حدیث روز
امام رضا (علیه السلام) فرمودند: یک شب اعتکاف در ماه رمضان معادل یک حج است و یک شب اعتکاف در مسجد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و در نزد قبر آن حضرت معادل یک حج و عمره است. 

دوشنبه, ۱۹ آبان , ۱۴۰۴ Monday, 10 November , 2025 ساعت ×
  • جستجو

  • برچسب » اشعار اعتکافی

    اشعار اعتکافی | عشق با دو ساکن
    6 روز قبل

    اشعار اعتکافی | عشق با دو ساکن

    شروع شد کلمه حرف حرف با ساکن دچار خلسه ی آرام بی صدا ساکن شروع شد کلمه در ستایش معبود و خوانده شد به جهان «عشق» با دو تا ساکن دلیل قطعی آرامش جهان این است که بوده در نفس عاشقان خدا ساکن مرا سکون دلم پیش برد تا دریا که موج زندگی ام بود […]

    اشعار اعتکافی | گوشه نشینان
    1 هفته قبل

    اشعار اعتکافی | گوشه نشینان

    نشسته در تن دیوار و در سفر هستند تمام پنجره ها از تو با خبر هستند گشوده دست دعاشان به آستانه ی عشق مجالشان بدهی فکر بال و پر هستند زخوف پیش نگاه تو معتکف شده اند که بی نگاه تو در معرض خطر هستند همیشه قطره به گلدان تشنه میبارد همیشه گوشه نشینان عزیزتر […]

    اشعار اعتکافی | دست خودم نیست بد شدم
    1 هفته قبل

    اشعار اعتکافی | دست خودم نیست بد شدم

    من را ببخش دست خودم نیست بد شدم از خط قرمز تو به ناچار رد شدم روزی به دور زهره قمر بوده ام ولی حالا سیاه چاله نشینی رصد شدم من را ببخش حال دلم رو براه نیست در امتحان سخت تو یک ضرب رد شدم از بس دلم ورق ورق و پاره پاره بود […]

    اشعار اعتکافی | پناه
    1 هفته قبل

    اشعار اعتکافی | پناه

    تهی شده است دلم از ترانه ها دیگر غریبه اند به چشمم نشانه ها دیگر بهار آمده و طبع شعر من کور است فرار میکنم از عاشقانه ها دیگر من آن درخت جوانم که شاخه شاخه شکست چگونه یاد کنم از جوانه ها دیگر همیشه آب گل آلود، سهم ماهی هاست دلم گرفته از این […]

    اشعار اعتکافی | قلب زمان تپید
    1 هفته قبل

    اشعار اعتکافی | قلب زمان تپید

    حتى على الصلاه قلب زمان تپید حى على الفلاح حتی علی امید یک مهر کربلا تسبیحی از عقیق یک قبله گاه سبز یک چادر سپید در رقص آمدند گلهای جانماز باهای و هوی باد با شاخه های بید سبحان ربی ال… باران بحمده ی در فصل فصل خاک در قلب سررسید سبحان ربی ال… کوهی […]

    اشعار اعتکافی | سجاده
    1 هفته قبل

    اشعار اعتکافی | سجاده

    سجاده ام را پهن کردم رو به رویت دارم تیمم میکنم با خاک کویت بگذار تا با هر قنوت اشکم بریزد چیزی نمی خواهم به غیر از آبرویت کنج نگاهت معتکفها حلقه بستند چون قطره های اشک گرم گفتگویت من مست «قل یا أیها العشاق»، ساقی لبریز کن جام دلم را از سبویت پیچیده عطرت […]