آغاز ماههای رجب و سپس ماههای شعبان المعظم و رمضانالمبارک، فرصتهای بیبدیلی برای خودسازی و خودشناسی و اهلیت و عبودیت در درگاه ربوبی میباشد، عظمت و فضیلتهای این ماههای شریف در سخنان و سیره معصومین علیهم السلام و ادعیه وارده، به خوبی معلوم است. آنچه در این ماههای با برکت از اهمیت ویژه برخوردار است، علاوه بر شناختن فرصت و پرداختن به آداب و اعمال و بهره جستن از این ماههای شریف، تلاش در جهت هر چه بیشتر نهادینه کردن، معنویت و اخلاق در جامعه اسلامی میباشد، جامعه اسلامی قبل از هر چیز نیازمند، نظام معنویت و تلاش هدفدار در جهت گسترش این مهم میباشد
اولویتدار بودن معنویت در تمام سطوح جامعه؛
مشخصه جامعه اسلامی، فراگیری معنویت در همه افراد و تمام بخشهای کارگزاری است که مهمترین تأثیر احکام شرعی و معارف دینی، عمل و رفتارهای زیینده اجتماعی که مطابق با دستورات اسلامی است میباشد، این مهم در عصر حاکمیت دین و مذهب بر جامعه، جهات مختلف جامعه را در بر میگیرد که مهمترین ثمره حکومت صالحان و انتظار از نظام، حکومت و جامعه اسلامی، اولویت دادن به این امر مهم و فراگیری آن میباشد؛ به عبارت دقیقتر، معنویت یک اصل است نه یک اولویت و تخطی از این اصل، آغاز انحرافات و پیدایش معنویتهای کاذب و فرقهای در سطح جامعه میباشد
فرهنگ دینی و معنویت اسلامی یک اصل پایدار و اولویت همیشگی است؛
توجه و بکارگیری عنصر معنویت در تصمیمگیریها، برنامهها و اجراءها یک امر ضروری است که توجه بیشتری را میطلبد، معنویتدار بودن و ضد معنویت بودن و تأثیرگذاری در رشد معنویت، از نکات دیگری است که نگاهها را به سمت کلاننگری و ارتقاء معنویت در جامعه، متمرکز میکند، از اینرو اصلیترین سازه جامعه دینی، توسعه معنوی در تمام بخشهای پیشرفت جامعه است که ضرورت در نظر گرفتن تأثیرات معنوی را دو چندان میکند که البته نیازمند نظرات کارشناسی با حفظ دائمی بودن برنامهریزیها میباشد.
معنویت فراگیر، جاذبه جامعه اسلامی؛
مهمترین ویژگیهای جوامع دینی، حاکمیت اعتقادات، احکام، اخلاق در جامعه است، اخلاق و معنویت، پر جاذبهترین رکن یک جامعه است که دلها را به خود معطوف میکند و این موضوع به حدّی است که افراد را از دورترین نقاط به کشورها و شهرهای دارای جاذبه معنوی میکشاند که این امر در تاریخ نیز مضبوط است، لذا کوششها در جهت توسعه و پیشرفت بر مبنای فراگیری معنویت در حقیقت، عمران و آبادی واقعی برای یک جامعه است.
غافل شدن از معنویت جامعه، خسارتهای جبران ناپذیر را به دنبال دارد؛
غفلت از برنامهریزهای مداوم و مؤثر معنوی، خسارات جبرانناپذیری را در فعالیتهای اجتماعی و زندگی روزمره انسانها ایجاد میکند؛ بسیاری از صفات اخلاقی و فضائل انسانی در جامعه، در بستر گسترش معنویت و اخلاق اجتماعی بوجود میآید و واضح است که نسلهای جوان، محصول همین جامعه خواهند بود که وظائف را برای مسئولین و نخبگان علمی و فرهنگی جامعه بیشتر و سنگینتر میکند.
نیازمند جامعنگری در برنامهریزیهای فرهنگی ومعنوی هستیم؛
وجود ملکات اخلاقی و رشد معنوی جامعه نیازمند هوشمندی و جامعنگری میباشد؛ ارتباط اقتصاد و فرهنگ و معنویت، مجموعهای به هم پیوسته هستند که نقصان در هر کدام، اثر دیگری را نیز از بین میبرد؛ بخشنگری، موردی عمل کردن، برنامههای موقت و استفاده نکردن از نظرات کارشناسی، چهار آسیبی است که تاکنون وجود داشته که به نظر میرسد ابتدا باید برای رسیدن به وفاق فکری در میان مسئولین بخشهای مختلف اداره کشور، فکری کرد، به عبارت دیگر؛ نمیتوان انتظار فرهنگ و معنویت فراگیر بود اما مسئولین اقتصادی یا مدیران شهری بگویند در حوزه اختیارات یا عملکرد آنها نیست چنانکه در تأثیر برنامهریزیهای فرهنگی، متولیان نمیتوانند کمبودها و آسیبهای اقتصادی و اجتماعی را در نظر نداشته باشند.
خطر تهاجم فرهنگی جدیتر از همیشه است؛
با ظهور و گسترش وسایل ارتباط جمعی و از همه مهمتر تأثیرات فضای مجازی، باب تهاجم فرهنگی و إلقاءآت فرهنگ بیگانه از هر زمانی بیشتر شده است، از طرفی فضای مجازی را نمیتوان ندید و انکار کرد و از طرفی همسان شدن و بیتفاوت عمل کردن نسبت به تأثیرات آن، خطا و خطری بزرگ است. اشکالات در مسأله فضای مجازی زیاد است اما بزرگترین اشکال، سیاسی کردن نوع مواجهه با این فضا است که یک آسیب بزرگ است، از طرفی فضای مجازی تأثیرات خود را بیشتر از قبل کرده و از طرف دیگر ما بدون برنامه بر طبل سیاسی کردن مسأله میکوبیم یدون آنکه برنامه درخور توجهی داشته باشیم، به هرصورت اگر یک برنامه منسجم در این رابطه وجود نداشته باشد خودمان عامل بروز خطرات ناشی از فضای افسار گسیخته مجازی شدهایم. این سخن زمانی تکاندهندهتر میشود که آثار بیبرنامگی – نه فقط توسعه روزافزون فضای مجازی – را در فضای زندگی مردم مخصوصاً خانوادهها و جوانان را بیشتر مورد دقت قرار دهیم.
نفوذ برنامههای ضد معنویت، خطری جدیتر از تهاجم فرهنگی؛
بدترین نوع نفوذ، زدودن معنویت و ایجاد فاصله جامعه وجوانان با اعتقادات است؛ به برکت انقلاب اسلامی، رشد چشمگیر معنویت و اخلاق از جهش بیسابقهای برخوردار شده است، جمعیت فراوان معتقدین به اصول و ارکان دین و پایبند به احکام شرعی و موازین اخلاقی در جای جای کشور وجود دارند، اما از نفوذ جریان فکری ضد دینی دشمنان نباید غافل شد، دشمنان کشور و انقلاب تفکر و اعتقاد عمیق جوانان را هدف گرفتهاند و در گام اول در صدد، تضعیف و سپس زدودن اعتقادات میباشند؛ که بارها رهبر معظم انقلاب نسبت به این موضوع هشدار و تذکر دادهاند.
در امور معنوی و فرهنگی از ظرفیت کارشناسان و متخصصان استفاده نشده است؛
آنچه جای تعجب دارد استفاده نکردن از ظرفیت متخصصین در امور معنوی و فرهنگی با نگاه جامعهشناسی میباشد، مهمترین دغدغه جامعهشناسان متعهد به اصول اسلام و ارزشهای انقلاب و دارای فکر و اندیشه، مسائل مرتبط با آسیبهای اجتماعیِ ناشی از عدم برنامهریزی میباشد این گروه از نخبگان جامعه، امروز با حساسیت بیشتر و البته با دغدغه و گلهمندی امور را رصد میکنند، طرح و پیشنهاد میدهند اما از طرف مسئولین توجه شایانی به نظرات آنان نمیشود که باز هم جای تعجب دارد.
توصیه به معنویت و اخلاق در بیانیه گام دوم؛
توصیه دوم بیانیه گام دوم انقلاب، عبارت است از «معنویت و اخلاق» البته با قید فراگیری و تأثیرگذاری در بخشهای مختلف جامعه و فعالیتهای اجتماعی، رهبر معظم انقلاب در اژن بخش از بیانیه میفرمایند: «معنویّت به معنی برجسته کردن ارزشهای معنوی از قبیل: اخلاص، ایثار، توکّل، ایمان در خود و در جامعه است، و اخلاق به معنی رعایت فضیلتهایی چون خیرخواهی، گذشت، کمک به نیازمند، راستگویی، شجاعت، تواضع، اعتمادبهنفس و دیگر خلقیّات نیکو است. معنویّت و اخلاق، جهتدهندهی همهی حرکتها و فعّالیّتهای فردی و اجتماعی و نیاز اصلی جامعه است؛ بودن آنها، محیط زندگی را حتّی با کمبودهای مادّی، بهشت میسازد و نبودن آن حتّی با برخورداری مادّی، جهنّم میآفریند»
این بیان ژرف علاوه بر اهمیت موضوع معنویت و اخلاق، دو نکته مهم دیگر را به صراحت بیان میکند؛ اول، فراگیری معنویت و اخلاق به صورت برجسته و نمایان و دوم، جهتبخش بودن معنویت و اخلاق. همه اینها نشان دهنده عمق و اهداف تعالی بخش معنویتگرایی و اخلاقمداری در تمام فعالیتهای فردی و اجتماعی میباشند که اصحاب فکر و اندیشه نباید از این راهبرد کلان و اثرگذار در بخشهای جامعه، غافل یا کمکاری نمایند.
سخن آخر؛
کلام آخر این است که بیتفاوتی در امر معنویت و اخلاق و نسبت سنجی آن با جامعه، جامعه را به بحرانهایی هزبنهزا میکشاند، لذا چالشهای معنوی و فرهنگی، تمام ساختارها را تحتالشعاع خود قرار میدهد و این همان خسارت عظیم و نرسیدن به اهداف انفلاب اسلامی میباشد که تکلیفی روشن به عهده اهل معنا و نخبگان جامعه یویژه روحانیت محترم میباشد تا انشاءالله با یک برنامه مدون و تعاملی حساب شده، مسیر نورانی و معنوی انقلاب با همان وصف اسلامیت، به آرمان بزرگ خود دست یابد. انشاء الله.
ثبت دیدگاه