باز پژوهی آثار اجتماعی اعتکاف
باز پژوهی آثار اجتماعی اعتکاف
حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا بهروز
سخن نخست
برخی از مسائل ـ علی رغم اهمیت آن ـ فراموش میشوند، مانند امر به معروف ونهی از منکر که از مهمترین فرایض الهی هستند، ـ اما این دو از واجبات فراموش شده هستند. از جمله مسائلی که (در بیشتر زمانها) فراموش شده است اعتکاف میباشد، این در حالی است که اعتکاف درهمه ادیان الهی وجود داشته است و اولیای الهی سخت بدان اهمیت میدادند، واین امر به گونه ای فراگیر بوده که طیف وسیعی از پیروان ادیان الهی به برگزاری مراسم اعتکاف میپرداختند. در اسلام نیز به این امر سخت اهمیت داده شده است تا آن جا که پیامبر, و ائمه}، خود به این امر میپرداختند و دیگران را بدان سفارش مینمودند.
بر این اساس بایسته است، در این خصوص واکاویهای لازم صورت گیرد، تا فرهنگ اعتکاف رشد بیشتری یابد.
البته نباید فراموش کرد که به برکت انقلاب اسلامی و رهنمودهای مقام معظم رهبری مد ظلّه العالی، فرهنگ اعتکاف رواج یافته است، اما انتظار میرود که بیشتر از این مورد توجه قرار گیرد.
پژوهش در باره همه ابعاد اعتکاف، فرصت دیگر میطلبد . این نوشتار میکوشد، برخی آثار اجتماعی آن را سامان دهد.
الف . اعتکاف در لغت
اعتکاف، مصدر باب افتعال از ریشه «ع- ک- ف» به معنای محبوس کردن و روی آوردن به چیزی است.[۱] راغب اصفهانی مینویسد: اعتکاف به معنای روی آوردن و ملازمت با چیزی، همراه با تعظیم آن است. [۲]
«اعتکاف در لغت به معنای حبس بودن است و از همین معناست درنگ طولانى و همراه دائمى چیزى بودن، چه آن شىء خوب باشد و چه بد و معناى شرعى آن مکث و درنگ طولانى براى عبادت و راز و نیاز با خدا در مسجد مىباشد.[۳]» .
ب. مفهوم اصطلاحی اعتکاف
از نظر اصطلاح نیز برای اعتکاف تعاریف متعددی ارائه شده است[۴]، اما در میان همه این تعاریف، بهترین تعریف این است که امام خمینی بیان نموده است: «اعتکاف، عبارت است از ماندن در مسجد و درنگ درآن به قصد اینکه بندگى خدا نماید.[۵]»
آنچه از تعریف حضرت امام درباره اعتکاف آشکار است، هدف از ماندن در مسجد، تنها براى بندگى و عبودیت مىباشد، و زمانى که با این قصد و نیت در مسجد حضور پیدا کنیم مىتوانیم بگوئیم که معتکف شدهایم. پس تنها ماندن در مسجد کافى نیست بلکه باید این ماندن همراه با انجام اعمال و عبادات خاصّه باشد، یعنی«اعتکاف: ماندن در مکانی طبق شرایط خاص و برای مدت زمانی مخصوص به منظور عبادت است. به عبارت دقیقتر می توان گفت: اعتکاف فقط ماندن در مسجد است به قصد تعبّد، هرچند قصد عبادت دیگر نداشته باشد.»[۶]
ج. آثار اعتکاف
به یک اعتبار میتوان دو نوع آثار برای اعتکاف بیان نمود.
الف. آثار فردی
ب. آثار اجتماعی
در این نوشتار به آثار اجتماعی اعتکاف اشاره مینماییم.
۱. هم نشینی با پارسایان
اولین اثر اجتماعی اعتکاف تشکیل جامعه ای کوچک از پارسیان است، یعنی معتکفان با اولین حضور خود در مکان خاص جمعی را تشکیل میدهند و تشکیل چنین جمعی آثار متعدد دارد، از جمله آن انتخاب دوستان خوب میباشد، به عبارت دیگریکی از عوامل سازنده شخصیت انسان دوست و هم نشینی با دوستان است، و بسیاری از طریق دوستان به دیگران منتقل میگردد. بر این اساس است که امام علی} ملاک و معیار افرادی که نسبت به دینداری آنها شک وجود دارد، تحقیق در باره دوستان آنها بیان کرده است: «و مَنِ اشْتَبَهَ عَلَیْکُمْ أَمْرُهُ وَ لَمْ تَعْرِفُوا دِینَهُ فَانْظُرُوا إِلَى خُلَطَائِهِ فَإِنْ کَانُوا أَهْلَ دِینِ اللَّهِ فَهُوَ عَلَى دِینِ اللَّهِ وَ إِنْ لَمْ یَکُونُوا عَلَى دِینِ اللَّهِ فَلَا حَظَّ لَهُ فِی دِینِ اللَّه؛[۷] هرگاه وضع کسی به شما مشتبه شد و دین او را نشناختید به دوستانش نظر کنید، اگر اهل دین خدا بودند، او نیز اهل و پیرو دین خداست، و اگر اهل دین خدا نبودند، او نیز بهرهای از دین خدا ندارد.»، هم چنین ایشان در وصیت نامه خود به فرزندش امام حسن} میفرماید: «قَارِنْ أَهْلَ الْخَیْرِ تَکُنْ مِنْهُمْ وَ بَایِنْ أَهْلَ الشَّرِّ تَبِنْ عَنْهُمْ[۸]؛ به نیکوکاران نزدیک شو که از آنان خواهی شد و از اهل شرّ و بدی دوری جو، تا از شرّ آنها برکنار باشی.»
بر این اساس یکی از آثار هم نشینی با معتکفان، ایجاد شبکههای دوستی است و معتکفان میتوانند گروههای دوستی را به صورت هدفمند تشکیل دهند زیرا، در مراسم اعتکاف شاهد حضور تعداد زیادی از نوجوانان و جوانان هستیم که حد متوسط سنی ایشان بین ۱۵ تا ۲۰ میباشد و پتانسیل ایجاد گروههای دوستی در ایشان بسسیار قوی است، که میتوانند هستههای اولیه حلقهها و شبکههای دوستی را تشکیل دهند. به هر حال، ایجاد شبکههای دوستی پایدار و تنگاتنگ یکی از ویژگیهای اصلی این مراسم معنوی است که میتواند زمینه رشد و شکوفایی استعدادهای این نسل را در قالب دوستیهای سالم را فراهم کند. اضافه بر آن، این شبکههای دوستی را میتوان جریانی تاثیر گذار بر رفتار جامعه دانست، یعنی این شبکهها در خط دهی به جامعه و کاهش ناهنجاریهای اجتماعی نقش موثری ایفا میکند، زیرا حضور مؤمنان شهر در چند مسجد، فرصتی است که با یکدیگر ارتباط برقرار نموده و از آثار اخوت اسلامی برخوردار شوند. این مضمون از برخی روایات نیز قابل استفاده است به عنوان نمونه امام سجاد} فرمود: «مَنْ اَدامَ الْاِخْتِلافَ اِلَى الْمَسجِدِ اَصابَ اِحْدى ثَمانٍ: ایَهً مُحْکَمَهً وَ اَخاً مُسْتَفاداً وَ عِلْماً مُسْتَطْرَفا وَ رَحْمَهً مُنتَظِرهً وَ کَلِمَهً تَدُلُّهُ عَلَى الْهُدى اَوْ تَرُدُّهُ عَنْ رَدِىٍّ وَ تَرَکَ الذُّنُوبَ حَیاءً اَوْخَشْیَهً [۹] کسى که همواره به مسجد (براى اقامه نماز و غیره) رفت و آمد کند، یکى از این هشت فایده به او برسد: ۱. استفاده از آیه روشنى از قرآن. ۲. یافتن رفیق نیک. ۳. فراگیرى علم تازه. ۴. برخوردارى از رحمتى که در انتظارش بود. ۵. شنیدن سخنى که راهنماى راه باشد. ۶. از انحراف در امان باشد. ۷. موجب ترک گناه از روى حیا شود. ۸. موجب ترک گناه بر اثر ترس گردد».
از واژه «اَخاً مُسْتَفاداً» استفاده میشود که حضور دسته جمعی در مساجد موجب برقراری اخوت اسلامی و شناخت شناسی یکدیگر میشود. شاید بر این اساس باشد که در روایات از مساجد به عنوان کانون اجتماع یاد شده است. رسول اکرم, فرموده: «إِذَا رَأَیْتُمُ الرَّجُلَ یَعْتَادُ الْمَسَاجِدَ فَاشْهَدُوا لَهُ بِالْإِیمَانِ لِأَنَّ اللَّهَ یَقُولُ إِنَّما یَعْمُرُ مَساجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّه[۱۰] هنگامی که دیدید مردی بر رفت و آمد به مسجد مداومت میکند وی را مؤمن بدانید،خداوند متعال میفرماید: تنها آنان که ایمان به خداوند دارند مساجد خدا را آباد میکنند».
پیامبر اسلام, در حدیثی دیگر از مسجد به عنوان خانه انسانهای متقی یاد کرده است که نشان از محل اجتماعی بودن آن دارد: «الْمَسَاجِدُ بُیُوتُ الْمُتَّقِینَ وَ مَنْ کَانَتِ الْمَسَاجِدُ بَیْتَهُ ضَمِنَ اللَّهُ لَهُ بِالرَّوْحِ وَ الرَّاحَهِ وَ الْجَوَازِ عَلَى الصِّرَاط[۱۱] مساجد خانه انسانهای متقی است و خداوند متعال رحمت و راحت و عبور بر صراط را برای آنان که مساجد را خانههای خویش قرار دادهاند ضمانت نموده است».
بدیهی است وقتی مساجد و محافل دینی دارای چنین ظرفیتهای خوبی است و در زمان اعتکاف این ظرفیتها افزایش کمی و کیفی پیدا میکند و با مدیریت صحیح میتوان چنین شبکههای اجتماعی را پی ریزی نمود و با برنامه ریزی دقیق عوامل تدوام آن را بعد از مراسم اعتکاف نیز فراهم کرد .
۲. سالم سازی جامعه
یکی از دغدغههای مهم اندیشمندان جامعهشناس، ایجاد و سالم سازی جامعه میباشد، اما تشکیل آن نیازمند ایجاد و ظرفیت سازی زیر ساختهای آن است، به سخن دیگر جامعه سالم، نیازمند افراد پرهیزکار و معنویت گرا است، بنا بر این جامعه مطلوب جامعهای است که افراد پارسا، آن را تشکیل دهند، از این رو اگر افراد جامعه، انسانهای تقواگرا، باشند جامعه سالم خواهیم داشت و اعتکاف نیز عامل تقوا است.
در این جا به مولفه معنویت گرایی میپردازیم که از آثار بسیار مهم عبادات ـ، از جمله اعتکاف است. جهت آگاهی بیشتر میتوان یادآور شد:
یکی از مولفههای جامعه دینی، معنویت است، معنویت حالتی از حالاتهای درونی و روانی انسان است که در زمره سایر حالات او قرار میگیرد و دارای روشها، اهداف و قالبهای مختلفی است که میتوان یکی از مظاهر آن را در اعتکاف مشاهده کرد، از معنویت در آموزههای دینی به واژههایی مانند تقوا یاد شده است، و تقوا به معنای حفظ نفس از چیزی است که موجب گناه میشود؛ این صفت از طریق رعایت احکام شرعی و حدود الهی حاصل میشود و اعتکاف نیز از حدود الهی به شمار آمده و از عوامل مهم ایجاد تقواست محسوب میگردد، زیرا:
۱-۱. اعتکاف عبادت است و از دید قرآن هر عبادتی در ایجاد تقوا تأثیر مستقیم دارد. چنانکه در قرآن آمده است: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ[۱۲]» اى مردم پروردگارتان را که شما و کسانى را که پیش از شما بودهاند آفریده است پرستش کنید، باشد که به تقوا گرایید.
۲-۱. روزه نیز که از شرایط صحّت اعتکاف است، در تحصیل تقوا نقشی بنیادی دارد. چنانکه خداوند فرموده است:«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ[۱۳]» اى کسانى که ایمان آوردهاید روزه بر شما مقرر شده است، همان گونه که بر کسانى که پیش از شما [بودند] مقرر شده بود باشد که پرهیزگارى کنید.
۳-۱. توقف در مسجد نیز که از شرایط اعتکاف است که این امر نیز، از عوامل تقوای الهی است و از منظر قرآن فلسفۀ وجودی مسجد، رسیدن انسانها به مقام تقوا است و مردانی که در آن حضور دارند (به ویژه در ایّام اعتکاف) انسانهای دین مدار و درستکار هستند: «… لَّمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَى مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِیهِ فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَن یَتَطَهَّرُواْ وَاللّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ[۱۴] » …مسجدى که از روز نخستین بر پایه تقوا بنا شده سزاوارتر است که در آن [به نماز] ایستى [و] در آن مردانىاند که دوست دارند خود را پاک سازند و خدا کسانى را که خواهان پاکىاند دوست مىدارد.
۳. عبادات دسته جمعی
گرچه در ایام اعتکاف، هر کدام از معتکفین برای خود برنامه دعا و نیایش فردی دارند، و این کار درستی است؛ زیرا در خلوتها است که انسان با معبود خود ارتباط برقرار مینماید و در پی آن آرامش ایجاد میگردد. به قول امام راحل که سورده است:
جز سر کوی توای دوست ندارم جای در سرم نیست به جز خاک درت سودائی
بر در میکده و بتکده و مسجد و دیر سجده آرم که تو شاید نظر بنمایی
عاکف در گه آن پرده نشینم شب و روز تا به یک غمزه او قطره شود دریایی[۱۵]
اما در این میان برنامههای خواندن دعا و نیایش به صورت گروهی نیز مرسوم است، که هر کدام از معتکفین برای دیگری ـ و حتی ـ برای رشد و هدایت جامعه و برطرف شدن موانع آن دست به دعا بر میدارند. و این خود از مصادیق مهم اثر اجتماعی اعتکاف میباشد. جهت توضیح بیشتر میباید گفت: برنامه ریزی گروهی در اعتکاف از دو دیدگاه قابل بررسی است.
دیدگاه اول بر این باور است اعتکاف که از نظر زمان محدود است، باید به اعمال فردی اعتکاف اهمیت بیشتری داده شود، زیرا اعتکاف زمانی بروز و ظهور بیشتری پیدا میکند که هر کس تنها با خدای خود به راز و نیاز بپردازد و در حد امکان از تماس با معتکفان دیگر اجتناب کند؛ حال که فرصتی به وجود آمده که معتکف از خانه و بستگان و جامعه فاصله گرفته، بهتر است در این مدت کوتاه به تنهایی هم نشین خدا شود.
دیدگاه دوم معتقد است اعتکاف هم میتواند یک عمل فردی باشد و هم میتواند دسته جمعی، مانند نماز که هم انفرادی وهم به صورت جماعت برگزار میشود، شاید جمعی بودن اعتکاف مفیدتر باشد، و هم چنان که پرندگانی که به صورت گروهی پرواز میکنند، دارای شتابی بیشتر از پرندگانی هستند، که به صورت فردی پرواز مینمایند، شتاب معنوی انسان مهاجر در جمع بیشتر از حرکت فردی است و اگر در این میان یک فرد انکسار قلبی پیدا کند و به اصطلاح دلش بشکند، خدای سبحان به جمع، با نظر لطف و عنایت بیشتر نگاه میکند. شاید بر این اساس باشد که هم معتکفین و هم مسولین برگزاری اعتکاف ترجیح میدهند، که این امر به صورت عبادت گروهی انجام گیرد، افزون بر آن اینکه همه معتکفان نمی توانند در سه شبانه روز به صورت فردی به عبادت مشغول شوند، مخصوصا گروهی از جوانان که اعتکاف را برای اولین بار تجربه میکنند، چنین توانایی را در خود نمیبینند که تمام این سه شبانه روز را ممحض در عبادت شوند، لذا در پس هر ساعتی که به عبادت و خلوت با خدای خویش میپردازند، ساعتی هم سرگرم صحبت با دوستان خود میشوند که چه بسا این صحبتها موجب نشاط بیشتری میگردد.
بنا بر این میتوانیم به این نتیجه دست یابیم که امکان استفاده هر دو قالب (عبادت فردی و گروهی )در اعتکاف وجود دارد، فرد معتکف در عین حال که در جمع اعتکاف میکند عبادت گروهی انجام میدهد، در عین حال ارتباط خود را با خدای خویش در همه لحظهها حفظ میکند.
۴. دعوت به خوبیها
درعصر حاضر که جامعه بشری دچار بحران معنوی است، عدهای در زمان خاصی در پاکیزه ترین مکانها، یعنی مسجد جامع شهر گرد هم میآیند و خدا را صدا میزنند و از گناهان خویش توبه میکنند و این همان فضا و بار معنوی است که جامعه امروزی شدیدا به آن نیاز دارد، در واقع کسانی که تصمیم به اعتکاف میگیرند با احیای این سنت حسنه، عملا در حال امر به معروف و نهی از منکر هستند. امام صادق} فرمود: «کُونُوا دُعَاهً إِلَى أَنْفُسِکُمْ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُم[۱۶] یعنی مردم را با عمل خودتان دعوت به خوبیها کنید نه با زبان خودتان»
این نوع امر به معروف و نهی از منکر عملی است که به یقین از امر و نهی زبانی برنده تر و کارسازتر است. از همه مهمتر این که همین معتکفان- بعد از اعتکاف- با حضور در جامعه به امر به معروف و نهی از منکر میپردازند و مردم را هدایت میکنند و آموختهها و آموزههای معارف اسلامی را به اعضای خانواده و جامعه منتقل می نمایند، نمونههای عینی نیز نشان میدهد که انتقال مراسم اعتکاف به دیگران، تاثیر بر افکار عمومی جامعه داشته است.
مراسم اعتکاف، دعوت به خوبی و کارهای نیک و شایسته است که این امر در فرهنگ دینی در قالب دو فریضه امر به معروف و نهی از منکر تجلی پیدا میکند، و ایام اعتکاف بهترین فرصت است که این دو فریضه احیاء شود در این جا مناسب است به اهمیت و آثار امر به معروف و نهی از منکر اشارهای داشته باشیم.
جایگاه امر به معروف در قرآن کریم
در قرآن با بیانهای مختلفی به دو فریضه امر به معروف و نهی از منکر اشاره شده که به صورت گذرا آنها را مرور مینماییم؛ زیرا که یکی از مصادیق معروف اعتکاف میباشد. از سوی دیگر نهادینه کردن و گسترش فرهنگ اعتکاف نیاز دارد که در قالب امر به معروف و نهی از منکر ارائه گردد، همانگونه که در ترویج معارف دینی و سالمسازی جامعه نیز امر به معروف و نهی از منکر لازم است.
الف. خداوند یکی از اوصاف مومنین را امر به معروف و نهی از منکر میداند: « مردان و زنان با ایمان ولی (و یار و یاور) یکدیگرند، امربه معروف و نهی ازمنکر میکنند، نماز را برپا میدارند و زکات را میپردازند و خدا و رسولش را اطاعت میکنند.[۱۷]»
ب. در برخی آیات کسانی که این دو فریضه را ترک کرده اند مذمت شده است: «از میان فرزندان اسرائیل آنان که کفر ورزیدند به زبان داوود و عیسى بن مریم مورد لعنت قرار گرفتند این [کیفر] به خاطر آن بود که عصیان ورزیده و [از فرمان خدا] تجاوز مىکردند»این نهایت سرزنش است، زیرا آنان را به علت ترک نهی از منکر سزاوار لعن و نفرین دانسته است[۱۸]».
ج. در برخی آیات به وجوب امر به معروف و نهی از منکر اشاره مینماید:
« باید از میان شما گروهى [مردم را] به نیکى دعوت کنندو به کار شایسته وادارندواز زشتى بازدارند[۱۹] » در این آیه به صورت آشکار وجوب امر به معروف و نهی از منکر از آن استفاده میشود زیرا واژه « ولتکن» امر است و دانشمندان علم اصول ظاهر امر را وجوب میدانند بنا بر این وجوب امر به معروف از این آیه استفاده میشود.
جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در احادیث
علاوه بر آیات، احادیث زیادى نیز درباره اهمیت این دو وظیفه وارد شده است، به عنوان نمونه:
الفـ امام باقر} مىفرماید: «امر به معروف و نهى از منکر راه انبیاء و طریق صالحان است، دو فریضه بزرگ الهى است که بقیه فرائض با آنها برپا مىشوند، و به وسیله این دو، راهها امن مىگردد، و کسب و کار مردم حلال مىشود، حقوق افراد تأمین مىگردد، و در سایه آن زمینها آباد، از دشمنان انتقام گرفته مىشود، و در پرتو آن همه کارها رو به راه مىگردد[۲۰]».
بـ پیغمبر اکرم , مىفرماید: « کسى که امر به معروف و نهى از منکر کند، جانشین خداوند در زمین، و جانشین پیامبر و کتاب او است[۲۱]».
جـ مردى خدمت پیامبر, آمدـ در حالى که حضرت بر فراز منبر نشسته بودـ پرسید: مَنْ خَیْرُ النَّاسِ: «از همه مردم بهتر کیست»؟ پیامبر فرمود: آمَرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أَتْقاهُمْ لِلَّهِ وَ أَرْضاهُمْ[۲۲] آن کس که از همه بیشتر امر بمعروف و نهى از منکر کند و آن کس که از همه پرهیزگارتر باشد و در راه خشنودى خدا از همه بیشتر گام بردارد».
این همه تأکیدبه این دو فریضه الهی به خاطر آن است که: این دو وظیفه ضامن اجراى بقیه وظائف فردى و اجتماعى است، و با تعطیل شدن آنها تمام احکام و اصول اخلاقى ارزش خود را از دست خواهد داد. و یکی از مصادیق این ارزشها اعتکاف است، از سوی دیگر برگزاری مراسم اعتکاف سبب گسترش فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر میشود.
۵. احیای سنتهای حسنه
هرجامعه ای ممکن است دارای سنتهای خوبی باشد که رهبران جامعه و دلسوزان اجتماعی تمایل داشته باشند آنها پا برجا به ماند و ـ حتی ـ ممکن است در برخی از خانوادهها نیز برخی سنتهای خوب و نیکویی باشد، که بزرگان فامیل تمایل داشته باشند این سنتها حفظ و فرزندان و نوههای آنها این سنتها را حفظ کنند.
ادیان و مکاتب نیز از این امر مستثنا نیستند و در هر دین و آیینی سنتهای خاصی وجود دارد که رهبران دینی و پیروان واقعی آنها معتقد به حفظ و نگه داری آنها هستند.
در اسناد سازمان ملل نیز از بین رفتن ارزشها و سنتهای گذشته، به عنوان تهدید علیه جوامع بشری شناخته شده است که این امر نشانگر اهمیت حفظ ارزشها و انتقال به نسلهای بعد میباشد.
کارکرد سنتهای اجتماعی
سنتهای اجتماعی دارای کارکردهایی است که به اهم آنها اشاره مینماییم:
الف. انسجام ملی و عمومی بین افراد جامعه
ب. ایجاد شادمانی در جامعه
اصولا شادمانی برای هر جامعه ضرورت دارد، چون همان طور که افسردگی فردی داریم افسردگی اجتماعی هم داریم، جامعه ای که بیماری افسردگی داشته باشد، نمیتواند نقش خود را به خوبی ایفا کند و در بسیاری از مواقع در نقش انفعالی دارد، لذا باید جامعه دارای نشاط باشد و ارزشها و سنتها نقش مهمی در نهادینه کردن شادابی دارد.
ج. خدمات رسانی اجتماعی
برخی از سنتها اجتماعی یک نوع خدمات رسانی اجتماعی را در درون خود جای داده اند، اگر سنتهای دینی و اجتماعی از این قبیل باشند در جهت صلاح جامعه و مصلحت مادی و معنوی جامعه قرار میگیرند، مانند سنت وقف که چنین اثری دارد.
دین اسلام نیز از سنتهای درستی که این کارکردهای سه گانه را داشته باشد استقبال میکند به طور نمونه وقتی مالک اشتر از طرف امام علی} مامور شد که به مصر برود، امام در نامهای به او متذکر شد: «ای مالک تو سنت صالحی که بزرگان این امت به آن عمل کرده اند ورعیت بر آن سنت به نظام آمده و حالش نیکو شده و باعث گردآوری و الفت اجتماعی آن امت شده، مشکن، و سنتی میاور که به سنتهای نیکوی گذشته زیان رساند،آن گاه پاداش نیک بهره کسانی شود که آن سنتهای نیکو نهادند و گناه بر تو ماند که آنها را شکستهای[۲۳]».
از این سخن امام استفاده میشود که برخی از سنتهای نیکو، عامل اجتماع و الفت همه امت است. بیتردید اعتکاف از سنتهای مهم است که احیای آن در خودسازی افراد و سالم سازی جامعه نقش اساسی دارد لذا تلاش در زمینه اعتکاف، احیای سنت پیامبر, است، و باعث انسجام جامعه اسلامی میشود و شادمانی معنوی را در جامعه ایجاد میکند.
بر همین اساس است که در آموزههای دینی به ایجاد و حفظ سنتهای حسنه اهمیت خاص داده است. چنانکه پیامبر اسلام, فرمودند: «مَنْ سَنَّ سُنَّهً حَسَنَهً فَلَهُ أَجْرُهَا وَ أَجْرُ مَنْ عَمِلَ بِهَا إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ مِنْ غَیْرِ أَنْ یُنْقَصَ مِنْ أُجُورِهِمْ شَیْءٌ [۲۴] هر کس سنت نیکی را پایه ریزی کند، خداوند پاداش آن سنت را و نیز اجر همه کسانی را که به آن عمل کنند و او ارزانی میدارد، بدون آن که از ثواب عمل کنندگان به آن چیزی کاسته شود».
بر اساس میزان تاثیر گزاری اعتکاف در تحولات اجتماعی و فردی است، که در ادیان دیگر نیز به این امر تاکید شده و حتی طبق گزارشهای قرآنی بتپرستان نیز عمل اعتکاف را انجام میدادند و این سنت در آیینهای بتپرستی رواج داشته است،[۲۵] و در قرآن و روایات نیز به این امر تاکید شده است ـ از جمله ـ در روایتی آمده است که پیامبر, پس از ورد در مدینه، ابتدا در دهه نخست ماه رمضان و سپس در دهه دوم و در سال دیگر در دهه سوم، در مسجد اعتکاف کردند و از آن پس پیوسته در سومین دهه ماه رمضان معتکف میشدند.[۲۶] به جاست هر کس به فراخور حالش در احیای این سنت حسنه، تلاش وافر انجام دهد.
امروزه به برکت انقلاب اسلامی و رهنمودهای مقام معظم رهبری این سنت حسنه پررنگ گردیده است . نمونه آن برگزاری اعتکاف در سراسر کشور است.
۶. کاهش جرم و فساد
یکی از عواملی که در پیش گیری و یا کاهش جرم و کج روی اجتماعی، تأثیر به سزایی دارد، دین داری و ایمان به خداوند است، فضای اعتکاف زمینهای را برای این امر فراهم مینماید و انسان را متوجه خطاها و لغزشهایش میکند و بعد از این که مراسم اعتکاف تمام شد راه صحیح زندگی را در پیش میگیرد و از این رهگذرجنایات و گناهان اجتماعی کمتر میشود، چنان که در ماه محرم و رمضان نیز جرایم کاهش مییابد چون احساس و عواطف دینی نیز بر رفتارهای اجتماعی تاثیر میگذارد. از همه مهمتر اینکه اعتکاف خودکنترلی را در پی دارد زیرا که اعتکاف بازگشت به خویشتن و فرصتی برای محاسبه اعمال است، از این رو فرد با حسابرسی از خود به نوعی به تقویت و افزایش خودکنترلی در خویشتن میپردازد که این موضوع عاملی مهم در جلوگیری از انحراف و جرم در جامعه امروز محسوب میشود، بر این اساس است که در نظریههای جدید جهت کنترل اجتماعی به نقش خودکنترلی در کاهش آسیبهای اجتماعی توجه ویژهای شده است؛ یکی از راههای خود کنترلی، محاسبه نفس است.
اعتکاف بهترین فرصت برای محاسبه نفس است زیرا جلوهها و مظاهر مادی زندگی ماشینی، انسانها را به خود مشغول و سرگرم نموده و فرصت هر گونه فکر و اندیشه را از انسان سلب کرده است؛ گاه انسان چنان در زندگی مادی غرق میشود که از فلسفۀ آفرینش خود غافل میشود و نمیداند از کجا آمده است و به کجا میرود و چگونه باید زندگی کند. از اینرو، هر انسانی نیازمند فرصتی است تا خود را بیابد.
ایّام اعتکاف که ایّام خلوت با خدا و فاصله گرفتن از دنیا گرایی است، بهترین فرصت برای اندیشیدن است و انسان معتکف به این حدیث رسول خدا, عمل میکند که فرمود: «حَاسِبُوا أَنْفُسَکُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا وَ زِنُوا قَبْلَ أَنْ تُوزَنُوا وَ تَجَهَّزُوا لِلْعَرْضِ الْأَکْبَر[۲۷] از خود حساب بکشید پیش از آن که به حساب شما برسند و اعمال خود را وزن کنید پیش از آنکه آنها را بسنجند و براى روز قیامت خویشتن را آماده سازید.» امام علی} فرموده: «لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِی کُلِّ یَوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ حَسَناً اسْتَزَادَ اللَّهَ وَ إِنْ عَمِلَ سَیِّئاً اسْتَغْفَرَ اللَّهَ مِنْهُ وَ تَابَ إِلَیْهِ.[۲۸] از ما نیست کسى که هر روز از خودش حساب نکشد پس اگر کار نیکویى کرده است بر شکر و سپاس خویش از خداوند بیفزاید و اگر گناهى مرتکب شده است از خدا آمرزش طلبد و توبه نماید.»
امام صادق} فرموده: «إِنَ النَّهَارَ إِذَا جَاءَ قَالَ یَا ابْنَ آدَمَ اعْمَلْ فِی یَوْمِکَ هَذَا خَیْراً أَشْهَدْ لَکَ بِهِ عِنْدَ رَبِّکَ یَوْمَ الْقِیَامَهِ فَإِنِّی لَمْ آتِکَ فِیمَا مَضَى وَ لَا آتِیکَ فِیمَا بَقِیَ وَ إِذَا جَاءَ اللَّیْلُ قَالَ مِثْلَ ذَلِکَ.[۲۹] وقتى روز مىآید مىگوید: اى پسر آدم در این روز کار نیک انجام ده که در روز قیامت براى آن کار به سود تو شهادت خواهم داد زیرا من قبلا نزد تو نیامدهام و بعدا هم براى آنچه که باقى است پیش تو نخواهم آمد و همین سخن را مىگوید وقتى که شب مىآید.»
بنا بر این هم چنان که مراقبتهای بیرونی در پیشگیری از جرم و انحراف باید از سوی خانواده، جامعه و نهادهای متولی اجتماعی انجام گیرد، مراقبتهای درونی یا همان مراقبت نفس از طریق خودکنترلی در فرد نیز بایدصورت گیرد،: در حقیقت نوجوان یا جوان معتکف با تقویت اراده خود، به مقابله با ساختارهای معمول در زندگی میپردازد و با تمرین تعبد -که در زندگی سهروزه اعتکاف به دنبال آن است- در تمام ابعاد زندگی، به عزت نفس میرسد که تداوم آن زمینه بروز جرم را در فرد از بین خواهد برد.
۷. مقابله با تهاجم فرهنگی
شاید هر کس آشنایی کمی با اینترنت، ماهواره، فضای مجازی و سایر وسایل ارتباط جمعی داشته باشد، به هجمه فرهنگی تبلیغی و اعتقادی دشمنان مواجه شده است و میداند که دشمنان چه بودجههایی را در این زمینه مصرف میکنند، تا اعتقادات دینی، ایمان و عواطف دینی و … مسلمانان را مورد خدشه قرار دهند، برنامههایی مانند مراسم اعتکاف، این هجمهها را نقش بر آب کرده و مصونیتی در برابر این هجمهها و خطرات ایجاد میکند. اعتکاف با توجه به این که ظرفیت عظیمی در خودسازی نوجوانان و جوانان دارد به خوبی میتواند در مقابل فرهنگ بیگانه ایستادگی کند، افرادی که در اعتکاف شرکت میکنند و طعم شیرین عبادت را با عمق جان میچشند، لذتهای طبیعی و مادی و شهوانی در نظر آنان، حقیر و بی ارزش میشود و به آسانی تن به گناه و آلودگی نمیدهند و در برابر شبیخون فرهنگی مقام می شوند به تعبیر امام علی} که فرموده: «عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْیُنِهِمْ [۳۰] یعنی حدا در نظر انسانهای مومن بزرگ شمرده شد و آن چه غیر خدا است در نظر ایشان حقیر میباشد. »
از نگاه دیگر، مراسم اعتکاف، درسی عبرت آموز و پیامی عملی برای مردم دارد، در واقع حضور گروهی از مردم در چنین مراسمی، نوعی دعوت به خدا پرستی و تبلیغ عملی دین میباشد از اینرو نقش بی بدیلی در تربیت جامعه اسلامی و گسترش و ترویج فرهنگ دینی ایفا میکنند که نتیجه آن افزایش قدرت مقابله در مقابل تهاجم فرهنگی است.
۸. فرهنگ سازی تعاون و همکاری
افزایش روحیه تعاون و همکاری و توجه به اجتماع مسلمین، از جمله آثار اجتماعی اعتکاف است.
تعاون و همکاری به معنای «یاری کردن برخی، برخی دیگر را» آمده است [۳۱]
در آیات[۳۲] و روایات[۳۳] بر این روحیه تعاون و همکاری اجتماعی تاکید فراوانی شده است.
مصادیق همدلی و تعاون در اعتکاف
مصادق فراوانی وجود دارد که میتوان به عنوان مصادیق همدلی و تعاون در اعتکاف نام برد از جمله:
۱. عیادت از بیمار
یکی از امور مهم که مورد توجه و تأکید اسلام و پیشوایان معصوم است، عیادت از بیماران و دلداری و شاد کردن آنان است، یکی از مصادیق همدلی بین مومنان عیادت در وقت بیماری است. چرا که انسان بیمار بیشتر از زمان دیگر نیاز به مراقبت و همدلی دارد، لذا وقتی برادر مومنش در آن وقت او را ملاقات کند و کنار او حضور یابد، انس و الفتی بین آنها ایجاد میکند که در مرحلههای بعد یکدیگر را یاری میکنند. بر این اساس است که در آموزههای دینی به عیادت بیماران تأکید شده است.
امام صادق} میفرماید: «مَنْ عَادَ مَرِیضاً شَیَّعَهُ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ یَسْتَغْفِرُونَ لَهُ حَتَّى یَرْجِعَ إِلَى مَنْزِلِهِ»[۳۴] کسی که از بیماری عیادت کند، هفتادهزار فرشته او را مشایعت میکنند، تا ایتکه به خانه خود بازگردد.
پیامبر خدا, میفرماید: روز قیامت که فرا میرسد، خداوند میگوید: ای فرزند آدم، من بیمار شدم و تو به عیادت من نیامدی! گوید: چکونه از توعیادت نمایم در حالی که تو رب العالمین، پروردگار جهانیان هستی؟ خداوند پاسخ میدهد، ندانستی که فلان بنده من بیمار است(چرا) از او عیادت نکردی، مگر نمیدانستی که اگر از او عیادت میکردی مرا نزد او، مییافتی.[۳۵]
و در روایتی از پیامبر, نقل شده که: کسی که از بیماری عیادت نماید، خداوند هفتاد هزار هزار فرشته را ماموریت میدهد که زمانی که وی از دنیا رفت در قبرش از او عیادت کنند و تا روز قیامت برای او استغفار کنند.» [۳۶]
معتکف با توجه به این که باید در حال اعتکاف مسجد را ترک نکند و حتی حق ندارد برای ملاقات با عزیزترین و شریفترین افراد از مسجد خارج شود، درک میکند که عیادت از بیمار در پیشگاه اسلام چه اندازه مهم و ارزشمند است که حق دارد برای انجام آن از مسجد خارج شود[۳۷] و دل بیماری را شاد و گرهی از کار او بگشاید با چنین درکی وی سعی میکند که در زندگی همواره این عمل خداپسندانه را انجام دهد و بدون عذر آن را ترک نکن و در نهادینه شدن آن در جامعه اسلامی تلاش نماید.
۲.اهتمام به تشیع جنازه
از اموری که مورد تأکید اسلام است و معصومان درباره اهمیت و ثواب آن سخنان فراوانی دارند، تشیع جنازه مسلمانان است، حضور در تشیع جنازه از اعمالی است که پیامبر, مردم را به آن فرمان داده است: «أَمَرَنَا النبی, بِاتِّبَاعِ الْجَنَائِز»[۳۸]
از پیامبر, سؤال شد که فردی دعوت شده که در ولیمهای شرکت نماید و هم زمان از او خواسته شده که در تشییع جنازهای مشارکت نماید کدام یک برتر است فرمود: «یُجِیبُ الْجِنَازَهَ فَإِنَّهَا تُذَکِّرُ الْآخِرَهَ … »[۳۹] در تشییع جنازه شرکت نماید که او را به یاد آخرت میاندازد.
فرد معتکف وظیفه دارد که در دوران اعتکاف از مسجد خارج نشود اما در چند مورد است که حق دارد از مسجد خارج شود وبعد از انجام آن عمل بدون درنگ، به مسجد باز گردد، یکی از آن موارد تشییع جنازه است. امام صادق} میفرماید: سزاوار نیست که معتکف از مسجد خارج شود مگر برای عملی که انجام آن ضرورت داشته باشد، یا برای تشییع جنازه (الّا لجنازۀ)[۴۰] انسان معتکفی که میداند، تشییع جنازه به اندازهای در اسلام، دارای اهمیت است که میتوان در حال اعتکاف برای انجام آن از مسجد خارج شد. سعی میکند که انجام این عمل خداپسندانه را همواره در زندگی و دوران حیات انجام دهد و به آن اهتمام ورزد و در حالت عادی که در حال اعتکاف نیست، آن را بدون عذر واقعی ترک نکند و تلاش خواهد کرد که دیگران را نیز به این امر نیکو تشویق نماید.
۳. اهتمام به رفع مشکلات مردم
کمک به نیازمندان و کوشش و جدیت جهت رفع مشکلات آنان از کارهای مهمی است که مورد تأکید و سفارش رهبران الهی است. امام صادق} میفرماید: «قَضَاءُ حَاجَهِ الْمُؤْمِنِ خَیْرٌ مِنْ عِتْقِ أَلْفِ رَقَبَهٍ وَ خَیْرٌ مِنْ حُمْلَانِ أَلْفِ فَرَسٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ»[۴۱] برآوردن نیاز مؤمن، از آزاد کردن هزار بنده و فرستادن هزار اسب برای جهاد در راه خدا بهتر است.
همچنین از آن حضرت روایت شده: کسی که هفت دور طواف کعبه کند، خداوند برای او شش هزار درجه مقامش را بالا میبرد، سپس ادامه میدهد: برآوردن حاجت مؤمن از طواف و طواف برتر است … (و حضرت ده بار طواف را تکرار کرد) [۴۲] یعنی پاداشش از ده طواف برتر است.
مطالعه و بررسی سیره و روش اهل بیت] در این رابطه، بسیار حائز اهمیت است در روایت از ابن عباس آمده که گوید: من با حسن بن علی} در مسجدالحرام بودیم و آن حضرت در آن مسجد، در حال اعتکاف و مشغول طواف بود که یکی از شیعیانش، مشکل خود را چنین مطرح کرد: به فلانی بدهکارم، اگر امکان دارد کمک کنید و بدهی مرا پرداخت نمائید حضرت فرمود: به پروردگار همین خانه که چیزی نزد من نیست(که بدهی ترا بدهم) گفت: اگر امکان دارد از وی درخواست کن تا برای پرداخت دین به من مهلت دهد چون تهدید کرده است که (اگر دینش را ندهم) مرا زندانی کند! امام مجتبی} (چون این را شنید) طواف را رها کرد، و با او حرکت کرد(تا برود و گرفتاری او را برطرف نماید. ابن عباس گوید: به حضرت گفتم: آیا فراموش کردهای که در حال اعتکاف میباشی (و در حال اعتکاف آنآآنآخروج از مسجد، جایز نیست) فرمود: خیر، و اما از رسول خدا, شنیدم که فرمود: هر کس حاجت و نیاز برادر مؤمن خود را برآورده نماید، پاداشش همانند کسی است که نه هزار سال خدا را عبادت کند به این کیفیت که روزها، روزه باشد و شبها در حال قیام (نماز)[۴۳]
انسان معتکف که میداند تلاش جهت رفع مشکلات گرفتاران این اندازه اهمیت دارد، که معتکف میتواند، اعتکاف خود را رها کند – (در جائی که رها کردن آن جایز است) و برای برآورده نمودن نیاز نیازمندان ـ سیره امام مجتبی} را ـ مورد توجه خود قرار میدهد.[۴۴] به رفع مشکلات مردم بیشتر اهمیت میدهد. و این همان رابطه اعتکاف و رفع مشکلات مردم است.
در روایت دیگری از امام سجاد} وارد شده است که: «وَاللهِ لَقَضاءُ حاجَتِهِ ـ یَعْنى الاَْخَ الْمُؤْمِنَ ـ اَحَبَّ اِلَى اللهِ مِنْ صِیامِ شَهْرَیْنِ مُتَتابِعَیْنِ وَ اِعْتِکافِهِما فِى الْمَسْجِدِ الْحَرامِ [۴۵] به خدا قسم برآورده کردن نیاز برادر مؤمن (و حل مشکلى از مشکلات نیازمندان) در نزد من از دو ماه روزه پى در پى در مسجدالحرام، و دو ماه اعتکاف در آن مکان مقدّس ارزشمندتر است» از این حدیث استفاده میشود که اسلام دین کامل و جامعی است و فقط نگاه فردی به عبادات ندارد و همان طور که به رابطه بیت خدا و فرد اهمیت میدهد به رابطه مردم با اجتماع هم اهمیت میدهد . به مسلمانان سفارش میکند که در حل مشکلات همنوع خود کوشا باشید.
منابع:
۱.قرآن کریم
۲. . ابن ابی الحدید،عبدالحمید بن هبۀ الله، شرح نهج البلاغه،دارالاحیاء التراث،بیروت، ۱۳۸۷ ه.ق.
۳. احسائی، ابن ابی جمهور، عوالی الئالی، قم، انتشارات سید الشهدا، ۱۴۰۵ ه. ق
۴. ابن طاووس، علی بن موسی، محاسبه النفس، تحقیق، شهید ثانی، زین الدین بن علی، کفعمی، ابراهیم بن علی ،تهران : مرتضوی، چاپ چهارم، ۱۳۷۶ ش ،
۵.. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت: ناشر دار صادر،چاپ سوم.
۶. التمیمی،عبدالواحد الامدی، غررالحکم ودرر الکلم،قم،دفترتبلیغات اسلامی، ۱۳۶۶
۷. الحرانی، الحسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول،به تحقیق علی اکبر غفاری، قم، مؤسسه نشر اسلامی،۱۴۰۴ ه.
۸. حر عاملی، محمد بن حسن؛ وسائل الشیعه، بیروت-لبنان، احیاء تراث عربی، ۱۳۷۰، ج۱۱،
۹. حلی، حسن بن یوسف، منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، ناشر مجمع البحوث الاسلامیه
۱۰. حلی، حسن بن یوسف ،تذکره الفقهاء، قم : موسسه آل البیت علیهم السلام، چاپ اول، ج۶.
۱۱.حلی، محقق نجم الدین جعفر بن حسن، قم : موسسه سید الشهداء چتپ اول، ۱۴۰۷.ج۲.
۱۲.خمینی، روح الله، تحریر الوسیله، قم: موسسه دارالعلم، چاپ اول.
۱۳. دشتی، محمد؛ نهج البلاغه، قم، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین، پاییز۱۳۸۱، خطبه۲۱۶
۱۴. دهخدا، علی اکبر؛ لغت نامه دهخدا، تهران، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ۱۳۷۹ هـ.ش.
۱۵. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، محقق/مصحح، صفوان عدنان داودی، بیروت : ،دار العلم، الدار الشامیه، ۱۴۱۲ ه.ق، چاپ اول.
۱۶. زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، بیروت، دارالکتاب العربی، بی تا، ج ۳
۱۷. سلگی نهاوندی، ترجمه ارشاد القلوب، قم: نشر ناصر، ۱۳۷۶، چاپ اول.
۱۸. شریف الرضی، محمد بن الحسین، نهج البلاغه، تصحیح، صبحی صالح، قم : چاپ اول ۱۴۱۴
۱۹.شهید اول، محمد بن مکی عاملی، قم : دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ دوم، ۱۴۱۷ ه.ق، ج۱.
۲۰. شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، فضائل الاشهر الثلاثه، قم : کتابفروشی داوری، بی تا.
۲۱. شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، قم: دارالشریف الرضی للنشر، ۱۴۰۶ق
۲۲. شیخ صدوق، محمد بن علی بن بابویه قمی، من لایحضره الفقیه، قم : بنیاد فرهنگ اسلامی ۱۳۶۴
۲۳. شیخ طوسی،تهذیب الاحکام، تهران : دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ ه.ش، چاپ چهارم.
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن ،مجمع البیان، بیروت، دار المعرفه، چاپ دوم، ۱۴۰۸، ج۷
۲۵. طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، مصحح/ محقق: سید احمد حسینی.، تهران :کتابفروشی مرتضوی، ، چاپ سوم، ۱۴۱۶ ه.ق ،
۲۶. کلینی، محمد بن یعقوب؛ فروع کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ه.ق، ج۵،
۲۷. کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی،به تحقیق علی اکبرغفاری،بیروت،دارالصعب ودارالتعارف، ۱۴۰۱ ه.ق.
۱۷.
۲۸. کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، تهران : دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۳۶۵ ه.ش
۲۹. . کلینی، محمد بن یعقوب؛ فروع کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ه.ق،
۳۰. گلمن، دانیل؛ هوش هیجانی، ترجمه پارسا، نسرین؛ تهران، انتشارات رشد، ۱۳۸۳، چاپ سوم،
۳۱. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت : موسسه الوفاء، ۱۴۰۴ ه. ق.
۳۲. مجلسی، محمد تقی، روضۀ المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه، به تصحیح سید حسین موسوی کرمانی، اشتهاردی و … قم: مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشا نبور،
۳۳. معاونت فرهنگی و تبلیغ،سازمان تبلیغات اسلامی ،حیات طیبه (مجموعه مقالات پیرامون اعتکاف )، بی تا، بی نا
۳۴. مقدادی اصفهانی، علی؛ نشان از بی نشانها، تهران، انتشارات جمهوری، چاپ دوازدهم، ۱۳۷۷.
۳۵. میزان الحکمه، محمدی ری شهری، قم، انتشارات دفتر تبلیغات، ۱۳۶۲ش، چاپ اول، ج۹
۳۶. نجفی، محمد حسن بن باقر، جواهر الکلام، محقق و مصحح، قوچانی، شیخ عباس، بیروت : دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم.
۳۷. نراقی، احمد؛ معراج السعاده، قم، موسسه فرهنگی انتشاراتی طوبای محبت، چاپ اول، ۱۳۸۵،
۳۸. . نوری، میرزا حسین، مستدرکالوسائل، قم : موسسه آل البیت، چاپ اول ۱۴۰۸ ه.ق، ج۸،
۳۹. ورام بن ابی فراس، مسعود بن عیسی، مجموعه ورام، قم : مکتبه فقیه، چاپ اول، ۱۴۱۰ ق
۴۰. یزدی، سید محمد کاظم بن عبدالعظیم طبا طبایی، بیروت: موسسه الاعلمی للمطبوعات،
۱۴۰۹ ه.ق، چاپ دوم.
* عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.
[۱]. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تهران: انتشارات کتابفروشی مرتضوی ۱۴۱۶ه، چاپ سوم، تصحیح: احمد حسینی، ج۵، ص ۱۰۳، ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، ج۹، ص ۲۵۵.
[۲]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، بیروت: دار العلم، چاپ اول، ص۵۷۹، «عکف».
[۳]. نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، تصحیح: قوجانی، شیخ عباس، بیروت: دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ج ۱۷، ص ۱۵۹.
[۴]. رک: حلی، محقق نجم الدین، حعفربن حسن، المعتبر فی شرح المختصر، قم: موسسه سید الشهداء، چاپ اول، ۱۴۰۷ ه.ق، ج۲، ص ۷۲۵، علامه حلی، حسن بن یوسف مطهر اسدی، تذکره الفقهاء، قم: موسسه آل البیت علیهم السلام، چاپ اول، بی تا، ج۶، ص ۲۳۹،شهید اول، محمد بن مکی عاملی، الدروس الشرعیه فی فقه الامامیه،قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،چاپ دوم، ۱۴۱۷ ه.ق، ج۱، ص ۲۹۸،نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام، بیروت: دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ج۱۷، ص ۱۵۹.
[۵]. خمینی، روح الله، تحریر الوسیله، قم: موسسه دار العلم، چاپ اول، ج۱، ص۳۰۴.
[۶]. حیات طیبه (مجموعه مقالات پیرامون اعتکاف)،سازمان تبلیغات اسلامی، معاونت فرهنگی و تبلیغ، ص۲۰.
[۷]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت: موسسه الوفاء، ۱۴۰۴، ج۷۴، ص۱۹۷.
[۸]. نوری، میرزا حسین، مستدرکالوسائل، قم: موسسه آل البیت، چاپ اول ۱۴۰۸، ج۸، ص۳۲۷
[۹]. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، پیشین، ج۷۵ ص ۱۰۸
[۱۰]. نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، پیشین، ج ۳، ص ۳۶۲.
[۱۱]. همان، ص ۳۶۲.
[۱۲]. سوره بقره، آیه ۲۱.
[۱۳]. همان، آیه ۱۸۳.
[۱۴]. همان، آیه ۱۰۸
[۱۵]. امام خمینی(ره)، دیوان، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۶ش، ص۱۸۶.
[۱۶]. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، پیشین، ج۲، ص، ۷۷
[۱۷]. «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیا بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ یُطِیعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ» سوره توبه، آیه ۷۱.
[۱۸]. «لُعِنَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن بَنِی إِسْرَائِیلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ ذَلِکَ بِمَا عَصَوا وَّکَانُواْ یَعْتَدُونَ» سوره مائده، آیه ۷۸.
[۱۹]. «وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» سوره آل عمران، آیه ۱۰۴.
[۲۰]. «إِنَّ الأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ سَبِیلُ الأَنْبِیاءِ وَ مِنْهاجُ الصُّلَحاءِ فَرِیضَهٌ عَظِیمَهٌ بِها تُقامُ الْفَرائِضُ وَ تَأْمَنُ الْمَذاهِبُ وَ تَحِلُّ الْمَکاسِبُ وَ تُرَدُّ الْمَظالِمُ وَ تُعْمَرُ الأَرْضُ وَ یُنْتَصَفُ مِنَ الأَعْداءِ وَ یَسْتَقِیمُ الأَمْرُ» کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، پیشین، ج ۵، ص ۵۶.
[۲۱]. «مَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهى عَنِ الْمُنْکَرِ فَهُوَ خَلِیْفَهُ اللَّهِ فِى أَرْضِهِ وَ خَلِیْفَهُ رَسُولِ اللَّهِ وَ خَلِیْفَهُ کِتابِهِ» نوری، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، پیشین، ج ۱۲، ص ۱۷۹.
[۲۲]. همان، ج ۱۵، ص ۲۴۵.
[۲۳]. شریف الرضی، نهج البلاغه، تصحیح، صبحی صالح، قم: انتشارات دار الهجره، ص ۴۳۱.
[۲۴]. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، تهران: دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ ه ش، چاپ چهارم، ج۶، ص۱۲۴.
[۲۵]. سوره انبیا، آیه ۵۲. رک: زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، بیروت، دارالکتاب العربی، بی تا، ج ۳، ص ۱۲۱و طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، بیروت، دار المعرفه، چاپ دوم، ۱۴۰۸، ج۷، ص ۸۳.
[۲۶]. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، پیشین، ج۱۰، ص ۵۳۴.
[۲۷]. ابن طاووس، علی بن موسی، محاسبه النفس، تحقیق، شهید ثانی، زین الدین بن علی، کفعمی، ابراهیم بن علی، تهران: مرتضوی، چاپ چهارم، ۱۳۷۶ ش، ص ۱۳.
[۲۸] .کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، پیشین، ، ج ۲، ص ۴۵۳.
[۲۹]. همان ص ۴۵۵.
[۳۰]. شریف الرضی، محمد بن الحسین، نهج البلاغه، تصحیح: صبحی صالح، قم: چاپ اول ۱۴۱۴، ص۳۰۳، خطبه ۱۹۳.
[۳۱]. دهخدا، علی اکبر، لغت نامه دهخدا، تهران: موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تران، ۱۳۷۹ ه . ش، ذیل واژه تعاون.
[۳۲]. مائده، آیه۲
[۳۳]. دشتی، محمد؛ نهج البلاغه، قم، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین، پاییز۱۳۸۱، خطبه۲۱۶ و کلینی، محمد بن یعقوب؛ فروع کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ه.ق، ج۵، ص۱۰۷
[۳۴]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، پیشین، ج۳، ص۱۲۰، حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، پیشین، ج۲، ص۶۳۴؛
[۳۵]. محمدی ری شهری، میزان الحکمه، قم، انتشارات دفتر تبلیغات، ۱۳۶۲ش، چاپ اول، ج۹، ص۱۲۸.
[۳۶]. «وَ مَنْ عَادَ مَرِیضاً …. وُکِّلَ بِهِ سَبْعُونَ أَلْفَ أَلْفِ مَلَکٍ یَعُودُونَهُ فِی قَبْرِهِ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لَهُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ» ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، صدوق (محمدبن علی بن بابویه) قم، دارالشریف الرضی للنشر، ۱۴۰۶ق، ص۲۹۲.
[۳۷]. در روایتی از امام صادق} آمده است … وَ لَا یَخْرُجُ فِی شَیْءٍ إِلَّا لِجَنَازَهٍ أَوْ یَعُودُ مَرِیضاً، کافی، ج۴، ص۱۷۹.
[۳۸]. منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، علامه حلی(حسن بن یوسف)، ناشر مجمع البحوث الاسلامیه، ج۷، ص۲۶۶.
[۳۹]. شیخ طوسی، محمد بن حسن تهذیبالأحکام، پیشین، ، ج۱، ص۴۶۲.
[۴۰]. کلینی، محمد بن یعقوب الکافی، پیشین، ج۴، ص۱۷۸ – ۱۷۹.
[۴۱] . همان، ج۲، ص۱۹۳؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، پیشین، ج۷۱، ص ۳۲۴.
[۴۲] . کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، پیشین، همان، ج۲، ص۱۹۴ (و قضاء حاجۀ المؤمن افضل من طواف و طواف حتی عد عشرا)
[۴۳] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، پیشین، ج۹۴، ص۱۲۹.
[۴۴] . مجلسی، محمد تقی، روضۀ المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه، به تصحیح سید حسین موسوی کرمانی، اشتهاردی و … قم: مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشا نبور، ۱۴۰۶، ج۳، ص۵۰۵.
[۴۵] . حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، پیشین، ج۱۰، ص ۵۵۶.