ضرورت اعتکاف نسبت به امور دنیوی
هیچ گنجی بی دد و بی دام نیست
جز به خلوتگاه حق، دل رام نیست
انسان در گریز از هوای نفس و فرار از اشتغالات زندگی، در طریقت انس با معبود همواره نیازمند خلوتی است تا در انزوای وجود خویش در آثار صنع پروردگارش با دیده عبرت بیندیشد و با سوز دل و اشک دیده، باطن خود را از زنگار گناهان بشوید و خانه دل را مصفای حضور خالق هستی بخش سازد، و اعتکاف زمینه چنین خلوتی را فراهم می کند و فرصت و مجالی می-دهد برای پرداختن به امور نفس خویش و جلوه گری نور محبت خدا در اعماق سرای وجود انسان، تا انسان بدون دلواپسی از کارهای انجام نشده و وابستگیهای روز مره، خود را در سرای معبود خویش نظاره گر باشد.
حضرت صادق(علیه السلام) فرمود: «فِی التَّوْراهِ مَکْتُوبٌ یا ابْنَ آدَمَ تَفَرَّغْ لِعِبادَتی اَمْلاءُ قَلْبَکَ غِنی وَلا آکِلْکَ إِلی طَلَبِکَ وَعَلَی اََنْ اَسُدَّ فاقَتَکَ؛ در تورات نوشته شده است: ای فرزند آدم! برای انجام عبادت من فراغتی به وجود بیاور تا من دل تو را از بی نیازی سرشار سازم و بدون اینکه تو طلب کنی، حاجتت را برآورده کنم و من خود را ملتزم می دانم که حوائج تو را برطرف نمایم»[۱]
و نیز آن حضرت نقل نموده که پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند: «أفْضَلُ النّاسِ مَنْ عَشِقَ العِبادَهَ فَعانَقَها وَاَحَبَّها بِجَسَدِهِ وَتَفَرَّغَ لَها؛ با فضیلت ترین مردم کسی است که عاشق عبادت باشد و با اشتیاق تمام عبادت را به آغوش بکشد و با جسمش آن را دوست بدارد و برای آن فراغتی به وجود بیاورد.»[۲]
در عصر ما که زندگی ماشینی و پیچیدگیهای آن، دیدههای انسان را به خود خیره کرده، روابط اجتماعی گسترده شده و خلاصه دامنه سرگرمی انسان به جلوهها و مظاهر مادی توسعه یافته است، تاکید بر نقش سازنده اعتکاف، ضرورتی دو چندان مییابد، زیرا اعتکاف انس با معشوق است که زمینه را برای گسستن فرد از سرگرمیهای پوچ فراهم میآورد; انسان را با خداوند پیوند میدهد و از آفتخدا فراموشی و از خودبیگانگی نگه میدارد.
اعتکاف در لغت
کلمه اعتکاف از «عکف » اخذ شده است که معانی گوناگونی برای آن ذکر نمودهاند؛ از جمله: محبوس و متوقف کردن چیزی، التزام به یک مکان و اقامت در آن، ملازمت و مواظبت، حبس و توقف.از معانی بالا میتوان نتیجه گرفت که اعتکاف به معنی اقامت گزیدن در جایی است که فرد معتکف خود را در آن مکان محبوس کند و این التزام به آنجا ناشی از اهمیت و عظمت آن موضع باشد.[۳]
پیشینه اعتکاف
درستی این عبادت را که از چه زمانی آغاز
شده و کیفیت اجزا و شرایط آن در بدو شکلگیری چگونه بوده است را نمیدانیم. اما
همین قدر میدانیم که خداوند در قرآن به ابراهیم خلیل و پسرش اسماعیل دستور میدهد
که خانه مرا برای طواف کنندگان و معتکفان و نمازگزاران پاک کنید.[۴] پس به طور
یقین این عبادت در آن زمان وجود داشته و مورد رضایت خداوند نیز بوده است.
مرحوم مجلسی به نقل از مرحوم طبرسی
آورده است که «اِنَّ سُلَیمانَ کانَ یعْتَکِفُ فی مَسْجِدِ بَیتِ الْمُقَدَّسِ
اَلسَّنَهَ وَالسَّنَتَینِ وَالشَّهْرَ وَالشَّهْرَینِ وَاَقَلَّ وَاَکْثَرَ
یدْخِلُ فیهِ طَعامَهُ وَشَرابَهُ وَیتَعَبَّدُ فیهِ؛ براستی سلیمان همیشه در مسجد
بیت المقدس به مدت یک سال و دو سال، یک ماه و دو ماه، کمتر و بیشتر، اعتکاف می کرد
و غذا و آب خود را به آنجا می برد و در آنجا به عبادت می پرداخت.»[۵]
حضرت مریم (س) آن گاه که به افتخار
ملاقات با فرشته الهی نایل آمد، از مردم فاصله گرفت و در خلوت به سر برد تا در
مکانی خالی و فارغ از هر گونه دغدغه به راز و نیاز با خدای خود بپردازد و چیزی او
را از یاد محبوب غافل نکند.
مرحوم علامه طباطبائی (ره) در المیزان
مینویسد: هدف حضرت مریم (س) از دوری نمودن از مردم، بریدن از آنان و روی آوردن به
سنت اعتکاف بوده است. [۶]
برخی از روایات اهل سنت هم نشان میدهد
که در دوران جاهلیت هم عملی عبادی به عنوان اعتکاف در میان مردم رایج بوده است.
[۷]
سنت اعتکاف در طول تاریخ کم و بیش در
ایران اسلامی نیز برپا میشده، آنچه به صورت مستند وجود دارد این سنت الهی در
دوران صفویه به همت بلند شیخ لطف الله میسی و شیخ بهایی در دو پایتخت پادشاهان
صفویه، یعنی قزوین و اصفهان، بر پا میشده است ؛ امّا پس از تأسیس حوزه علمیه قم
به وسیله ایت الله حائری در جوار حرم مطهر حضرت معصوم)س) سنت الهی اعتکاف رنگ و
بوی دیگری به خود گرفت.
اعتکاف؛ عمل پسندیده، اما موقّت
باید توجه داشت که اعتکاف، عملی دینی
است، اما دین اسلام، دینِ اعتکاف نیست، بلکه دین تلاش، کار و حضور پرشور در اجتماع
است؛ بدین معنا که اسلام، اعتکاف را عملی پسندیده میشمارد، اما به طور موقت، نه
دائم! مثلاً مستحب میداند که فرد چند روز از سال را به اعتکاف بپردازد و از مسجد
جامع شهر بیرون نیاید؛ اما موافق آن نیست که فردی بیشتر عمر خود را در مسجد به سر
برد و از آن بیرون نیاید؛ همچنین موافق نیست فردی به جای تلاش برای تأمین معاش و
حیات مادّی و معنوی، شبانهروز به اعتکاف بنشیند. در اسلام، اعتکاف امری موقتی است
نه دائم! اینگونه است که میگوییم اسلام دین اعتکاف نیست، هرچند اعتکاف در اسلام
وجود دارد.
میمون بن مهران میگوید: در خدمت حسن بن
علی(علیه السّلام) نشسته
بودم که مردی آمد و عرض کرد: ای پسر رسول خدا! فلانی از من مبلغی پول طلبکار است و
میخواهد مرا حبس کند. امام فرمود: به خدا من پولی ندارم که بدهکاری تو را
بپردازم. پس با آن مرد سخن گفت. میمون میگوید: امام کفشهای خود را پوشید. من عرض
کردم: ای پسر رسول خدا، فراموش کردید که در حال اعتکاف هستید؟ حضرت فرمود: فراموش نکردهام، اما
از پدرم شنیدم که از قول جدم رسول خدا(ص) فرمود: هرکه در راه برآوردن نیاز برادران
مسلمان خود بکوشد، چنان است که نه هزار سال، روزهدار و شبزندهدار، خدا را عبادت
کرده باشد.[۸]
آنچه از این روایت برمیاید این است که
مؤمنان در عین اهتمام به اعتکاف، نباید از تلاشهای اجتماعی و کوشش برای برآوردن
نیازهای همگان دریغ ورزند. پس دین اسلام، دین تلاش اجتماعی و کوشش فردی است.
خاستگاه شرعی اعتکاف
اعتکاف از داخل شرع و شریعت سر برمیآورد و خاستگاه دروندینی دارد؛ یعنی بر طبق موازین شرعی و برآمده از آن است، به خلاف عزلتهای صوفیانه که در بسیاری از مواقع برآمده از نفس افراد و سلیقهها و برداشتهای آنان است، تا آنجا که گاه، آنان خود اعتراف میکنند که راه آنها از شریعت جداست و به طریقت نزدیک است! و آشکار است که بین فعلی که منشأ آن، فرمان پروردگار باشد و فعلی که منشأ آن خواهشهای نفسانی باشد، تفاوت بسیار وجود دارد.
اعتکاف و توجه به جایگاه محوری مسجد
در صدر اسلام و حتی قرون بعد از آن،
مسجد جایگاه خاصی داشته است: محل ارسال پیامهای حکومتی و اعلانهای مختلف، محل
تصمیمگیریهای مهم در شهر، محل دادخواهی افراد، محکمهی قضات، محل خواندن صیغههای
ازدواج و طلاق، محلّ برگزاری نماز جمعه و … از این رو معتکف در مسجد (بویژه
اینکه این اعتکاف در مسجد جامع شهر بوده) از اخبار و اطلاعات غافل نمیشده و از
زندگی اجتماعی دور نبوده است؛ به خلاف گوشهگیریهای صوفیانه که گاه در خانقاه (و
به دور از مردمان) انجام میگرفته است.
قرآن در یک آیه ای به احکام اعتکاف در
مسجد پرداخته و می فرماید;وَلا تُباشِرُوهُنَّ وَاَنْتُمْ عاکِفُونَ فِی الْمَساجِدِ
تِلْکَ حُدُودُ اللهِ فَلا تَقْرَبُوها کَذلِکَ یبَینُ اللهُ آیاتِهِ لِلنّاسِ
لَعَلَّهُمْ یتَّقُون «و
در حالی که در مساجد به اعتکاف پرداخته اید، با زنان آمیزش نکنید. این مرزهای الهی
است؛ پس به آن نزدیک نشوید! خداوند
این چنین آیات خود را برای مردم روشن می سازد، باشد که پرهیزگار گردند.»آیه فوق
علاوه بر بیان یکی از احکام اعتکاف، این مسئله را بیان می کند که اعتکاف اختصاص به
مسجد-الحرام و یا مسجد النبی ندارد؛ بلکه در مساجد دیگری نیز می توان اعتکاف کرد.
فوائد اعتکاف
بیان فلسفه و ثمرات عبادت، باعث تشویق و تقویت انگیزه میشود; لذا زیبنده است کهفایدههای متعدد اعتکاف برای همگان – بهویژه معتکفان – بازگو شود. فوائدی از قبیل:تزکیه روح، ازدیاد ایمان و تقوا، کسب ثوابعظیم، نورانیت و نشاط قلبی، گشوده شدن عقدههای درونی و رسیدن به آرامش و امید،هدفمند شدن زندگی، کسب معارف و علوم،تقویت اراده و صبر، گسترش محبت،عطرآگین شدن فضای زندگی، و در یک کلام،تقویت و گسترش ارزشها و……
اعتکاف؛ فرصتی برای تفکر
از اهداف اعتکاف، تفکّر بوده است. زندگی روزمره و
اشتغال به آن، گاه فرد را دچار غفلت میکند و اعتکاف، فرصت خوبی برای تفکّر است تا
اینکه انسان از حالت غفلت خارج شود و هوشیارانه به زندگی خود ادامه دهد، این عنصر
در رهبانیت مسیحی و زندگی صوفیانه کمتر لحاظ میشود.
آری، اعتکاف سنت حسنهای است که فرد را
از غفلت خارج میسازد و عزم او را در حیات اجتماعی جدیتر مینماید و شخص درصدد
جبران گذشته براید. اعتکاف، فرصت خوبی برای اعتراف است. چنان که نظامی گنجهای
گفته است:
فلسفه اعتکاف
همه عبادات در یک هدف کلی مشترکند، اما
برای هر یک از آنها اهداف جداگانهای نیز باید وجود داشته باشد. در غیر اینصورت،
دلیلی نداشت تا به صورتهای گوناگونی در ایند. حال سؤال اینجاست که هدف از تشریع
اعتکاف چیست؟ و اعتکاف چه هدفی را دنبال میکند؟ اعتکاف عملی است مرکب از چند
عبادت. پس در یک نگاه اهداف عبادت، در اعتکاف هم منظور گردیده است. پس در اعتکاف
نیز همان اهداف نماز، روزه، نماز شب، حضور در مسجد، دعا، توبه و استغفار مورد توجه
قرار گرفته است. از
مجموعه این عبادات میتوان هدفی دیگر نیز در نظر گرفت که آن تمرین انقطاع از غیر
خداوند است. معتکف در طول مدت اعتکاف از همه تعلقات دنیایی میبرد و تمام وقت به
عبادت میپردازد. او
در این مدت از مسجد که خانه خداست، به خانه خود و دیگران نمیرود. کلامی غیر از قرآن و
دعا و نماز به زبان جاری نمیکند. معتکف اراده خود را در مسیر اراده خدا قرار میدهد
و در طول روز به خاطر او، دست از خوردن و آشامیدن میکشد و به روزهداری قیام میکند.
پس هدف از اعتکاف، همان است که در
مناجات شعبانیه از خداوند میخواهیم: الهی هب لی کمال الانقطاع الیک؛ خدایا! به من
نهایت بریدگی وابستگی از غیر خودت را هدیه نما.
ارزش معنوی اعتکاف
انقطاع از مادیات و امور دنیوی و ملازمت مسجد و دوام ذکر و عبادت خدا، به تنهایی و بدون اعتکاف نیز دارای ارزشی والا و اهمیتی فراوان است که در این زمینه آیات، روایات و احادیث زیادی را با چنین مضمونی میتوان یافت، اما اهمیت اعتکاف به طور مشخص در قرآن و احادیث مورد تاکید قرار گرفته است.
مقابله با تهاجم فرهنگ بیگانه
در فرهنگ اسلامی روی آوردن به اعتکاف،
علاوه بر بهره برداری از فیض معنوی آن، جهاد مقدس نیز هست; زیرا این مراسم عبادی،
معنوی، نقش بسیار مهمی در رویارویی با نفوذ فرهنگ بیگانه ایفا میکند.
جوانی که در مراسم اعتکاف، طعم شیرین
ایمان و انس با خداوند را میچشد، لذتهای مادی و شهوانی در دیدگانش، حقیر و
بیارزش میشود وبه آسانی در گرداب فساد و باورهای ضد دینی گرفتار نمیشود.
از سوی دیگر، چنین مراسمی خود پیامی
عملی و درسی عبرتآمیز برای مردم است. حضور جمعی از مؤمنان در مسجد برای عبادت، در
حقیقت نوعی دعوت به خداپرستی و دین مداری است و آثار سازندهای بر جامعه خواهد
داشت، از همین رو، در رویارویی با تهاجم فرهنگی دشمن نباید نقش مؤثر سنت هایی که
در باور عمومی مردم ریشههای عمیق دارند، نادیده گرفته شود. بیتردید مساجد،
حسینیهها، تکایا، هیئتهای مذهبی، زیارت و اعتکاف، نقش مهمی در تربیت جامعه و
گسترش فرهنگ دینی ایفا کرده و میکنند. این
مقولهها با آثار مثبت جانبی که دارند، اهرمهای توانمندی در مقابله با فرهنگ
بیگانه می باشند.
آثار اعتکاف
آثار اعتکاف را میتوان از سه جهت مورد مطالعه قرار داد:
الف) آثار اخروی
۱:آمرزش گناهان: اگر انسان در طول مدت
اعتکاف موفق به توبه شود و رضایت خدا را جلب کند، به راحتی غفران الهی را برای خود
کسب مینماید و خود را در صف نیکان جای میدهد؛ زیرا این وعده الهی است که میفرماید: « قل یا عبادی الذین
اسرفوا علی انفسهم لاتقنطوا من رحمه الله إن الله یغفر الذنوب جمیعاً انّه هو
الغفور الرحیم.» بگو: ای بندگان من که بر نفسهای خویش اسراف نمودید، از رحمت خدا
مأیوس نشوید. بهراستی که خداوند همه گناهان را میبخشد و بهراستی که او غفور و
رحیم است. من اعتکف ایماناً و احتساباً غفر له تقدم من ذنبه؛ اعتکاف از روی ایمان
و یقین، باعث مغفرت او میشود.
۲:نزدیکی به خدا: قرب الهی اثر دیگر
اعتکاف است؛ یعنی همان فلاح و رستگاری که انسان به وسیله عبادت آن را میجوید. در
حدیث معراج، خداوند از پیامبر خود سؤال میکند: ای احمد! ایا میدانی در چه هنگام
بنده به مقام قرب من نایل میشود؟ بعد در جواب میفرماید: زمانی که گرسنه یا در
حال سجده باشد. در جایی دیگر در همین حدیث شریف خداوند میپرسد: آیا از گرسنگی و
سکوت و خلوت مطلع هستی؟ سپس جواب میدهد که یکی از آثار آن، تقرب بنده است به سوی
من ( خدا). گرسنگی، سجده، از غیر کلام خدا سخن نگفتن و خلوت، همگی
در اعتکاف جمع هستند و با این عمل به خدای سبحان تقریب میجوید.
۳: جلب محبت خدا: یکی از آثار برجسته
اعتکاف، حب به خداوند تبارک و تعالی است: « و الذین آمنوا اشد حباً لله »؛ آنانکه
ایمان آوردهاند، به شدت خدا را دوست دارند.
۴: تحصیل بهشت الهی: از جمله آثار عبادت،
رسیدن به بهشت و بهرهمندی از نعمتهای آن است: « وَ الَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ
حَفِظونَ، و کسانى که دامن خود را حفظ مىکنند».[۹]
بی شک اگر معتکف بتواند در ایام اعتکاف
آن طور که باید و شاید رفتار نماید و رضایت حق تعالی را جلب کند، به درجاتی که
برای مؤمنان در نظر گرفته شده، خواهد رسید. خداوند در قرآن میفرماید:« وَعَدَ
اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَتِ جَنَّتٍ تجْرِى مِن تحْتِهَا الأَنْهَرُ
خَلِدِینَ فِیهَا وَ مَسکِنَ طیِّبَهً فى جَنَّتِ عَدْنٍ وَ رِضوَنٌ مِّنَ اللَّهِ
أَکبرُ ذَلِک هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ، خداوند به مردان و زنان با ایمان باغهایى
وعده داده است که از زیر [درختان] آن نهرها جارى است. در آن جاودانه خواهند بود،
و [نیز] سراهایى پاکیزه در بهشتهاى جاودان [به آنان وعده داده است] و خشنودى خدا
بزرگتر است. این است همان کامیابى بزرگ.»[۱۰]
همانطور که در این ایه آمده، علاوه بر
بهشت و نعمات الهی، رضوان خدا که بالاترین نعمتهاست، نصیب مؤمن خواهد شد.
ب) آثار دنیوی
۱: تقویت اراده:
از آثار حتمی اعتکاف در زندگی فردی
انسان، تقویت اراده آدمی است. کسی که مدتی برخلاف خواست درونی خویش خود را در محلی
حبس و از بسیاری از امور غیر عبادی که به طور طبیعی تمایل به آنها دارد، پرهیز
نماید، همین خویشتن داری تمرینی است برای اجتناب از بسیاری خواهشهای نفسانی دیگر.
برخورداری انسان از اراده قوی نه تنها در مسائل اخلاقی و دینی بسیار مهم است، بلکه
نقش آن در امور روزمرّه زندگی هم بر کسی پوشیده نیست.
۲: انس با معنویات:
در پرتو اعمالی چون اعتکاف، کمکم
ارتباط روانی بین انسان و مسجد، قرآن، نماز، نماز شب و ادعیه به وجود میاید؛ به
نحوی که انسان مشتاق ارتباط با این امور میشود و دوری از آنها برایش سخت میگردد.
۳:دوری از غفلت:
اعتکاف در بردارنده عباداتی چون نماز
است و نماز ذکر خداوند به شمار میرود و غفلت را میزداید؛ از این رو، اعتکاف باعث
دوری از غفلت میشود؛ غفلتی که اگر به ذکر مبدل نگردد، موجبات سقوط آدمی را فراهم
میآورد:« اقترب للناس حسابهم و هم فی غفله معرضون»؛ رسیدگی به حساب انسانها،
نزدیک شد و مردم در غفلت بهسر میبرند.»
۴ :تواضع و فروتنی:
اگر انسانها بتوانند در طول اعتکاف، خود
را به دروازههای معرفت الهی برسانند و خود را در دایره بیکران هستی کوچک ببینند،
استکبار و غرور از آنان رخت بر میبندد و دیگر در مقابل همنوع خود تکبر نمیورزد؛
بلکه فروتنی را پیشه خود خواهد ساخت.
ج) آثار اجتماعی
۱ :کاهش جرم و فساد:
به عقیده جرم شناسان، بسط و گسترش مسائل
معنوی باعث کم شدن جرم و فساد در جوامع میگردد. اعتکاف در این میدان میتواند نقش
مهمی را ایفا کند؛ زیرا مشتمل بر چند عبادت است و آثار معنوی ویژهای حتی بر افراد
غیر معتکف بر جا میگذارد.
۲: آشنایی و برقراری ارتباط دوستانه:
حضور مؤمنان شهر در یکجا، فرصتی است که
یکدیگر را بشناسند و ارتباط دوستانه پیدا کنند و از آثار اخوت اسلامی برخوردار
شوند. این اثر را به راحتی میتوان از لابه لای خاطرات منتشر شده معتکفان به دست
آورد.
با توجه به همه آثار و اهدافی که در
باره اعتکاف ذکر شد، باید دقت شود که این عمل فی نفسه از مستحبات دین اسلام می
باشد و کسانی که توان و وقت کافی برای اعتکاف دارند ، ممدوح و یک عمل خدا پسندانه
است. وگرنه هر نوع کاری را با نام و یاد خداوند و برای رضایت خداوند انجام دهیم،
حتی کار کردن برای بدست آوردن معیشت زندگی و خانواده هم که باشد ، به خودی خود
طاعت و عبادت محسوب می شود و اجر و پاداش آن نزد پروردگار محفوظ است.
پی نوشتها:
[۱] اصول کافی، ج ۲، ص۸۳.
[۲] بحار الانوار، بیروت،
ج۷۰، ص ۲۵۲؛
[۳] مجله سروش وحی ،
مرداد و شهریور ۱۳۸۴، شماره ۱۸
[۴] سوه بقره، آیه ۱۲۵
[۵] بحار الانوار، همان،
ج ۱۴، ص ۱۴۱.
[۶] علامه طباطبائی،
المیزان، ج۱۴، ص۳۴.
[۷] سید مرتضی، المسائل
الناصریات، ص۱۱۹.
[۸] من لایحضر الفقیه، ج
۲، ص ۱۸۹.
[۹] سوره مؤمنون آیه ۵
[۱۰] سوره توبه آیه ۷۲.