گونهشناسی روایات در فضلیت اعتکاف
گونهشناسی روایات در فضلیت اعتکاف
محمدجواد حسنی
چکیده
اعتکاف یکی از عبادات پرفضیلت بهشمار میآید که در ادیان گذشته نیز، عباداتی شبیه آن وجود داشته است. روح این عبادت در همه ادیان، دوری از مظاهر دنیا و قرار گرفتن در مکانی محدود به منظور عبادت خالصانه پروردگار است. این موضوع در چند آیه از قرآن کریم مورد توجه قرار گرفته اما بیان جزییات آن به سنت محوّل شده است. غلبه مسایل فقهی در این موضوع سبب شده که به ابعاد دیگر مانند فضیلت آن کمتر پرداخته شود. گسترش عرفانهای نوظهور در عصر حاضر، ضرورت تبیین جایگاه عباداتی از این دست را دوچندان میکند. هدف این پژوهش گردآوری و گونهشناسی روایات فضل اعتکاف است تا در این رهگذر به مفهومشناسی این معارف پرداخته شود. به طور قطع سیره و کلمات پیامبر اعظم’ و اهل بیت^ منبعی مهم و راهگشا برای درک بهتر فضیلت اعمال محسوب میشود. این نوشتار با گردآوری و دستهبندی روایات در قالب چهار عنوان که برخی از آنها صرفاً به بیان ثواب اعتکاف پرداخته، دسته دیگر به معرفی ثواب اعتکاف به عنوان شاخص دیگر عبادات اهتمام ورزیده، گروه سوم به سیره پیامبر’ در اعتکاف و گونه چهارم نیز به اعتکاف ناتمام پرداخته است.
واژگان کلیدی
اعتکاف، معتکف، قضای اعتکاف، سیره پیامبر’،
معارف حدیث.
مقدمه
اعتکاف از ریشه «ع ک ف» است. ابن فارس برای این ماده یک اصل معنایی قرار داده که بر مقابله و حبس دلالت دارد.[۱] فراهیدی آن را به توقف و ثبوت در یک مکان، معنا کرده[۲] و ابن منظور معنای مقیم شدن در مکان یا در کنار شیئی را به عنوان معنای این ماده ذکر کرده که در حقیقت، برگرفته از همان ریشه «حبس» است.[۳] در مصباح المنیر نیز معنای مواظبت و مراقبت بیان شده است.[۴] با جمعبندی نظرات و بررسی استعمالات روشن میشود که در همه کاربردهای لغویِ مشتق از «عکف»، معنای «ملازمت» و «حبس» وجود دارد. معانی دیگر مانند اقبال، اقامت، مواظبت و توقف که در منابع لغت ارایه شده درواقع، مصادیق استعمالی معنای اصلی است که در همه آنها نیز نوعی ملازمت وجود دارد.
اعتکاف یکی از مظاهر عرفان اسلامی و زهد مشروع است که با راهنمایی معصومان^، اصحاب ایشان و فقیهان شیعه از تحریف و بدعت حفظ شده است. امروزه عرفانهای ساختگی و زهدهای ظاهری گسترش یافته و گاه، لباس اسلامیپوشیده است. در این شرایط بررسی نمادهای حقیقی عرفان و زهد اسلامی که به تبیین جایگاه عبادت و رابطهی صحیح بین خلق و خالق میانجامد، ضروری است. هدف این نوشتار، تبیین جایگاه و فضیلت اعتکاف در اسلام است که برای نیل به این هدف به دستهبندی کاربردی و دلالتشناسی احادیث پرداخته است. یکی از بهرههای این نگرش و تبیین روایات، ترغیب به این عبادت و افزایش معرفت اهالی اعتکاف دربارهی این عمل مهم عبادی است.
تاکنون آثار خوب و متعددی درباره در این موضوع به چاپ رسیده است که برخی همانند باب الاعتکاف در کتابهای فقهی به جمعآوری روایات در منابع حدیثی پرداخته و بعضی دیگر بُعد فقهی آن را لحاظ کردهاند.* ویژگی نوشتار حاضر، گونهشناسی تحلیلی روایات این موضوع است که نگاه تازهای را ارایه داده است. نگاه به متون اسلامی غیر شیعی نیز برای تأیید مباحث در دستور کار بوده است. در این مقاله روایات مرتبط با فضیلت اعتکاف در چهار دسته تقسیمبندی و به دلالت آنها پرداخته شده است.
الف) روایات ثواب اعتکاف
فراوانی ثواب اعتکاف سبب شده تا پاداش آن با حج تمتع و عمره سنجیده شود که اینچنین فضایلی، شوق انجام این عبادت را بیشتر میکند. در ادامه، چهار نمونه از این روایات مرور میشود.
نمونه نخست) ثوابی برابر یک حج تمتع و یک عمره
بزنطی از امام رضا× روایت میکند که فرمودند:
«اعْتِکَافُ لَیْلَهٍ فِی مَسْجِدِ الرَّسُولِ وَ عِنْدَ قَبْرِهِ یَعْدِلُ حَجَّهً وَ عُمْرَهً … وَ مَنِ اعْتَکَفَ عِنْدَ قَبْرِ رَسُولِاللَّهِ کَانَ ذَلِکَ أَفْضَلَ لَهُ مِنْ حَجَّهٍ وَ عُمْرَهٍ»؛[۵] یک شب اعتکاف در مسجد النبی و نزد قبر رسول الله معادل یک حج و یک عمره است… و کسی که در کنار قبر رسولالله معتکف شود، فضیلت این اعتکاف برای او از یک حج و یک عمره بیشتر است.
امام رضا× در دو بخش از این روایت، به پاداش اعتکاف اشاره کردهاند؛ نخست ثواب یک شب اعتکاف در مسجد النبی را معادل یک حج تمتع و یک عمره دانستهاند. سپس ثواب اعتکاف در کنار قبر پیامبر’ را از یک حج و یک عمره بیشتر شمردهاند. ظاهراً تفاوت این دو ثواب مربوط به مکان اعتکاف است؛ در تعبیر اول، مجموعه مسجد النبی مورد نظر است و در تعبیر دوم، جایی خاص از مسجدالنبی؛ یعنی کنار قبر پیامبر’ مورد تأکید قرار گرفته است. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که فضیلت اعتکاف با توجه به مکان آن، تفاوت پیدا میکند.
نمونه دوم) ثوابی برابر دو حج تمتع و دو عمره
برخی از روایات، ثوابی افزونتر را برای اعتکاف بیان کردهاند؛ برای نمونه حدیثی از (نقل شده که فرمودند:
«اِعْتِکافُ عَشْرٍ فِی شَهْرِ رَمَضانَ یَعْدِلُ حَجَتَیْنِ وَ عُمْرَتَیْنِ»؛[۶] اعتکاف ده روز در ماه مبارک رمضان، معادل دو حج و دو عمره است.
در این روایت، اجر معتکفی که ده روز از ماه رمضان را در مسجد به اعتکاف پرداخته، برابر با کسی است که دو حج تمتع و دو عمره انجام داده، شمرده شده است. اینکه اعتکاف مستحبی با حج تمتع که تکلیفی واجب است، مقایسه میشود، نشاندهنده میزان اهمیت اعتکاف است. این نکته از روایات دیگر بویژه سیره رسول’ قابل برداشت است که منظور از ده روز از ماه رمضان، همان دهه پایانی ماه است.
نمونه سوم) بخشش گناهان
در نمونه دیگر، برای فرد معتکف پاداش روشن و مشخصی با عنوان بخشش گناهان بیان شده است. از پیامبر’ روایت شده:
«مَنْ اِعْتَکَفَ إیماناً و إحْتِسابَاً غُفِرَ لَهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ»؛[۷] کسی که از روی ایمان و با قصد قربت معتکف شود، گناهان گذشته او بخشیده میشود.
در این حدیث، بخشش گناهان گذشته معتکف، پاداش او عنوان شده است. تأکید روایت بر خلوص نیت نیز همانند سایر عبادات است که قصد قربت در آن شرط صحت عمل به شمار میآید.[۸]
نمونه چهارم) دوری از آتش جهنم
یکی از موضوعاتی که در بسیاری از دعاهای مأثور مانند دعای جوشن کبیر مورد تأکید قرار گرفته، محافظت و رهایی از آتش جهنم است. این موضوع که پاداش معتکفان نیز دوری از آتش دوزخ است در روایتی از پیامبر’ چنین بیان شده است:
«مَنْ إعْتَکَفَ یَوْمَاً إبْتِغاءَ وَجْهِ الله جَعَلَ اللهُ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ ألْنّارِ ثَلاثَ خَنادِقَ کُلُّ خَندَقِ أبْعَد مِمّا بَیْنَ الْخافَقَیْنِ»؛[۹] کسی که یک روز را به قصد تقرب به خداوند معتکف شود، خدا بین او و آتش دوزخ سه خندق قرار میدهد که اندازه هرکدام، از فاصله بین خاور تا باختر بیشتر است.
در این روایت به یکی دیگر از ثمرات اُخروی اعتکاف اشاره شده که فاصلهگرفتن معتکف از آتش جهنم و جایگاه عذاب است. نکته جالب اینکه میزان فاصله معتکف از آتش، بیش از فاصله غرب و شرق بیان شده است.
در این دسته از روایات، پاداشهایی برای اعتکاف بیان شده و در ضمن بیان ارزش اعتکاف، به زمانهایی مانند ماه رمضان و دهه پایانی آن و یا مکانیهایی مانند مسجد النبی و مجاورت قبر پیامبر’ اشاره شده که بر فضیلت و ثواب اعتکاف میافزایند.
ب) اعتکاف، میزان سنجش ثواب اعمال دیگر
بخش عمدهای از روایاتِ مربوط به فضیلت اعتکاف، بهصورت مستقیم فضیلتی را برای آن بیان نکردهاند، بلکه اجر برخی اعمال، مانند برآورده شدن حاجت برادر دینی را معادل یک یا چند اعتکاف قرار داده و یا ثواب آن عمل را برتر از اعتکاف شمرده تا مردم را به انجام این اعمال تشویق کنند. بهطور قطع عبادتی که بهعنوان شاخص ثواب عبادات دیگر معرفی میشود، خود از جایگاه و اهمیت فراوانی برخوردار است و اگر چنین نبود معصومان^ از آن برای ایجاد انگیزه در انجام دیگر عبادات استفاده نمیکردند. در ادامه به چند نمونه از این روایات اشاره میشود.
نمونه نخست) معاشرت با خانواده، برتر از اعتکاف
در کلمات معصومان^ تأکید فراوانی بر حفظ و تقویت بنیان خانواده وجود دارد. پیامبر اکرم’ برای نشان دادن اهمیت همنشینی با خانواده، آن را با عبادت پرفضیلتی همچون اعتکاف مقایسه کرده است.
«جُلُوسُ الْمَرْءِ عِنْدَ عِیَالِهِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى مِنِ اعْتِکَافٍ فِی مَسْجِدِی»؛[۱۰] نشستن انسان در کنار اعضای خانواده، نزد خداوند از اعتکاف در مسجد من، دوست داشتنیتر است.
ایجاد فضای محبت و دوستی در میان اعضای خانواده مورد توجه خداوند است و همنشینی و گفتگوی افراد سبب گرم شدن کانون خانواده خواهد شد. آنچه در این روایت مشهود است، میزان بودن ثواب اعتکاف و شهرت آن است. اگر ثواب این عمل عبادی، مشهور و مورد رغبت مردم نبود، پیامبر برای بیان اهمیت موضوع خانواده آن را با اعتکاف مقایسه نمیکردند.
نمونه دوم) نگاه به چهره عالِم، برتر از یک سال اعتکاف
در اسلام، علم و صاحبان آن از احترام فراوانی برخورداراند و روایات فراوانی در این خصوص صادر شده که ثقه الاسلام کلینی حجم قابل توجهی از آنها را ذیل عنوان «کتاب فضل العلم»[۱۱]گردآوری نموده است. عالمان دینی به دلیل اینکه در جایگاه هدایت مردم و معرفی اسلام قرار دارند، بیشتر مورد توجه هستند. امام علی× میفرمایند:
«الْنَظَرُ إلَى الْعالِمِ أَحَبُّ إلَى اللّهِ مِنْ إعْتِکافِ سَنَهٍ فی بَیْتِ الْحَرامِ»؛[۱۲] نگاه کردن به عالم نزد خداوند از یک سال اعتکاف در مسجدالحرام محبوبتر است.
حضرت در این سخن، مردم را به نگاه کردن به چهره عالمان تشویق کرده و آن را از یک سال اعتکاف، محبوبتر شمردهاند. اگرچه نگاه کردن بهتنهایی میتواند متعلق ثواب قرار گیرد اما بهطور قطع این مراودت با عالمان تأثیرات معنوی و رفتاری مثبتی در افراد ایجاد خواهد کرد که شاید تأکید روایات به این خاطر بوده است. در حقیقت، امام× برای نشان دادن اهمیت همنشینی با اهل علم و توجه به آنان، اعتکاف را به عنوان شاخص ثواب این عمل انتخاب کردهاند.
نمونه سوم) رفع حاجت مؤمن معادل دو ماه اعتکاف
دین اسلام به جنبههای اجتماعی زندگی انسان توجه ویژهای دارد و همواره درصدد محکم کردن پیوندهای اجتماعی و ایجاد امینت روانی در جامعه اسلامی است. یکی از زمانهایی که افراد جامعه بیشتر نیازمند احساس آرامش هستند، هنگام نیاز و گرفتاری است. خداوند از مؤمنان دیگر انتظار دارد که در چنین زمانهایی، حاجت برادر مؤمن خود را برآورده کرده و او را از وضعیت سخت برهانند. امام صادق× میفرمایند:
کسی که در رفع حاجت برادر مؤمن خویش اقدام و تلاش کند و خداوند به دست او حاجت آن مؤمن را برآورده سازد، برای وی حج و عمره و دو ماه اعتکاف در مسجدالحرام و روزه در آن را مینویسند و اگر او تلاش کند اما خداوند به دست او حاجت آن مؤمن را برآورده نکند، برای وی حج و عمرهای مینویسد.[۱۳]
چنین محتوایی بهصورت مکرر در منابع روایی شیعه و سنّی وجود دارد که نشاندهنده توجه معصومان^ به دستگیری و یاریرساندن مؤمنان به یکدیگر است. ایشان با شاخص قرار دادن اعتکاف به بیان ثواب این رفتار و دغدغه دینی پرداختهاند که نشان از جایگاه و اهمیت ثواب اعتکاف در ذهن مسلمانان است.
نمونه چهارم) زیارت امام حسین× معادل دو ماه اعتکاف
پس از شهادت امام حسین×، ائمه اطهار^ تأکید فراوانی به زیارت ایشان داشتند، بهگونهای که در برخی روایات، زیارت امام حسین× واجب شمرده شده است.[۱۴] امام صادق× در سخنی برای اینکه میزان ثواب زیارت حسین بن علی× را بیان کنند، از ثواب اعتکاف و مقایسه این دو با یکدیگر بهره میگیرند. ایشان یکی از زنان عراقی را که برای زیارت شهدا به مدینه آمده بود، مورد عتاب قرار میدهند که چرا مردم عراق این مسیر طولانی را برای زیارت شهدا طی میکنند اما به زیارت سید شهیدان نمیروند؟ در ادامه، حضرت پاداش زیارت امام حسین× را معادل دو ماه اعتکاف در مسجدالحرام بیان فرمودند.[۱۵]
در این دسته روایات، اعتکاف میزان و معیار سنجش ثواب برخی از اعمال قرار گرفته و این نکته، نشانهی عظمت فضیلت اعتکاف است چرا که برای ترغیب و تشویق به انجام کاری، باید جایزه و پاداش آن ارزشمند باشد و از این روایات میتوان به ارزش و جایگاه اعتکاف پی برد. قرار گرفتن اعتکاف در سطح عباداتی چون حج تمتع و عمره در برخی از این روایات، دلیل دیگری بر این فضیلت ویژه است.
ج) اعتکاف، پیروی از سیره رسولالله’
پیامبر اعظم’ در بسیاری از عبادات، نه فقط با سخن، بلکه با اهتمام و تقیّد بسیار به انجام آن، اهمیت و فضیلت آن عبادت را به اصحاب نشان میدادند و از آنجاکه خداوند حکیم در قرآن، پیامبرش را بهعنوان «اسوه حسنه» معرفی میکند،[۱۶] همواره مسلمانان در حفظ و عمل به سیره ایشان تلاش میکردند؛ زیرا میدانستند هر عملی را که حضرت بر آن تأکید میکنند، قطعاً دارای مصلحت و ثوابی افزون است. اعتکاف، یکی از عباداتی است که رسولالله’ بر انجام آن تأکید و استمرار داشتند. بر این اساس، انجام عمل عبادی اعتکاف، پیروی از سیره پیامبر و تمسک به اسوه حسنه خواهد بود. در ادامه چند نمونه از روایاتی که نشاندهنده میزان تقیّد پیامبر به اعتکاف است، ارایه میگردد.
نمونه نخست) اقامه اعتکاف
توجه خاص پیامبر( به انجام باشکوه اعتکاف در روایتی از امام صادق× اینگونه بیان شده است: «کَانَ رَسُولُاللَّهِ إِذَا کَانَ الْعَشْرُ الْأَوَاخِرُ اعْتَکَفَ فِی الْمَسْجِدِ وَ ضُرِبَتْ لَهُ قُبَّهٌ مِنْ شَعْرٍ وَ شَمَّرَ الْمِئْزَرَ وَ طَوَى فِرَاشَهُ»؛[۱۷]زمانی که دهه آخر ماه مبارک رمضان میشد، پیامبر اکرم’ در مسجد معتکف میشدند و خیمهای از جنس مو برای ایشان برپا میکردند و حضرت دامن به کمر میبست و بسترشان را جمع میکردند.
عبارت «إِذَا کَانَ الْعَشْرُ الْأَوَاخِرُ» نشانه استمرار است؛ یعنی رسم هرساله پیغمبر اکرم (اعتکاف در این ایام بوده است. عبارت «شَمَّرَ الْمِئْزَرَ» به معنای بالا زدن و بستن دامن به کمر، کنایه از نهایت تلاش در عبادت است.[۱۸] تعابیر دیگری همچون جمع کردن بستر و به پا کردن خیمه برای اعتکاف، نشان از اهمیت و فضیلت عملی است که زندگی عادی شخص اول جامعه اسلامی را معطوف خویش کرده تا نه بهصورت عادی انجام پذیرد، بلکه برای ادای آن، اقامه و قیامی صورت گیرد.
نمونه دوم) اعتکاف هرساله در ماه رمضان
امام صادق× در بیان سیره پیامبر’ درباره اعتکاف میفرمایند: «اعْتَکَفَ رَسُولُاللَّهِ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فِی الْعَشْرِ الْأُوَلِ ثُمَّ اعْتَکَفَ فِی الثَّانِیَهِ فِی الْعَشْرِ الْوُسْطَى ثُمَّ اعْتَکَفَ فِی الثَّالِثَهِ فِی الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ ثُمَّ لَمْ یَزَلْ یَعْتَکِفُ فِی الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ»؛[۱۹] رسول خدا در ماه رمضان در دهه اول معتکف شدند؛ سپس در ماه رمضان دوم در دهه میانی و در ماه رمضان سوم در دهه آخر معتکف شدند. پس از آن همیشه در دهه آخر معتکف میشدند.
پیامبر اسلام’ پیش از بعثت نیز در غار حرا، گونهای از اعتکاف را داشتهاند اما درباره اعتکاف ایشان در مکه و بعد از رسالت گزارشی یافت نشد. با بررسی روایات روشن میشود که پیامبر’ بعد از هجرت به مدینه، از همان سال اول اعتکاف در مسجد را آغاز کرده و گاهی زمانهای دیگری اعتکاف میکردند اما کمکم دهه آخر ماه مبارک رمضان زمان ثابتی برای انجام این عبادت شد. تثبیت این زمان شاید به خاطر درک شب قدر در حالت اعتکاف بوده است.[۲۰]
با توجه به اینکه گزارشی از اعتکاف عمومی در دوران حضور پیامبر در مکه وجود ندارد این نکته قابل توجه است که همزمانی تشکیل حکومت اسلامی با اعتکاف هرساله و جمعی، شاید نشان از وظیفه حکومت در برپایی شعائر دینی و سنت اعتکاف باشد.
نمونه سوم) انجام قضای اعتکاف سال گذشته
برخی از مستحبات، را میتوان خارج از زمان متعارف انجام داد و یا به اصطلاح قضای آن را به جا آورد. فقیهان این قبیل اعمال را جزو مستحبات مؤکّد میدانند؛[۲۱]اعتکاف، از این گروه عبادات به شمار میآید چنان که زمان رخداد غزوه بدر که در سال دوم هجرت اتفاق افتاد برابر با ماه مبارک رمضان بود و رسول خدا’ به دلیل حضور در غزوه بدر، موفق به انجام اعتکاف در ماه رمضان نشدند؛ لذا ایشان در سال بعد، قضای اعتکاف سال گذشته را بهجا آورده و دهه دوم و سوم ماه مبارک؛ یعنی ۲۰ روز را در مسجد معتکف شدند.[۲۲] انجام قضای اعتکاف سال گذشته، با توجه به اینکه این عمل بهخودی خود مستحب است، اهمیت و جایگاه این عبادت را در نظر پیغمبر اکرم’ نشان میدهد.
سیره عملی پیغمبر اکرم’ برای مسلمانان جایگاه ویژهای دارد و صحابه نیز به حفظ و عمل به آن اهتمام میورزیدهاند و وقتی اصحاب، توجه حضرت را به عملی مشاهده میکردند، برایشان درباره فضیلت ویژه آن عمل، یقین پیدا میشد و انجام آن را بخشی از برنامه عبادی خود قرار میدادند. اعتکاف هرساله پیامبر موجب شد تا مسلمانان برای درک این فضیلت بزرگ با ایشان همراه شده و اعتکافی جمعی را سامان دهند.[۲۳]این سیره اکنون نیز بین مسلمانان رایج است که پیروی از روش رسول خداست.
د) روایاتی برای اعتکاف ناتمام
اسلام برای برخی انجام برخی عبادات شرایط ویژهای تعیین کرده که در کنار تشریع کفاره و یا قضا، نشان از اهمیت این عبادات در نگاه خداوند دارد. برای نمونه، شارع مقدس زمینهای فراهم کرده تا هیچ کس از درک فضیلت غسل جمعه محروم نشود؛ لذا این امکان را قرار داده که از ظهر پنجشنبه تا غروب جمعه، این غسل با نیت ادا و در غیر این زمان با نیت قضا انجام شود.[۲۴]همچنین برای برخی از اعمال، کفاره تعیین کرده تا جبران کوتاهی در عمل باشد؛ مانند قربانی در حج که برخی از حجاج با شرایط خاص باید به عوض آن ده روز به عنوان کفاره روزه بگیرند.[۲۵]درباره اعتکاف نیز راههایی برای درک فضیلت و یا برای جبران بطلان آن در نظر گرفته شده است که در ادامه، نمونههایی از آنگزارش میشود.
نمونه نخست) تعیین کفاره ظِهار برای ابطال اعتکاف
کسی که در حال اعتکاف، جماع کند علاوه بر بطلان اعتکافش باید کفاره هم بدهد. یکی از روایات مرتبط با این موضوع چنین است:
عَنْ زُرَارَهَ قَالَ: «سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍعَنِ الْمُعْتَکِفِ یُجَامِعُ أَهْلَهُ، قَالَ: إِذَا فَعَلَ فَعَلَیْهِ مَا عَلَى الْمُظَاهِر»؛[۲۶]زراره نقل میکند: که از امام باقر× از حکم معتکفی که با همسرش نزدیکی کند، پرسیدم؛ حضرت فرمودند: اگر این کار را انجام داد، هرچه بر گردن مهارکننده است، بر او نیز تکلیف میشود.
برای معتکفی که این عمل را مرتکب میشود، کفاره ظهار تعیین شده که شامل آزاد کردن یک بنده، یا شصت روز روزهگرفتن و یا اطعام شصت فقیر است که باید به صورت ترتیبی انجام شود.[۲۷] تعیین کفاره ظهار علاوه بر جنبه جریمه، نشان دهنده قبح آن است که آن را در کنار فعل حرامی مانند طلاق ظهار قرار داده است. البته در برخی روایات کفاره جماع برای فرد معتکف، اینچنین تعیین شده:
«اگر معتکف در ماه رمضان، در روز با همسرش جماع کند، باید هم کفاره اعتکاف را بدهد و هم کفاره افطار روزه ماه رمضان را پرداخت کند».[۲۸]
از آنجا که بیشتر روایات بر اعتکاف دهه سوم ماه مبارک رمضان تأکید دارند، برای مسلمانان این فرض مشخص بوده که معتکف همزمان روزهدار ماه مبارک نیز هست؛ لذا در صورت جماع، افزون بر اعتکاف، روزه ماه رمضان معتکف هم ابطال شده و باید دو کفاره پرداخته شود.
نمونه دوم) قضای اعتکاف حائض
در کلمات معصومان ^ درباره اعتکاف بانوان نهی صریحی مشاهده نمیشود. در مواردی بانوان به علت عارض شدن حیض، نمیتوانند معتکف بمانند و در این شرایط نمیتوانند در مسجد باقی مانده و اعتکاف خود را به پایان برسانند. اسلام چنین شرایطی را تدبیر کرده و برای بهرهمند شدن بانوان از فضیلت اعتکاف، قضای مقدار باقیمانده را مشروع دانسته است. جناب کلینی روایتی را اینچنین گزارش میکند:
«عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ فِی الْمُعْتَکِفَهِ إِذَا طَمِثَتْ قَالَ تَرْجِعُ إِلَى بَیْتِهَا وَ إِذَا طَهُرَتْ رَجَعَتْ فَقَضَتْ مَا عَلَیْهَا»؛[۲۹] امام صادق× درباره زن معتکفی که خون حیض دیده فرمودند: که به خانهاش بازگردد و زمانی که طاهر شد به مسجد برگردد و آنچه بر گردن دارد، قضا کند.
روزه و ماندن در مسجد از اصلیترین شرایط اعتکاف است که وقوع حیض مانع ادامه این شرایط است. در این حالت، توقف زنان در مسجد و انجام برخی عبادات مانند نماز و روزه برای آنان حرام است.[۳۰] این شرایط با روح اعتکاف که خلوتگزینی برای عبادت است تناسب ندارد؛ لذا تدبیری صورت گرفته تا در این وضعیت امکان تدارک بخش باقی مانده از این عبادت وجود داشته باشد. این امکان، نشان از اهمیت و فضیلت اعتکاف به عنوان یک عمل مستحب است که شارع برای جبران و تکمیل آن، فرصتی تعیین نموده است.
نمونه سوم) وجوب اعتکاف روز سوم
فقیهان، اعتکاف روز سوم را برای کسی که دو روز در مسجد به اعتکاف گذرانده، واجب دانستهاند[۳۱] و یکی از مستندات این فتوا، روایتی از امام باقر× است که شیخ کلینی در کتاب کافی آورده است:
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ قَالَ: «إِذَا اعْتَکَفَ یَوْماً وَ لَمْ یَکُنِ اشْتَرَطَ فَلَهُ أَنْ یَخْرُجَ وَ یَفْسَخَ الِاعْتِکَافَ وَ إِنْ أَقَامَ یَوْمَیْنِ وَ لَمْ یَکُنِ اشْتَرَطَ فَلَیْسَ لَهُ أَنْ یَفْسَخَ اعْتِکَافَهُ حَتَّى یَمْضِیَ ثَلَاثَهُ أَیَّامٍ»؛[۳۲] امام باقر× فرمودند: زمانی که شخص یک روز را اعتکاف کرد و اگرچه هنگام نیت شرط خروج هم نکرده باشد، میتواند از مسجد خارج شود و اعتکافش را فسخ کند و اگر دو روز را در مسجد ماند و شرط خروج نکرده باشد، نمیتواند اعتکافش را رها کند تا روز سوم هم به پایان برسد.
همچنین در روایت دیگر از امام صادق× درباره سه روز دوم پس از اتمام سه روز اول چنین آمده است:
«وَ مَنِ اعْتَکَفَ ثَلَاثَهَ أَیَّامٍ فَهُوَ یَوْمَ الرَّابِعِ بِالْخِیَارِ إِنْ شَاءَ زَادَ ثَلَاثَهَ أَیَّامٍ أُخَرَ وَ إِنْ شَاءَ خَرَجَ مِنَ الْمَسْجِدِ فَإِنْ أَقَامَ یَوْمَیْنِ بَعْدَ الثَّلَاثَهِ فَلَا یَخْرُجُ مِنَ الْمَسْجِدِ حَتَّى یُتِمَّ ثَلَاثَهَ أَیَّامٍ أُخَرَ»؛[۳۳] کسی که سه روز را متعکف باشد، درباره روز چهارم مختار است که در مسجد بماند؛ اگر بخواهد سه روز دیگر را اضافه کند و اگر نخواهد که از مسجد خارج شود. پس اگر بعد از سه روز اول، دو روز دیگر را در مسجد ماند، نباید از مسجد خارج شود تا سه روز دوم کامل شود.
از کنار هم قرار دادن روایات، این نکته قابل برداشت است که دو روز اول امکان خروج از مسجد و رها کردن اعتکاف وجود دارد اما در روز سوم بر هم زدن اعتکاف، مقتضی قضا کردن آن است.[۳۴]
این نکته که عبادتی مستحب با شروع اختیاری و انجام دادن مقداری از آن، تبدیل به تکلیفی واجب شود، دالّ بر اهمیت عمل است. اعتکاف به دلیل فواید مهمی که دارد و رابطه انسان با معبود را تقویت میکند، به صورتهای مختلف مورد عنایت معصومان× بوده و انجام آن جزو شؤونات ایمانی قرار گرفته است. اینکه برای عملی، استحباب خاص و مؤکد تشریع شود و برای قطع آن در برخی حالات، کفاره یا قضا لازم گردد نشاندهنده توجه شارع به آن عمل است.
نتیجهگیری
اعتکاف به معنی «ملازمت» است و در اصطلاح شرعی «ماندن در مسجد به نیت عبادت و تقرب به خداوند اعتکاف گفته میشود». اعتکاف عبادتی توقیفی است و در قرآن و روایات جزییات و شرایط آن بیان شده است تا از مسیر صحیح خارج نشده و معتکف گرفتار انحرافات نشود. معتکف در حال اعتکاف از امور دنیایی باید پرهیز کند تا بتواند از فرصت اعتکاف نهایت استفاده را برای پاک کردن جان و نزدیک شدن به خدا ببرد. اعتکاف دهه آخر ماه مبارک رمضان از زمانهای دیگر فضیلت بیشتری دارد و شاید هدف از تأکید بر این زمان، درک شب قدر در بهترین مکان و بهترین حالت بندگی باشد.
در موضوع فضیلت اعتکاف، چهار دسته روایت قابل شناسایی
است که برخی بهطور مستقیم، ثواب اعتکاف را معرفی کردهاند، بعضی پاداش عباداتی را
با میزان اعتکاف سنجیدهاند، گروهی دیگر اعتکاف را سیره پیامبر(شمردهاند و دسته
چهارم، تدابیری برای اعتکاف ناتمام اندیشیدهاند. مجموعه این روایات، فضیلتی را
برای اعتکاف تصویر میکند که در عبادت مستحبی کمتر دیده میشود.
منابع
۱. قرآن کریم، ترجمه حسین انصاریان، قم: نشر اسوه، اول، ۱۳۸۳ ش.
۲. ارشاد القلوب، حسن بن محمد دیلمی، قم: الشریف الرضی، اول، ۱۴۱۲ ق.
۳. اقبال الاعمال، علی بن موسی ابن طاووس، تهران: دارالکتب الاسلامیه، دوم، ۱۴۰۹ ق.
۴. بحار الانوار، علامه محمد باقر مجلسی، بیروت: دار الاحیاء تراث، سوم، ۱۴۰۳ ق.
۵. تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، شیخ حر عاملی، قم: مؤسسه آل البیت^، اول، ۱۴۰۹ ق.
۶. تهذیب الاحکام، محمد بن حسن طوسی، تهران: دار الکتب الاسلامیه، سوم، ۱۳۶۴ ش.
۷. جامع الصغیر، جلال الدین سیوطی، بیروت: دار الفکر، اول، ۱۴۰۱ ق.
۸. جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، محمدحسن نجفی، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، هفتم، بیتا.
۹. شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، جعفر بن حسن (محقق حلی)، قم: انتشارات اسماعیلیان، دوم، ۱۴۰۸ ق.
۱۰. صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، بیروت: دارالفکر، بیتا.
۱۱. صحیح البخاری، محمد بن اسماعیل بخاری، بیروت: دارالفکر، ۱۴۰۱ ق.
۱۲. عده الداعی، ابن فهد حلی، تهران: دار الکتب الاسلامی، اول، ۱۴۰۷ ق.
۱۳. الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، تهران: دار الکتب الاسلامیه، چهارم، ۱۴۰۷ ق.
۱۴. کامل الزیارات، ابن قولویه، نجف: دار المرتضویه، اول، ۱۳۵۶ ش.
۱۵. کتاب العین، خلیل بن احمد الفراهیدی، قم: مؤسسه دارالهجره، دوم، ۱۴۰۹ ق.
۱۶. کشف الرموز فی شرح مخنصر النافع، حسن بن ابى طالب یوسفى (فاضل آبی)، قم: دفتر انتشارات اسلامی، سوم، ۱۴۱۷ ق.
۱۷. کنز العمال، متقی هندی، بیروت: مؤسسه الرساله، ۱۴۰۹ ق.
۱۸. لسان العرب، محمد بن مکرم ابن منظور، بیروت: دارالفکر، سوم، ۱۴۱۴ ق.
۱۹. مختلف الشیعه فی احکام الشریعه، حسن بن یوسف بن مطهر اسدى (علامه حلی)، قم: دفتر انتشارات اسلامی، دوم، ۱۴۱۳ ق.
۲۰. المصباح المنیر فی غریب شرح الکبیر، احمد بن محمد فیومی، قم: مؤسسه دار الهجره، دوم، ۱۴۱۴ ق.
۲۱. معجم مقاییس اللغه، احمد بن فارس، قم: مکتب الاعلام الاسلامی، اول، ۱۴۰۴ ق.
۲۲. المعجم الاوسط، طبرانی، دار الحرمین، ۱۴۱۵ ق.
۲۳. من لایحضره الفقیه، محمد بن علی بن بابویه (شیخ صدوق)، قم: مؤسسه النشر الاسلامی، دوم، ۱۴۱۳ ق.
۲۴. نزهه الناظر و تنبیه الخواطر (مجموعه الورام)، ورام بن ابی فراس، قم: مکتبه فقیه، اول، ۱۴۱۰ ق.
۲۵. وسیله الوصول الی حقائق الاصول، میرزا
حسن سبزواری، قم: مؤسسه نشر اسلامی، اول، ۱۴۱۹ ق.
* . مدرّس مرکز تخصصی حدیث حوزه؛ کارشناس ارشد حدیث.
[۱]. ر.ک: معجم مقاییس اللغه، ج ۴، ص ۱۰۸.
[۲]. ر.ک: العین، ج ۱، ص ۲۰۵.
[۳]. ر.ک: لسانالعرب، ج ۹، ص ۲۵۵.
[۴]. ر.ک: المصباح المنیر، ج ۲، ص ۲۴۲.
* . نگاشتههایی مانند خلوت انس اثر سیدحمیدرضا محمود نژاد، اعتکاف ابرار نوشته گروهی از پژوهشگران مؤسسه فرهنگی دارالهدى، اعتکاف، سنتی محمدی نوشته رحیم نوبهار در شیعه و جامعالاحادیث الصحیحه فیالصیام والقیام والاعتکاف اثر حمدی حامد صبح و قیام رمضان فضله و کیفیه ادائه و مشروعیه الجماعه فیه و معه بحث قیم من الاعتکاف البانی، محمد ناصرالدین در اهلسنت از کتابهای ارزشمند در این موضوع هستند.
[۵]. اقبال الاعمال، ج ۱، ص ۱۹۵؛ بحارالانوار، ج ۹۵، ص ۱۵۱.
[۶]. الفقیه، ج ۲، ص ۱۸۸.
[۷]. الجامعالصغیر، ج ۲، ص ۵۷۵؛ کنزالعمال، ج ۸، ص ۵۳۰، ح ۲۴۰۰۷؛ هر دو به نقل از: الفردوس،
[۸]. ر.ک: وسیلهالوصول، ص ۲۰۶.
.[۹] المعجمالاوسط، ج ۷، ص ۲۲۱.
[۱۰]. نزهه الناظر و تنبیه الخواطر، ج ۲، ص ۱۲۲.
[۱۱]. الکافی، ج ۱، ص ۳۰.
[۱۲]. عدهالداعی، ص ۶۶؛ ارشادالقلوب، ج ۱، ص ۱۶۶.
[۱۳]. کافی، ج ۲، ص ۱۹۸.
[۱۴]. کاملالزیارات، ص ۱۲۱.
[۱۵]. همان، ص ۱۱۰.
[۱۶]. احزاب، آیه ۲۱.
[۱۷]. الکافی، ج ۴، ص ۱۷۵.
[۱۸]. المصباحالمنیر، ج ۲، ص ۳۲۲.
[۱۹]. کافی، ج ۴، ص ۱۷۵.
[۲۰]. ر.ک: صحیح مسلم، ج ۳، ص ۱۷۲.
[۲۱]. ر.ک: تهذیبالاحکام، ج ۱، ص ۱۰۳.
[۲۲]. ر.ک: کافی، ج ۴، ص ۱۷۵.
[۲۳]. صحیح بخاری، ج ۱، ص ۱۹۸.
[۲۴]. شرایعالاسلام، ج ۱، ص ۳۶.
[۲۵]. ر.ک: کافی، ج ۴، ص ۵۰۶؛ بقره، آیه ۱۹۶: )فَمَنْ لَمْ یَجِدْ فَصِیَامُ ثَلاَثَهِ أَیَّامٍ فِی الْحَجِّ وَ سَبْعَهٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْکَ عَشَرَهٌ کَامِلَهٌ(.
[۲۶]. کافی، ج ۴، ص ۱۷۹.
[۲۷]. ر.ک: جواهرالکلام، ج۳۳، ص ۱۶۹.
[۲۸]. ر.ک: الفقیه، ج ۲، ص ۱۸۸.
[۲۹]. کافی، ج ۴، ص ۱۷۹.
[۳۰]. ر.ک: وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۳۴۳.
[۳۱]. ر.ک: کشفالرموز، ج ۱، ص ۳۱۹.
.[۳۲] کافی، ج ۴، ص ۱۷۷.
[۳۳]. کافی، ج ۴، ص ۱۷۷.
[۳۴]. ر.ک: مختلف الشیعه، ج ۳، ص ۵۸۱.