با نزدیک شدن به ایام اعتکاف، کتاب “شکوه امر خدا(به ضمیمۀ یادداشتی برای معتکفین)” به قلم حجت الاسلام علیرضا پناهیان، که تابستان ۹۰ برای اولین بار روانه بازار نشر شد، در چاپ هشتم خود در بهار ۹۳ به تیراژ ۳۵ هزار رسید.
در پشت جلد این کتاب آمده است:
بسیاری از خوبان نماز شب را – با اینکه مستحب است – هیچگاه ترک نمی کنند،
پس چرا خدا نماز شب را بر پیامبر(ص) «واجب» فرمود؟! نگران بود نخواند؟!
اگر روز سوم اعتکاف مستحب بود، باز می ماندیم؛ پس چرا خدا واجبش کرد؟!
اگر همۀ تکالیف الهی مستحب بودند آیا احساس بهتری داشتیم؟
چگونه وعدۀ «عذاب» و «پاداش» خدا، انانیت را از بین می برد؟
آیا تمایل به «مکلّف نبودن» یک احساس غیر اصیل است؟
تفاوت لذت خودخواهانه و لذت خداخواهانه چیست؟
چگونه از مستحبات خودپرستانه رها شویم؟
چرا انسان دوست دارد مکلّف نباشد و دستور اجرا نکند؟
چرا انسان دوست دارد مکلّف باشد و دستور اجرا بکند؟
محتوای کتاب
این کتاب دو بخش دارد:
۱٫ “اقامت در خانهی خدا” یادداشتی برای معتکفین است که دربرگیرندهی نکاتی برای بهرهبرداری بهتر از فرصتهای معنوی اعتکاف است. در این متن نویسنده توانسته از زوایای گوناگون به اعتکاف نگاه کند و تعاریف مختلف را در مورد اعتکاف ارائه دهد. این تعاریف اعتکاف از زوایای مختلف، میتواند آغازی برای اندیشیدن دربارهی این عبادت ویژه باشد و تفکر انسان را در مورد این عبادت برجسته برانگیزاند.
۲٫ “شکوه امر خدا”، درصدد است تا با نگاهی تربیتی و اخلاقی، به سؤال “چرا خدا امر میکند؟” پاسخ داده و در ضمن این پاسخ، برخی از مفاهیم عمیق تربیتی دین اسلام را به زبانی ساده توضیح دهد. اثر ارزشمند این بخش از کتاب، تصویر لذتبخش، باشکوه و دلنشینی است که از مفهوم “امر خدا” در خاطرهی خواننده باقی میماند و ناخوداگاه اثر خود را در رشد معنوی او بهجای میگذارد.
بخشهایی از کتاب
چرا خداوند متعال نماز شب را بر پیامبر اکرم(ص) واجب فرمودند؟ حتماً برای آن نبوده که مبادا ایشان نماز شب را ترک کنند. یقیناً برای این نبوده که قدرت درک پیامبر(ص) را نسبت به ضرورت و ارزش نماز شب در نظر نگرفته بودند. پس چرا واجب شد؟ در حالی که بسیاری از پیروان مکتب او هیچ گاه نماز شب را با آنکه مستحب است، ترک نمیکنند. ما که هرچه از خدا نسبت به پیامبر(ص) میبینیم، همه اکرام است و احترام. نکند واجب شدن یک امر و صدور یک دستور واجب هم از جانب پروردگار نوعی اکرام عبد است؟
اعتکاف یعنی: زمان میخواهد تا انسان برخی از معانی را درک کند. سه روز یعنی زمان متراکم. همانطور که برنامههای روزانه و مستمر یعنی زمان مداوم. اینها هر کدام به نوعی اثر دارند. هم لازم است انسان کارهای خوبش را در زمان مداوم انجام دهد تا اثربخش باشد. و هم لازم است گاهی زمان متراکم صرف بهبود حال خویش کند تا موثر واقع شود. برای مداوای برخی از بیماریهای جسمی هم همین کار را انجام میدهند. گاهی برنامۀ دارویی مداوم و گاهی که کار سخت شده باشد برنامۀ دارویی متراکم.
کجا باید ما توی سر این “من” بزنیم؟ تا بیاییم و بگوییم “من” میخواهم توی سر این “من” بزنم، یک دفعه میبینیم «من» که هنوز حضور دارد! چگونه با حضور من، منیت از بین میرود؟ چاقو که دستۀ خودش را نمیبرد.
اگر بگویی «من» دوست داشتم الان قرآن بخوانم، این قرآن خواندن تو چقدر ارزش دارد؟! ببینم! چی شده که قرآن خواندنت گرفته؟ بتِ اول(من) اجازه داد خدا را بپرستی؟
فهرست مطالب کتاب
اقامت درخانهی خدا (یادداشتیبرایمعتکفین)
شکوه امر خدا
معنویت بیتکلیف….
تمنای امر
سرّ وجوب اوامر الهی…
منشِکنهای دیگر.
دینداری متفرعنانه
زندگی سرشار از امر و نهی خدا
فرهنگ اعتکاف…
مستحبات خودپرستانه
جایگاه ولی امر در منظومهی اوامر الهی…
چرا برخی از اهل کوفه امیرالمؤمنین(ع) را دوست نداشتند؟.
چرا بعضیها این قدر امیرالمؤمنین(ع) را دوست دارند؟
ثبت دیدگاه