مانع نزول عذاب الهی بر امّت
رسول اکرم(ص)،مانع نزول عذاب الهی برامّت
رسول اکرم(ص)،مانع نزول عذاب الهی برامّت
از امتیازات پیامبر بر انبیای گذشته این است که آنها در بین امتهای خود بودند باز ممکن بود عذاب الهی بر مردم نازل شود، مثلاً مىفرماید: وقتی عذاب آمد، ماحضرت لوط و تعدادی را نجات دادیم و بقیّه را به کام مرگ سپردیم. در باره نوح نیز مىفرماید: او و همراهانش را نجات داده بقیه را به کام طوفان سپردیم، یعنی با وجود نوح، لوط، موسى، صالح و هود (علیهم السلام) عذاب الهی نازل مىشد ولی در باره پیغمبر مىفرماید: تو آنقدر مجلای رحمت خاصه هستی که با بود تو آن عذاب همگانی که به حیات تبهکاران خاتمه مىدهد نمى آید: ﴿ما کان الله لیعذبهم و أنت فیهم وما کان معذبهم وهُم یستغفرون﴾ تا آن زمان که تو در بین مردم هستى، ما آنها را عذاب عمومی نمىکنیم، چنان که استغفار و نیایش مردم مایه نزول رحمت خاصه الهی است وجود تو نیز رحمت خاصه است. در این نکته قرآن سنّت مستمر حق قلمداد شده و لسان ﴿وما کان الله… ﴾ لسان تبیین سنّت مستمر الهی است.
بیانی از امیرالمؤمنین (علیه السلام) رسیده که مشابه آن در فرمایشات
امام ششم (علیه السلام) است که: خدای سبحان دو امان دارد (به نحو «منفصله
مانعه الخلوّ» که اجتماع آنها ممکن است): یکی وجود پیغمبر صلی الله علیه و
آله و سلم ودیگری استغفارمردم که درهر حال سودمند است، گرچه پس ازرحلت آن
حضرت باشد. امیرالمؤمنین (علیه السلام) مىفرماید: «کان فی الأرض أمانان
من عذاب الله و قد رفع أحدهما فدونکم الءاخر فتمسکوا به أما الأمان الذی
رفع فهو رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم و أما الأمان الباقی
فالاستغفار» در زمین دو امان و دو قلعه نجات بود یکی پیغمبر اسلامصلی
الله علیه و آله و سلم که رحلت نمود و دیگری استغفار، سعی کنید آن را
فراموش نکنید، هر گاه امتی اهلدعا و استغفار باشد از رحمت خاصه برخوردار
است، فرمایش نوح پیغمبر: ﴿استغفروا ربکم…یرسل السماء علیکم مدرارا﴾ ناظر
به همین بخش است و قرآن که مىفرماید: ﴿و أن لو استقاموا علی الطریقه
لأسقیناکم ماء غدقاً﴾ ازهمین باب، یعنی اگر مردم بر صراط مستقیم باشند
باران مناسب و آبهای فراوان بر آنها نازل مىکنیم.
خدای سبحان،
مىفرماید: ﴿قل أرأیتم إن أصبح ماؤکم غوراً فمن یأتیکم بماء معین﴾ اگر به
خاطر تبهکاری شما چشمهها و قنوات از حدّ معمول عمق فروتر روند چه
مىکنید؟ اکنون سرزمین شهرها و روستاها، به برکت چاهها و چشمهها زنده
است، اگر دستور بدهیم تا آب چشمهها، چاهها و قنوات به مقدار زیادی فروکش
کنند که در دسترس صنایع پیشرفته نباشند چه کسی آب را از اعماق زمین برای
شما بیرون مىآورد؟ «ماء معین» آبی است که چشم ببیند و در دسترس قرار
بگیرد و جاری باشد. مىفرماید: انسانهای وارسته باشید تا آب فراوان
برایتان بفرستیم، خواه از چاه و چشمه و خواه از باران شما را سیراب
مىسازیم گرچه اساس آب چشمهها و قنوات نیز باران است ﴿فسلکه ینابیع فی
الأرض﴾ یعنی خداوند باران نازل مىکند و آن را در دل زمین فرو مىبرد
آنگاه به صورت چشمه و قنات و چاه ظهور مىکند. به هر حال از اینها به
عنوان رحمت خاصه یاد شده است، از مجموع دو دسته آیات چنین برمىآید که نازل
نمودن یا جوشان ساختن آب، در اختیار خداست و عنایت پروردگار شامل مردم
مستقیم است و اگر آن عنایت سلب شود کسی نمىتواند آب مورد نیاز را تأمین
نماید.
عبادت مردم عادی در سطح عالی عبادت پیامبر نیست و دعا و استغفار آنها مانند دعا و استغفار پیامبر که رافع عذاب است، نیست بلکه این نهایت کمال پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم است که وجود عنصری وی در سطح عبادات افراد باشد.
آنچه در روایات آمده که: ارواح شیعیان ما از جایی خلق شده که جسم ما از آنجا خلق شده است یعنی عرش شیعیان، فرش ماست و فرش ما عرش شیعیان است، یعنی حد اعلای اوج یک شیعه جایی است که به سطح زیرین ولایت مىرسد ، بازگشت این کلام به آن است که وجود عنصری پیغمبر همسطح استغفار مردم است. لذا حضرت امیر (علیه السلام) مىفرماید: شما دو امان و عامل نجات داشتید، یکی را از دست دادید، مواظب دیگری باشید.
از امام باقر (علیه السلام) نیز رسیده است که خدای سبحان دو دژ و قلعه
نجات داشت، با رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم «مضی الحصن
الأکبر» قلعه بزرگتر را از دست دادید، معلوم مىشود وجود پیغمبر اکرمصلی
الله علیه و آله و سلم از استغفار هم مستحکمتر است، گرچه از آیه صریحاً
چنین استفادهای نمىشود کرد ولی از اینکه ابتدا نام پیغمبر را برده سپس
استغفار مردم را ذکر مىکند، شاید از این تقدم و تأخر بتوان نکتهای را که
امام ششم فرمود استفاده کرد: «وبقی الاستغفار فأکثروا منه فإنه ممحاه
للذنوب» .پس رسول اکرم مَثَل اعلای رحمت خاصه خداست، در سوره اعراف
مىفرماید: کسانی از رحمت خاصه مدد مىگیرند که اهلتقوا باشند و از مخالفت
دستورات من پرهیز کنند و در محور پیروی رسول من گام بردارند و با این
بیان ﴿من یشاء﴾ در آیه شریفه ﴿والله یختص برحمته من یشاء﴾ را مشخص فرمود،
چون مشیت خدا بر اساس حکمت است نه گزاف، رحمت خاصه را هم به وسیله پیامبر
به ما آموخت و فرمود: خصیصهای که او دارد این است که راه بهرهبرداری از
رحمت خاصه را به شما ارائه مىدهد و آنان که در محور راهنمایی او نیستند
از این نعمت بىبهرهاند: ﴿والذین کفروا بایات الله ولقائه أولئک یئسوا من
رحمتی﴾ کافران به خدا و منکران معاد از نیل به رحمت خاصه الهی ناامیدند،
باید هم ناامید باشند، زیرا از پیروی رسول اکرم استنکاف ورزیدند؛ نتیجه
آنکه: خداوند هم برخورداران از رحمت خاص را، که مؤمنان و متقیان و
نیکوکاران باشند و هم محرومان از آن را مشخص فرمود .
جمع بندی بحثهای
یاد شده این است که، رحمت خاص در علم و ایمان، اطاعت از خدا و رسول است که
به عنوان بهترین زاد راه برای هدایت جهانیان بهارمغان آورده، سپس
مىفرماید: ﴿قل جاء الحق و ما یبدىء الباطل و ما یعید﴾ : بگو همراه با
نبوت من حق آمد که با هیچ باطلی سر سازش و تسلیم ندارد، نه باطل کهن و نه
باطل تازه، نه گناهانی که قبلاً رواج داشت مىتواند دوباره برگردد و نه
گناهان بی سابقه و تازه مىتواند رایج شود، نظام اسلامی گناه با سابقه یا
بی سابقه را نمىپذیرد و این رحمت خاص است که حق، باطل را سرکوب سازد و
رسول خدا محور این رحمت است، این اصلی است به عنوان آیهای مستقل که حق
هیچ سازش و نرمشی در برابر باطل از خود نشان نمىدهد، خواه باطل سابقهدار
باشد یا بىسابقه؛ کسی نمىتواند بگوید به فلان گناه عادت کردهام حال
نیز انجامش مىدهم! حق، گناه با سابقه یا بىسابقه را به رسمیت نمىشناسد.
در
بخشهای دیگر قرآن، نمونههایی از رحمت خاص تبیین شده، در سوره «یونس»
مىفرماید: از قرآن، که مصداق رحمت خاصه الهی است، تنها اهل ایمان مدد
مىگیرند: ﴿… وهدی ورحمه للمؤمنین﴾ ازناحیه خداوند چیزی به سوی شما آمد
که موعظه است و کشش به سمت خدا را به همراه دارد و شفای هر دردی است و تنها
هدایت و رحمت برای مؤمنان است. و تنها رسول خدا عصاره قرآن و محور رحمت
خاصه است و نجات جوامع بشری در گرو پیروی اوست.
انسان کامل کسی است که هم بتواند رحمت مطلقه حق را نشان دهد و هم رحمت
خاص او را و هم غضب مخصوص را. باید در هر سه بخش مظهر تام بوده در این
ارائه و اظهار هم معصوم باشد.
خدای سبحان برای خود این سه صفت را قرار
داده مىفرماید: رحمت مطلقه برای همگان، رحمت خاصه نسبت به مؤمنان و غضب و
خشم در برابر کفار و منافقان همه از آن خداست: ﴿لاتطغوا فیه فیحل علیکم
غضبی و من یحلل علیه غضبی فقد هوی﴾ انسان طغیانگر مشمول خشم خداست و هرکه
غضب خدا بر او روا بود سقوط مىکند، بر عدهای از یهودیان سخط و خشم روا
داشته: ﴿غضب الله علیهم و لعنهم و أعد لهم جهنم﴾ ولی مؤمن مشمول رحمت خاص
خداست: ﴿وکان بالمؤمنین رحیماً﴾ .
همین سه معنا را در باره رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بیان
فرموده، مىفرماید: تو مظهر رحمت مطلق من هستی زیرا: ﴿وما أرسلناک إلّا
رحمهً للعالمین﴾ ونسبت به مؤمنان رحمت خاص دارى: ﴿بالمؤمنین رؤف رحیم﴾ ،
که رحمت خاصه منظور است و گرنه رحمت مطلقه نسبت به مؤمن و کافر علی
السویّه است و در مورد غضب فرموده: ﴿یا أیّها النبی جاهد الکفار و
المنافقین و اغلظ علیهم﴾ پیغمبری که رحمه للعالمین است به عنوان رحمت
مطلق، نسبت به کافر و منافق باید دشمن سرسخت باشد وبا غلظت و خشونت رفتار
کند یعنی پس از اتمام حجت و ارائه طریق و هدایت از درون و بیرون، موظف است
با کسی که در برابر وحی سرسختی نشان مىدهد مقابله کند. همان خدایی که به
او فرموده تو نسبت به مؤمنان رئوف و رحیم هستی و در جای دیگر فرموده: ﴿لو
کنت فظّا غلیظ القلب لانفضوا من حولک﴾ بهاو مىفرماید: نسبت به کفار و
منافقان خشن باش و با آنان مجاهده کن، در جای دیگر جهاد با آنان را بزرگ
شمرده و فرمود: ﴿وجاهدهم به جهاداً کبیراً﴾ .
ابتدا به او دستور مىدهد
که با جهاد فرهنگی وعلمى، که مهمترین و برجسته ترین جهادهاست، با آنان
عمل کند و هرگاه نپذیرفتند، سنگینترین برخورد را نسبت به آنها روا دارد.
رسولی که باید با مردم نرم باشد: ﴿فبما رحمه من الله لنت لهم﴾ باید غلیظ
هم باشد و حفظ این سه مرحله، کار انسان کامل است.
خدای سبحان دستور
مىدهد همان گونه که او اوصاف سه گانه را معصومانه ارائه مىدهد شما هم
باید در هر سه مرحله پیرو او باشید. فرشتگان تابع من هستند شما مؤمنان هم
تابع پیغمبر باشید گرچه همگی تابع خدایید، رحمت من مطلق است، غضب و رحمت
خاصهام مشخص، فرشتگان مطیع من هستند: ﴿بل عباد مکرمون ٭ لا یسبقونه
بالقول و هم بأمره یعملون﴾ فرشتگان، معصوم، بنده، کریم و تابع امر الهی
هستند، آنجا که من رحیم هستم مظهر رحمت و آنجا که غضبناکم مظهر غضب، و
آنجا که باید علم و حکمت را فرو فرستیم فرشتگان وحی ﴿بأیدی سفَرَهٍ ٭ کرام
برَرَه﴾ مظهر رحمت خاصه اند، آنجا که باید لطف و مدارا کنیم، مظهر لطف و
آنجا که باید غضب خویش را اعمال کنیم﴿سخَّرها علیهم سبع لیال وثمانیه
أیام﴾ غضب خاص را نشان مىدهند، چنانکه وقتی ابراهیم (علیه السلام)
بهفرشتگان خاص که مهمانان آن حضرت بودند گفت شما چه مأموریتی
دارید؟گفتند: ﴿إنا أرسلنا إلی قوم لوط﴾ ما مأموریم تاغضب الهی را در باره
قوم لوط اجرا کنیم.برگرفته از کتاب سیره رسول اکرم (ص) حضرت آیت الله جوادی آملی ص۲۹۴