فضیلت،آداب ظاهری و باطنی اعتکاف
فضیلت،آداب ظاهری و باطنی اعتکاف
ابوالحسن بارانی ـ عصمت نیری
چکیده
اعتکاف در اصطلاح فقهی، اقامت گزیدن در مسجد برای عبادت خداوند متعال است. اعتکاف همانند سایر عبادات، دارای فضیلت و ارزش بسیار والایی است. اعتکاف تنها یک عبادت به شمار نمیآید، بلکه مجموعهای از عبادات از جمله تفکر، روزه، نماز، قرائت قرآن، دعا، تهجد، حضور در مسجد، جماعت، ذکر خداوند متعال، غسل، خواندن سورهی توحید و… است که همچنین میتوان آنها را آداب ظاهری اعتکاف به شمار آورد. از آداب باطنی اعتکاف نیز میتوان به اخلاص در عبودیت، اشتغال به امور آخرت، رعایت حال دیگر معتکفان و… اشاره نمود.
واژگان کلیدی
اعتکاف، فضیلت اعتکاف، آداب اعتکاف، آداب باطنی، آداب ظاهری
مقدمه
انسان به عنوان اشرف مخلوقات همهی تلاش و کوشش خود را به کار میبندد تا بتواند به کمال برسد و عبادت بهترین راهی است که او میتواند انتخاب کند تا از این طریق بتواند محبوب واقعی را ملاقات نموده و از چشمه سار عشق و معرفت او سیراب گردد.
اعتکاف یکی از جامعترین عبادات و نمادی از پیوند محکم و ناگستنی انسان با مبدأ هستی به شمار میآید، زیرا در این نوع عبادت، انسان جسم و جان خود را برای رسیدن به مبدأ هستی، پرورش میدهد.
اعتکاف، آمیزهای است از چند عبادت همانند نماز ، روزه، دعا، قرائت قرآن، حضور در مسجد و… است که انجام هر کدام از این عبادات، میتواند جوابگوی نیازی از نیازهای معنوی انسان باشد و زنگار از روان او بزداید و او را سیر دهد تا از مسیر اخلاص و خودسازی صعود کند و به مرحلهی تهی نمودن خانهی دل از اغیار برسد و نور الهی را در دل و جان متجلی سازد.
این عبادت از چنان فضیلتی برخوردار است که انجام آن در یک دهه از ماه ضیافت خدا، همانند به جای آوردن دو حج و دو عمره است. اعتکاف فرصتی است تا انسان بتواند، خدایی بودن را در همهی حالات، تمرین کند و خود را از مادیات و تعلقات دنیوی برهاند.
اعتکاف اگر چه عبادتی مستحب اما راهی است برای بریدن دل از غیر خدا و خود را یافتن. انجام این عبادت در شریعتهای پیش از اسلام نیز وجود داشته است؛ اگر چه ممکن است شیوه و روش برگزاری آن متفاوت بوده باشد. در دین اسلام نیز انجام سنت پسندیده اعتکاف از جایگاه ویژهای برخوردار است و پیامبراکرم’ و ائمه اطهار^ و همچنین فقهای نامدار شعیه، برای برگزاری آن اهمیت خاصی قائل بودهاند؛ چنان آن که اگر به هر دلیل انجام آن در ماه مبارک رمضان میسر نمیشد، قضای آن را در سال بعدی به جا میآوردند.
امروزه نیز، این عبادت در اکثر کشورهای اسلامی، از جمله ایران، در ماه رمضان و رجب و ایام البیض، به صورت بسیار گسترده برگزار میگردد.
بنابراین لازم است با توجه به اهمیت اعتکاف، با آداب، شرایط و احکام آن آشنا شویم تا هر چه بهتر به قرب الهی و کسب معنویت برسیم.
الف) معنای لغوی اعتکاف
کلمهی اعتکاف از ماده «عکف» است و اهل لغت برای این ماده، معانی گوناگونی ذکر نمودهاند، اما با دقت در کلام آنان میتوان به این نتیجه رسید که همگی تقریباً یک معنای واحد را در نظر داشتهاند ولی هنگام بیان، عبارتهای گوناگونی به کاربردهاند، مهمترین این تعابیر عبارتاند از:
۱. اقامت در مسجد، التزام به اقامت، حبس نمودن و خارج نشدن مگر برای ضرورت.[۱]
۲. حبس نمودن نفس از تصرفات عادی.[۲]
۳. اقبال بر چیزی و برآن مواظبت نمودن.[۳]
۴. اقبال به سوی چیزی همراه با تعظیم و بدون انصراف، و از این قبیل است: «اقبال به چیزی بی آن که از آن روی برگردد» و همچنین «التزام به یک مکان و اقامت در آن و نیز لزوم آن دو».[۴]
۵. رویکرد به چیزی با توجه به مواظبت.[۵]
۶. اقامت داشتن و احتباس.[۶]
۷. اعتکاف مصدر باب افتعال و از ریشهی (ع-ک-ف) گرفته شده است و در لغت به معنای حبس کردن، درنگ نمودن و توقف طولانی آمده است چنان که در قرآن کریم آمده است (عاکفین فی المساجد مقیمین فیها).[۷]
۸. مادهی عکف، با حرف «فی» به معنای «ایستادن در» و «ماندن در» همراه با «علی» به معنای ایستادن حول چیزی و با« لام» به معنای ایستادن برای چیزی [۸].
۹. توقف طولانی.[۹]
۱۰. خود را از هر چیزی باز داشتن و از همه چیز بریدن و در مسجد یا عبادتگاه یا کلیسا برای عبادت گوشه گرفتن[۱۰].
۱۱. گوشهنشین شدن درجایی، ماندن، خود را بازداشتن و گوشهنشینی برای عبادت.[۱۱]
با یک نظر کلی به تمامی تعاریف، میتوان به این جمع بندی رسید که «عکوف»، به معنای اقامت گزیدن درجایی است به طوری که فرد مقیم، خود را محبوس و ملتزم به آن مکان بداند و این التزام ناشی از اهمیت و عظمت آن موضوع باشد، نکتهای که باعث تفاوت جدی میان «اعتکاف» و سایر اقامتها میگردد این است که در اعتکاف یک نحوه توجه و اقبال وجود دارد که مانع از اشتغال فرد به امور دیگر میشود و قابل ذکر است که در تمام موارد، مادهی «عکف» استعمال شده است و به معنای روی آوردن و منصرف نشدن و چیزی را حبس کردن است، لذا اگر انسان چند روزی از عمر خویش را برای عبادت وقف کند و از امور دیگر دست بکشد، یک نوع حبس را پذیرا شده است، در نتیجه معنایی که صاحب جواهر برای اعتکاف برگزیده است، لفظ مشترکی برای تمام موارد مذکور میباشد و معناهای دیگر، استنباط شده از همان مفهوم «احتباس» است[۱۲].
ب) معنای اصطلاحی اعتکاف
اعتکاف در اصطلاح فقهی، عبارت است از ماندن در مسجد و درنگ در آن به این قصد که با این کار خدا را بندگی نماید و لازم نیست عبادت دیگری غیر از ماندن در مسجد به آن ضمیمه گردد، اگر چه ضمیمهکردن عبادتهای دیگر به اعتکاف، احتیاط مستحب است.
لازم به ذکر است که اعتکاف، ذاتاً در شرع مقدس اسلام مستحب است اما گاهی انجام آن به دلیل نذر، عهد، قسم یا اجازه ولی و مانند آن واجب میشود. برای اعتکاف در اصطلاح فقهی، معانی متعددی آمده که به شرح ذیل بیان شده است:
۱. «اقامت سه روزه یا بیشتر در مسجد با قصد قربت یا عبادت با شرایط مخصوص».[۱۳]
۲. «اعتکاف» اقامتی مخصوص است برای عبادت، چه به صورت عادی وچه به صورت غیر عادی، و اگر شخص قصد اقامت بدون قصد عبادت داشته باشد یا قصد عبادت بدون قصد اقامت نماید، معتکف محسوب نمیشود.[۱۴]
۳. «اعتکاف عبارت است از نشستن در مسجد جامع برای عبارت سه روز یا بیشتر».[۱۵]
و معانی دیگری هم وجود دارد که به دلیل طولانی شدن بحث اشاره نمیگردد.
اعتکاف در معنای «اقامت گزیدن در مسجد برای عبادت خداوند متعال»، در آیاتی از قرآن کریم آمده است، همانند:
) وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَنْ طَهِّرَا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُودِ (؛[۱۶] و به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که خانه مرا برای طواف کنندگان و معتکفان و رکوع و سجود کنندگان پاکیزه کنند.
) وَلَا تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنْتُمْ عَاکِفُونَ فِی الْمَسَاجِدِ(؛[۱۷] و در حالی که در مساجد، معتکف هستید با زمان در نیامیزید.
در نهایت در بررسی آیاتی که به موضوع اعتکاف اشاره دارند و همچنین با نگاهی به نظرات فقهای بزرگ امامیه، به این نتیجه میرسیم که اعتکاف در اصطلاح فقهی عبارت است از: «اقامت گزیدن در مسجد برای عبادت خداوند متعال».[۱۸]
ج) فضیلت اعتکاف
یکی از معیارهای فضیلت هر کار، مطابقت آن با هدف کلی نظام آفرینش است. یعنی هر مقدار به این هدف نزدیکتر باشد، دارای ارزش بیشتری خواهد بود. قرآن کریم، هدف از آفرینش انسان را عبادت و بندگی خداوند متعال میداند.[۱۹]
اعتکاف از آن جا که عبادت است، همانند سایر عبادتها، دارای فضیلت و ارزش بسیار والایی است اما نکتهی قابل توجه این است که در واقع، اعتکاف تنها یک عبادت نیست بلکه مجموعهای از بهترین عبادات را به همراه دارد .
عباداتی که هریک به تنهایی برای پیشبرد انسان در مسیر بی انتهای کمال، دارای آثار و برکات فراوان و فضیلت بسیارند، تنها بخشی از این عبادت به شمار میآیند؛ تفکر، روزه، نماز، قرائت قرآن، دعا، تهجد، حضور در مسجد و جماعت، ذکر خداوند متعال، و …. از جمله کارهایی هستند که معتکفان در طول روزهای اعتکاف به آنها مشغولاند . علاوه بر این، بسیاری از کارهایی که بر انسان محرم در حج حرام اند بر معتکف نیز حرام میباشد.
روزه که یکی از ارکان دین اسلام به شمار میرود، خود جزیی از اجزای مقوم اعتکاف است، بنابراین، با وجود فضیلت بیشمار روزه که برطبق روایت شریف قدسی، خداوند متعال میفرماید: «الصوم لی وانا اجزی علیه »[۲۰] و با وجود بسیاری روایات دیگر در این زمینه، فضیلت آن بخشی از فضایل بیکران اعتکاف محسوب میشود.
یکی از ویژگیهای اعتکاف، که نشانگر فضیلت آن است، مشروط بودن آن به برگزاری در خانهی خاص خداوند یعنی مسجد میباشد. آن هم نه هر مسجدی، بلکه بهترین و برترین مساجد.[۲۱]
این ویژگی، خود نشان ازعظمت و بالا بودن قدر و منزلت این عبادت پر فیض دارد. براساس همین ارزش والاست که در روایت شریف نبوی، ثمره و نتیجهی اعتکاف، آمرزیده شدن تمامی گناهان عنوان شده است.
«من اعتکف ایمانا واحتسابا غفر له ما تقدم من ذنبه»؛[۲۲] هرکس با ایمان و اعتقاد و از روی اخلاص معتکف شود، همهی گناهان گذشتهاش آمرزیده میشود.
نکتهی دیگری که در روایات برای فضیلت اعتکاف ذکر شده است، برابر دانستن آن با برخی از عبادات اساسی و اصلی دین اسلام میباشد. علاوه برآن که دو پیامبر بزرگ الهی مامور خدمت و آماده سازی مقدمات برگزاری اعتکاف شدهاند، اعتکاف در ردیف طواف و رکوع و سجود آمده است.
اعتکاف نه تنها در ردیف بهترین عبادات میباشد ، بلکه در دستهای از روایات، برتر از برخی عبادات بزرگ شمرده شده است.
به عنوان مثال، اعتکاف در ماه مبارک رمضان که با فضیلتترین اعتکاف، از جهت زمانی است بالاتر از حج که یکی از ارکان اسلام به شمار میرود، ذکر شده است؛ چنان که امام سجاد، از پدر بزرگوارش نقل میکند که رسول خدا’ فرمودند: «هرکسی که در ماه رمضان ده روز معتکف شود، ارزش آن معادل دو حج و دو عمره میباشد».[۲۳] به هر حال، از اهتمام اولیای الهی به انجام این عبادت زیبا، به ارزش و منزلت و میزان نقش آن در تکامل روحی و تقرب به درگاه الهی پی برده میشود. از این رو از دست دادن توفیق انجام آن در هر سال، خسرانی بزرگ محسوب میشود. به همین دلیل ، بنابرآن چه نقل شده است، در سالی که جنگ بدر در ماه مبارک رمضان واقع شد و رسول خدا’ فرصت معتکف شدن را نیافتند، در فرصت دیگری، این ایام از دست رفته را جبران نموده و در سال بعد دوبرابر سالهای گذشته به اعتکاف پرداختند.[۲۴]
آداب ظاهری و باطنی اعتکاف
اعتکاف، یک برنامهی عبادی است و هر برنامهی عبادی، آدابی دارد و چنان چه معتکف بخواهد از اعتکافش بهره ببرد و گامی در جهت تهذیب نفس و سلوک الی الله بردارد، رعایت این آداب ضروری است. از آن جا که این سنت حسنه در ماه رجب و ماه مبارک رمضان برگزار میگردد، در این فصل سعی شده درضمن آداب اعتکاف، اعمال این دو ماه نیز بیان بیان شود.
آداب ظاهری اعتکاف
الف) اعمال مشترک: اعمالی که در تمام ماه میتوان انجام دارد
۱. غسل
شست و شوی بدن از گناهان، زمینهی صفای روحانی را فراهم میآورد و بدن که با روح ترکیب شده، باید هیچ آلودگی نداشته باشد تا روح سبکتر به منزل مقصود برسد. از این رو، در مناسبتهای مختلف، شرع مقدس اسلام، دستور داده که مسلمانان غسل کنند. غسلی که در ماه رجب مستحب است، آثاری دارد؛ در روایاتی از پیامبر اکرم’ می خوانیم: «هرکس که در اول، وسط و آخر ماه رجب غسل کند، ازگناهانش خارج میشود؛ همانند روزی که از مادرش متولد شده است»[۲۵] (وگویی اگر گناهی ندارد).
۲. نماز
نماز روح عبادت و مهر قبولی تمام اعمال است. نماز معراج مؤمن است و فرد با ایمان میتواند با نماز به بارگاه معبود پرواز کند و با ذات حق صحبت کند. این عبادت باید با توجه، خوانده شود و ائمه^ بر حضور قلب درنماز تأکید فرمودهاند.[۲۶]
در روایتی از امام باقر× و امام صادق× می خوانیم: « بهرهی بنده از نمازش، تنها آن مقداری است که قلبش برخداوند متعال رو کرده و حضور قلب داشته باشد . پس اگر در تمام نماز یاد خدا غافل باشد، آن پیچیده شده، و به روی صاحبش زده میشود».[۲۷] البته حضرت امام صادق× در سخنی به حکمت تشریع نوافل (نمازهای مستحبی) اشاره میکند و میفرماید: «همانا گاهی از نماز بندهای نصف یا ثلث یا ربع و یا خمس آن بالا میرود و آن چه حضور قلب داشته، قبول میشود و به نافلهها بدان علت امر شده تا نقص نمازهای واجب را جبران کند».[۲۸] در ماه رجب هم نمازهایی وارد شده است که به آن اشاره میکنیم.
۱/۲. شصت رکعت نماز: که در هر شب دو رکعت و در هر رکعتی سوره حمد را یک مرتبه، سورهی کافرون را سه مرتبه و سورهی توحید را یک مرتبه تلاوت کند.
۲/۲ . ده رکعت نماز: که در هر رکعت حمد و کافرون و توحید را سه مرتبه تلاوت کند.
۳/۲. دو رکعت نماز: پیامبر اکرم’ فرمودند :«هر کس در شبی از شبهای ماه رجب، صد مرتبه سورهی توحید را در دورکعت بخواند، همانند کسی است که صد سال در راه خداوند روزه گرفته و خداوند متعال صد قصر در جوار یکی از پیامبر الهی به او عطا میکند».[۲۹]
۴/۲. چهار رکعت نماز: در رکعت اول بعد از حمد، صد مرتبه آیت الکرسی و در رکعت دوم بعد از حمد، دویست مرتبه توحید را بخواند، دو رکعت بعد هم به این کیفیت خوانده شود.[۳۰]
۳. روزه
روزه هم یکی از احکام انسان ساز اسلام است که آگاهی ما از تمام فواید و حکمت تشریع آن، ممکن نیست و دانش محدود ما نمیتواند راهگشای رازهای نهفتهی آن باشد؛ امّا توجّه به این نکته ضروری است که ثواب و پاداشی که در روایات برای روزه و شخص روزهدار بیان شده، فقط برای پرهیز از خوراکیها نیست، بلکه همراه با این پرهیز باید از خواهشهای نفسانی خود چشم بپوشد و به اصطلاح هم جوارح و هم جوانح روزه باشند. در غیر این صورت به جز گرسنگی و تشنگی، بهرهی دیگری از روزه نمیبرد.[۳۱]
در روایتی از حضرت امام کاظم× آمده است: «هرکس که سه روز از ماه رجب را روزه بگیرد، بهشت بر او واجب میشود.»[۳۲]
۴. دعا
دعا امری فطری و ضروری است که خداوند متعال به آن امر فرموده و از اخلاق انبیای الهی قلمداد شده است. اهمیت و ارزش دعا و آثار آن به قدری است که حتّی دانشمندان غیر مسلمان هم براساس هدایت فطری خود، آن را عامل حرکت و از ضروری ترین نیازهای بشری میدانند و حتّی برخی از دردها را با دعا درمان پذیر میشمارند.
قرآن کریم به دعا کردن امر فرموده و وعده پاسخ داده[۳۳] و دعا را یک عبادت شمرده است. اهل بیت^ در روایات، آثاری همچون «گشایش کارها، رستگاری، رحمت، چراغ تاریکیها، برگرداننده قضای حتمی، دفع بلا، دفع اندوه و غم و غصه، تقرب به خدا و… » برای دعا ذکر کردهاند.[۳۴]
در ماه رجب هم دعاهایی از ائمّه^ نقل شده است که آثار و فواید فراوانی دارد؛ مثل دعای روز اول ماه رجب، دعای هر روزهی ماه رجب و…
۵. استغفار
پشیمانی از بدیها و گناهان انجام شده و عزم جدی به ترک آنها که همان روح و رکن بازگشت به خداست، در قالب ذکر استغفار انعکاس یافته است. استغفار، ترجمان روح توبه و ثمرهی آن، دریافت مغفرت الهی و پاک شدن از آلودگیهای روحی و پناه گرفتن در بارگاه ربوبی است و تا روح انسان از گناه و آلودگی تطهیر نشود، هم نشینی با اولیا و بهره بردن از عبادت ذات حق، میسر نمیشود. کدورتها وکینهها زنگار قلب است و استغفار، این زنگارها را برطرف میسازد و قلب را صاف و آیینهی حقبین میکند. در روایات آثار زیادی همچون دفع بلا، رزق و روزی فراوان و رفع غم و غصّه برای استغفار بیان شده است.[۳۵] در ماه رجب بر استغفار تأکید و آثاری برای آن ذکر شده است. پیامبر اکرم’ میفرماید: «کسی که در ماه رجب صد مرتبه بگوید: استغفر الله الذی لا اله الّا هو لاشریک له و أتوب الیه و بعد از آن صدقه دهد، خداوند متعال او را به رحمت و آمرزش ختم میکند».[۳۶]
۶. تهلیل
ذکر «لا اله الّا اللّه»، همان کلمهی توحید است و بر این معناست که خدایی جز خدای یگانه نیست. گفتن این ذکر را تهلیل گویند.
تهلیل سه مرحله دارد تهلیل تکوینی، تهلیل اعتقادی و تهلیل لفظی. تهلیل تکوینی، همان دلالت ذات موجودات، بر وجود خداوند یگانه و شهادت آنها به وحدانیت اوست. تهلیل اعتقادی، ایمان و اعتقاد قلبی به وحدانیت خداوند متعال است. تهلیل لفظی، یعنی گفتن «لا اله الّا الله» و یا هر لفظ دیگری که بر این معنا دلالت کند.[۳۷]
در ماه رجب گفتن «لا اله الّا الله» بسیار ثواب دارد. در روایت آمده است: «کسی که در ماه رجب هزار مرتبه «لا اله الّا الله» بگوید، خداوند متعال صد هزار حسنه برای او مینویسد و صد شهر در بهشت برای او بنا میکند.»[۳۸]
۷. خواندن سورهی توحید
سراسر قرآن کریم، دعوت به خدای یگانه است، ولی سورهی اخلاص، سمبل توحید است. از این رو، خواند این سوره فضیلت بسیار دارد.
پیامبر اکرم’ میفرمایند: «کسی که هزار مرتبه سورهی «قل هو الله احد» را بخواند، روز قیامت با عمل هزار پیامبر و هزار ملک وارد میشود و هیچ کس از او نزدیکتر به خدا نیست، مگر کسی که این سوره را بیشتر خوانده باشد، و اگر این عمل در ماه رجب انجام شود، ثواب آن مضاعف میشود.»[۳۹]
ب) اعمال اختصاصی ایام البیض
اگر چه بعضی امور مانند اجزای زمان شبیه یکدیگراند، ولی خداوند متعال به برخی حرمت و قداست افزونتر داده و از ویژگی خاصّی برخوردار ساخته که دیگر امور از آن بیبهرهاند. ماه رجب و ایام البیض، از جمله زمانهایی است که مورد توجّه ائمّه^ بوده است.[۴۰] در روایتی از حضرت امام جعفر صادق× میخوانیم: «کسی که ایام البیض از ماه رجب را روزه بگیرد، خداوند متعال برای او در ازای هر روز، پاداشی یک سال روزهی همراه با عبادت مینویسد و در روز قیامت در جایگاه آمنین میایستد».[۴۱]
همچنین اعمال دیگری نیز در شب سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم وارد شده و مفاتیح الجنان به آن پرداخته که به دلیل طولانی شدن بحث فقط به ذکر آن اشاره میکنیم؛ مانند زیارت امام حسین^، نماز حضرت سلمان و خواندن دعای ام داوود.
آداب باطنی اعتکاف
۱. اخلاص در عبودیّت؛ یکی از مهمترین آداب باطنی هر عبادتی، توجّه به فروتنی در عبودیّت و دریدن حجاب خودبینی و خودپرستی است و هر چه انسان به این نکته بیشتر توجه کند، عظمت و عزّت پروردگار عالم، برایش بیشتر روشن میشود و به روح و هدف عبادت و در نتیجه به هدف غایی خلقت و کمال، نزدیکتر میشود.
رسول مکرّم اسلام’ میفرماید: «من اعتکف ایمانا و احتسابا غفر له ما تقدم من ذنبه»؛ هرکس با ایمان و اخلاص معتکف شود، گناهان گذشتهاش آمرزیده میشود.
۲. اشتغال به امور آخرت؛ کسی که چند روز را در خانهی خدا به اعتکاف میگذراند و قصد کرده تا تمامی لحظات آن را در راستای حیات ابدی خویش صرف کند، دیگر نمیتواند مانند روزهای دیگر وقت خود را تقسیم نموده، بخشی را برای معاش و امور دنیوی و استراحت و بخشی را هم برای عبادت اختصاص دهد. چنین فردی در طول اعتکاف، باید تمامی لحظات خود را صرف رسیدگی به امور اخروی نموده و برای کارهای دیگر به حدّ ضرورت اکتفا نماید. فرد متعکف گمان نکند که چون در مسجد اقامت کرده،کار مهمی انجام داده و همین مقدار نیز میتواند اثر قابل توجهی در رشد او داشته باشد، بلکه صرف ماندن در مسجد بدون یاد و ذکر خدا و عبادت او، مطلوبیّتی ندارد. امام علی× وظایف فرد معتکف را چنین بیان میفرمایند: «فرد معتکف ملتزم به مسجد میشود و تنها به ذکر خدا و تلاوت قرآن و نماز میپردازد و از دنیا سخن نمیگوید و شعر نمیخواند، خرید و فروش نمیکند، به تشییع جنازه یا عیادت مریضی نمیرود و داخل خانهای نمیشود، با هیچ زنی خلوت نمیکند و در مورد مسایل قبیح (جنسی) کلامی نمیگوید و با کسی بحث و مجادله نمینماید؛ هر چه کمتر با مردم صحبت کند برای او بهتر است.»[۴۲] این کلام حضرت، کلامی است جامع که ضمن تأکید بر پرداختن به کارهای اخروی، به پرهیز از امور دنیوی نیز توصیه مینماید.
۳. رعایت حال دیگر معتکفان؛ از آنجا که معمولاً مراسم اعتکاف در زمان خاص و مکان معیّنی برگزار میشود، عدّهی زیادی از مؤمنان در یکی از مساجد جامع گرد هم میآیند و اعتکاف میکنند، به طوری که اعتکاف به یک عبادت جمعی تبدیل میشود.
پس اگرچه اعتکاف، خود عبادتی فردی است ولی معمولاً به صورت دسته جمعی برگزار میشود. یکی از مهمترین مسائلی که در هر اجتماعی باید مورد توجّه قرار گیرد، رعایت حقوق و احترام و توجّه به دیگران است.[۴۳] در چنین شرایطی دیگر کسی حق ندارد هرگونه که خواست عبادت کند و گاه و بیگاه با سروصدای خود مزاحم دیگران شود.
در یکی از روزهایی که رسول خدا’ در مسجدشان معتکف بودند و در پس پردهای به راز و نیاز با خالق یکتا میپرداختند، شنیدند که برخی از افراد بیملاحظه، با صدای بلند به قرائت قرآن یا نماز مشغولاند، این مسأله ایشان را ناراحت نموده، پرده را کنار زده، فرمودند: «الا ان کلکم یناجی ربه و فلا یؤذ بعضکم بعضا و لا یرفعن بعضکم علی بعض فی القرائه.(او قال : فی الصلاه)»؛[۴۴] بدانید! همگی شما با خدای خود راز و نیاز میکنید، پس بعضی از شما، بعضی دیگر را آزار ندهد و گروهی صدای خود را بر صدای گروه دیگر در هنگام قرائت بلند نکند. (ابوسعید که راوی این روایت است، در مورد ذیل روایت تردید دارد که حضرت فرمودند: صدای خود را در قرائت بلند نکنید یا در نماز. ولی به هر حال هر دو به یک معنی بازگشت دارند).
۴. آویختن پرده: یکی از فلسفههای تشریع اعتکاف، ایجاد
فضایی مناسب برای خلوت عبد با خدای خویش میباشد؛ اگرچه با جدا شدن معتکفان از
صحنهی پرهیاهوی اجتماع و آمدن به بارگاه الهی و اعتکاف در مسجد، این هدف، تا
حدودی به دست میآید، ولی باز حضور در جمع اعتکاف کنندگان و توجّه به نگاهها،
دعاها و سخن آنان، میتواند مانعی بزرگ بر
سر راه آن خلوت مطلوب
به شمار آید.[۴۵]
این مشکل را نیز میتوان با آویختن پرده و مانند آن، تا حدّ زیادی حلّ نمود. از برخی روایات استفاده میشود که رسول خدا’ هرگاه میخواستند معتکف شوند، برای ایشان در مسجد خیمهای برپا میشد تا حضرت، درون آن به عبادت بپردازند.[۴۶] بنابراین میتوان آویختن پرده را برای پوشش و ایجاد فضایی مناسب برای تهجّد و عبادت در تنهایی، یکی از آداب اعتکاف برشمرد؛ البته آویختن پرده به معنی شرکت نکردن در نمازهای جماعت و سایر اجتماعات و فعالیتهای مشترک معتکفان نیست.
۵. شرط گذاشتن: از برخی روایات باب اعتکاف استفاده میشود که بهتر است انسان پیش از وارد شدن در اعتکاف و به هنگام نیّت، بین خود و خداوند شرط کند که اگر در بین روزهای اعتکاف مشکلی پیش آمد که در حدّ ضرورت نبود، ولی میخواست اعتکافش را به خاطر آن به هم بزند، از آن برگردد، تا به هنگام ضرورت حتی در روز سوم اگر لازم شد بتواند اعتکاف را (اعتکاف در روز سوم بر او واجب شده است)، ترک کند.
در روایتی از امام صادق× این مطلب به وضوح بیان شده است: « و اشترط علی ربک فی اعتکافک کما تشترط فی احرامک أن یحلک من اعتکافک عند عارض ان عرض لک من عله تنزل بک من امر للّه»؛[۴۷] و در اعتکاف خود با پروردگارت شرط کن به گونهای که در احرامت شرط میکنی که اگر عارضهای از نزد خداوند متعال برایت پیش آمد، تو را از اعتکافت آزاد و رها نماید.
اگرچه اکثر مراجع تقلید، این شرط را که معتکف اگر
بخواهد، میتواند بدون دلیل هم از اعتکاف خارج شود صحیح دانستهاند، ولی گروهی
دیگر این امر را، تنها در صورت پیش آمدن مشکل یا مسألهای، اگرچه غیر مهم، صحیح میدانند.[۴۸]
.[۱]زبیدی ، محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، منشورات دار مکتبه الحیاه ، بیروت، لبنان ، ج ۶ ،ص ۳۰۳.
.[۲] مقری فیومی ، احمد بن محمد بن
علی، مصباح المنیر، درالکتب العلمیه، قم ، چاپ هفتم ،
1928 ق ، ج ۱-۲ ، ص ۵۸.
.[۳]فیروزآبادی، مجدالدین محمدبن یعقوب ، قا موس اللغه ( نسخه خطی)، بیروت: داراحیاء التراث العربی ، بی تا، ، ص۳۶۶.
.[4]ابن
منظور، محمدبن مکرم، لسان العرب ،بیروت: داراحیاء التراث العربی، چاپ اول ، بی تا،
ج ۹، ص۰ ۳۴ – ۳۴۱.
.[۵]جوهری، ابونصراسماعیل بن حماد، ، الصحاح اللغه ، ج ۴۷ ، ص ۱۰۴۶.
.[6]لغتنامه دهخدا، ج ۷ ، ص ۲۹۴۴.
.[۷]طریحی ، فخرالدین، مجمع الجرین، تحقیق سید احمد حسینی ، چاپ دوم ، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۳۶۸ ۱ ش ، ج ۶ ، ص ۱۰۳.
.[۸]مصطفوی،
حسین، التحقیق فی کلمات القرآن کریم،
بنگاه ترجمه و نشر کتاب ، ۱۳۶۰ ش ،
ج ۸ ،
ص ۲۰۱.
.[۹]حلی، حسن بن یوسف بن المطهر، تذکره الفقها ، قم: موسسه ی آل بیت ، ج ۶ ، ص ۳۲۹.
.[۱۰]فرهنگ لاروس عربی به فارسی، ترجمه طبیبیان ، سیدحمید، تهران: انتشارات امیرکبیر ، ۱۳۷۰ش، ج ۱ ،۲۳۶.
.[۱۱]عمید ، حسین، فرهنگ فارسی عمید، تهران: انتشارات امیرکبیر، 1369 ش ، ج ۱ ، ص ۲۰۱.
.[۱۲]علی مصباح نها وندی ، خلعت اعتکاف، قم : بیت الاحزان ، 1389 ، چاپ اول ، صص ۱۷، ۱۸ و ۲۰.
.[۱۳]نجفی ، محمد حسین، جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام ، بیروت: داراحیاءالتراث العربی، چاپ دوم ، ۱۴۱۲ق ، ج ۱۷، ۱۵۹
.[۱۴]جناحی، جعفر،کشف الغطاء، اصفهان :علوی ، بی تا، ص ۳۲۳
.[۱۵]فقه کامل فارسی ، ص ۴۲
.[۱۶]بقره ، ۱۲۵
.[۱۷]همان ،آیه ۲۸۷ .
.[۱۸]علی مصباح نهاوندی ، خلعت اعتکاف ، همان ، ص ۲۱-۲۲.
.[۱۹] )و ما خلقت الجن و الانس الالیعبدون (، الذاریات، آیه .۵۶
[۲۰]. فروع کافی ، ج ۴ ، ص ۶۳ ، روزه برای من است ، و من پاداش آن را میدهم.
.[۲۱] سیدحیمد، محمودزادهی حسینی، اعتکاف در خلوت انس ، چاپ اول ، قم : انتشارات قدس، ۱۳۷۵ش ، ص ۳۵.
. [۲۲]فاضل هندی ، کنزالعمال ، ج ۸ ، ص ۵۳۰.
.[۲۳]درالمنثور ج۱، ص ۲۰۲ .
.[۲۴]سید حمید محمود زاده حسینی، اعتکاف در خلوت انس، همان ، ص ۳۹به نقل از فروغ کافی ، ج ۴ ، ص۱۷۵.
.[۲۵]عاملی ، شیخ حر، وسائل الشیعه، دارالاسلامیه، ۱۴۰۹ق، ج۲، ص۹۵۹
.[۲۶]موسسه ی دارالهدی، اعتکاف ابرار، چاپ چهارم، قم ، خلق، ۱۳۸۶ش، ص۶۳-۶۴.
[۲۷]. «انما للعبدمن صلاته ما اقبل علیه منها فاذا اوهمها کلها لغت فضرب بها وجهه»، طبرسی ، میرزاحسین ، مستدرک الوسایل ، تحقیق موسسه آل بیت^، چاپ دوم ، ۱۴۰۸ ه ق، ج ۳ ، ص۵۷.
[28]«ان العبد لیرفع له من صلاته نصفها اوثلثها او ربعها او خمسها فما یرفع له الا ما اقبل علیه بقلبه و انما امرنا بالنافله لیتم لهم بها ما نقصوا من الفریضه»، شیخ صدوق ، علل الشرایع ، نجف: مکتبه الحیدریه ، ۱۳۸۶ ه ق ، ج ۲ ، ص ۲۳۸.
.[29]سیدین طاووس ، اقبال، ج ۳ ، ص ۱۸۰.
.[۳۰]همان ص ۲۰۰.
.[۳۱]مؤسسه دارالهدی ، اعتکاف ابرار، همان ص ۶۹ .
.[۳۲]سید بن طاووس، اقبال ، همان ، ج ۳، ص ۱۹۱.
.[۳۳]غافر، ۶۰
.[۳۴]مجلسی، محمّد باقر، بحار الانوار، چاپ دوم، بیروت، مؤسسه الوفا، ۱۴۰۳ه ق ، ج ۹۰، ص ۲۹۵ .
.[35]محمّدی
ری شهری، محمّد، میزان الحکمه، چاپ چهارم، قم: دفتر
تبلیغات اسلامی،
۱۳۷۱ هـ.ش، ج ۷ ، ص ۲۴۶.
.[۳۶]مؤسسه دارالهدی، اعتکاف ابرار، ص ۷۳ و ۹۴.
.[۳۷] اقتباس از: تجلیل، ابوطالب، ارزش ها و ضد ارزش ها در قرآن، قم : انتشارات جامع مدرسین، ۱۳۶۶ هـ.ش ، ص ۱۱۳.
.[۳۸] سید بن طاووس، اقبال، ج ۳ ، ص ۲۱۶ .
.[۳۹] همان، ص ۲۱۷.
.[40]مؤسسه دارالهدی، اعتکاف ابرار، ص ۹۸
.[۴۱]سید بن طاووس، اقبال، ج ۳ ، ص ۲۳۳.
.[42]قاضی نعمان، دعائم الاسلام، ج ۱، ص ۲۸۶.
.[۴۳]سید حمید محمود زادهی حسینی، اعتکاف در خلوت انس، همان ص ۹۷-۱۱۱-۱۰۵
.[۴۴]فاضل هندی، کنزالعمّال : ج۲ ، ص ۳۲۴ ،حدیث ۴۱۴
.[۴۵] سید حمید محمودزاده حسینی، اعتکاف در خلوت انس، ص ۱۱۱-۱۱۶.
.[۴۶] کلینی، ابی جعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق ، فروع کافی، تصحیح و مقابله، علی اکبر غفاری، تهران؛ دارالکتب الاسلامیه ، چاپ سوم، بی تا، ج ۴، ص ۱۷۵، حدیث ۱.
.[۴۷]شیخ طوسی، استبصار، ج ۲، ص ۱۲۹، حدیث ۲.
.[۴۸]سید حمید محمودزاده حسینی، اعتکاف در خلوت انس، ص ۱۱۹.