فرود میآورد و در جوار فرشتگان الهی و دوش به دوش دیگر بندگان مخلص، شب و روزهایی میمون و مبارک را در مکانی مقدس به مناجات و راز و نیاز میپردازد و با دل و زبان وجود خالق آسمان و زمین را که عظمت و کبرایی مختص اوست، گواهی میدهد و جز او را سزاوار تسبیح و تحمید نمیداند. از این رو، اعتکاف دارای هستی شناسی قدسی و توحیدی است و در همنوایی با سایر کائنات تجلی و عینیت مییابد.
معرفت شناسی
عبادت زمانی دارای قدر و اعتبار است که با معرفت عجین گردد و بدون آن چیزی بیشتر از حالتها و حرکتهای جسمانی نخواهد بود. معرفت به سالک بصیرتی اعطا میکند که با آن میتوان راه را از بیراهه تشخیص داد. آن چه انسان را به سمت اعتکاف میکشاند معرفتی عمیق نسبت به جلال و جمال حق است؛ معرفتی که در سایهسار شریعت غنا یافته و به دل راه مییابد و اعضا و جوارح را با خود به حرکت در میآورد. به لحاظ معرفت شناسی، اعتکاف عبادتی متخذ از وحی است و از تأیید عقل بهره گرفته و بر سفره شهود بسط پیدا کرده است. شناختی شهودی که فراتر از توان فهم عقل ابزاری، معتکف را به مشاهده آثار معنویت و خلوص باطن در هستی و حیات خود رهنمون میسازد وچراغ هدایت او از سرگشتگی و تحیر است.
انسان شناسی
خداوند انسان را مرکب از روح و جسم خلق کرده است و هر یک دارای نیازهایی است که برای برطرف ساختن آنها مسیرهایی قرار داده شده است و همچنان که جسم انسان برای بقا نیاز به خوراک، پوشاک و مراقبت دارد، روح نیز برای رسیدن به کمال و سعادت نیازمند توجه و مراقبت است. اعتکاف کام عطشناک انسان سرگشته در دنیای مدرن را با معنویت ناب سیراب ساخته و به ساحل امن تصفیه روح و پاکیزگی باطن هدایت میکند و یاریگر روح در طی مسیر سعادت، کمال و لقای الهی است. آثار وجودی این حرکت که در حیات فردی انسان اتفاق میافتد، الهام بخش قرار گرفتن جامعه انسانی در مسیر کمال تعالی خواهد بود.
روش شناسی
اعتکاف دارای روش شناسی ملهم از شریعت است و دو منبع کتاب و سنت در چارچوب بخشی و و روشمند ساختن اعتکاف ایفای نقش میکنند. معتکف حقیقت را از مسیر شریعت و با الهام از عقل و نقل به روش عرفانی جست و جو میکند و هر چند روش عرفانی مبتنی بر مشاهده قلبی است، اما عارف علاوه بر شهود، به برهان عقلی و آیات و روایات دینی نیز دل بسته است، زیرا شهود عرفانی نیازمند منطق و ملاک صدق است و این مهم را از طریق مطابقت با قرآن، گفتار معصومین^ و عقل تأمین میکند. شهود عارفانه باعث میشود انسان به مرور حضور خدای متعال را در سراسر هستی و در درون خود حس کند و خویش را در محضر او ببیند و در هنگام عبادت ارتباط بسیار عمیق و سازندهای با او برقرار نماید.
ارزش شناسی
کمال طلبی، خداخواهی، عشق، پرستش و گرایش به معنویت ارزشهایی برآمده از فطرت انسانی و نیاز درونی اوست و اعتکاف عالی ترین نمود معنویت و قرب به خداست که انسان را در تحقق حیات طیبه و جامه عمل پوشاندن به این ارزشها مدد میرساند. برقراری رابطهای عمیق و عاشقانه با خداوند در قالب اعتکاف، به انسان هویتی دوباره بخشیده و او را برای درک فضایل و دوری جستن از رذایل مهیا میسازد.
غایت شناسی
اعتکاف بر باورمندی به معاد استوار گشته و جلب رضای الهی قرب به درگاه ربوبی هدف غایی آن است. اتصال به عامل قدس و خلوص باطن که از مسیر دعا، نیایش و راز و نیاز با معبود بی همتا حاصل میشود، فرجام نیکی برای این عبادت رقم میزند. مع الوصف آثار فردی و اجتماعی اعتکاف مانند تقویت اراده، معاشرت با مومنان، انس با معنویات و یاد خداوند و نیز آثار اخروی آن از جمله بخشش گناهان، جلب رضایت پروردگار و امید به رحمت او، افق این عبادت را تابناک میسازد.
امام صادق× رسیدن به مقام قرب ربوبی را اساس و حقیقت عبودیت بیان کرده و میفرماید: «العبودیه جوهر کنهها الربوبیه»؛ (مصباح الشریعه، ص ۷) عبودیت گوهری است که ذات و حقیقت آن ربوبیت است. و در تفسیر آن، منظور از آن را دست برداشتن از همه علایق و صرف کردن آنها در راه خدا دانسته که اسباب آن بازداشتن نفس از خواهشها و واداشتن آن به اموری است که موافق میل او نیست و کلید این امر، ترک راحت طلبی و اختیار، عزلت و کناره گیری از معاشرت دیگران و پی بردن به این است که وجود او سراپا محتاج به خداوند متعال است و هر خواستهای داشته باشد باید تنها از او بخواهد. ( همان، ص ۷ )
به تعبیر شیخ بهایی&:
رفتم به در صومعه عابد و زاهــــد دیدم همه را پیش رخت راکع و ساجد
در میکده رهبانم و در صومعه عابد گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجــــد
یعنی که تو را می طلبم خانه بخانه
نتیجهگیری
بر خلاف معنویتهای ساختگی عصر مدرن که به دلیل خالی بودن از مبنای معرفتی ملهم از شریعت، انسان را در کمال بی هویتی و سرگشتگی رها میسازند، اعتکاف به دلیل برخورداری از مبانی معرفتی ملهم از منابع دین حق، به حیات فردی و اجتماعی انسان معنایی دوباره بخشیده و خلأ معنویتی عصر مدرن را به روش صحیح پر میکند.
اعتکاف عبادتی در جامعه است و به هیچ روی معتکف را به خمودی، خفتگی و انزوا نمیکشاند، بلکه دارای پویایی است و با توجه به تأثیری که بر وجود و زندگی فرد بر جا میگذارد، به تدریج آثار معنوی آن جامعه را نیز با خود همراه میسازد و شیوع عام پیدا میکند. عبادتی به منظور سیراب ساختن جان و دل انسان تشنه معنویت و عرفان که مبتنی بر مبانی دین حق است و در مکتب شریعت پربار گشته و نه تنها بدان توصیه شده، که انبیای الهی خود پیشگام این عرصه بودند.
اعتکاف عبادتی است که نه به صورت کاذب و غیر واقعی، بلکه به صورت حقیقی و از مسیر صحیح به نیاز فرد و جامعه امروزپاسخ میدهد و او را در دستیابی به اهداف والای انسانی یار میدهد.
اعتکاف تکلیف مدار است، نه سرگرمی و تفریح؛ تکلیفی حاکی
از ارتباط عبد و معبود و دلبستگی و دلدادگی که موجب سربلندی در برابر معبود بوده و
معنابخشی به زندگی را به ارمغان میآورد.
منابع
۱. قرآن مجید.
۲. مفاتیح الجنان.
۳. دیوان حافظ.
۴. امام صادق×، جعفر بن محمد، مصباح الشریعه، چاپ اول، اعلمی، بیروت، ۱۴۰۰ ق.
۵. امام خمینی، روح الله، تحریر الوسیله، ۲ج، چاپ اول، موسسه دارالعلم، قم، بی تا.
۶. انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، ۸ جلدی، چاپ اول، انتشارات سخن، تهران، ۱۳۸۱.
۷. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ۳۰ ج، چاپ اول، موسسه آل البیت^، قم، ۱۴۰۹ ق..
۸. حق شناس، علی محمد و دیگران، فرهنگ هزاره، دو جلدی، چاپ هفتم، فرهنگ معاصر، تهران، ۱۳۸۶ .
۹. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ۲۰ ج، چاپ پنجم، دفتر انتشارات اسلامی، قم، ۱۴۱۷ قم.
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، با مقدمه محمد جواد بلاغی، ۱۰ ج، چاپ سوم، ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۲ .
۱۱. طوسی،نصیرالدین محمد، اوصاف الاشراف، ترجمه رکن الدین علی جرجانی، کتابفروشی اسلامیه، تهران، بی تا.
۱۲. کلینی، ابوجعفر محمد بن یعقوب، الکافی، ۸ج، چاپ چهارم، داراکتب الإسلامیه، تهران، ۱۴۰۷ قم.
۱۳. کریمی، محمد کاظم، روحانیت و اقتضائات جامعه معاصر، چاپ اول، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، قم، ۱۳۹۲.
۱۴. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، ۲۷ج، انتشارات صدرا، تهران، ۱۳۸۰.
۱۵. معین، محمد، فرهنگ فارسی، چهار جلدی، چاپ نهم، امیرکبیر، تهران، ۱۳۷۵ .
۱۶. نوری، حسین بن محمد تقی، مستدرک الوسائل و مستنبط
المسائل، ۲۸ ج ، چاپ اول، موسسه آل البیت^، قم،
۱۴۰۸ ق.